سه سال بعد از ١١ سپتامبر

مبارزه با تروريسم هنوز کار ماست

 حسين مرادبيگى

 سه سال بعد از فاجعه ١١ سپتامبر، دنيا هنوز دست مرتجعين تروريست از هر دو طرف اين مسابقه تروريستى است. هنوز دهها و بعضا صدها تن از مردم بيگناه و بى دفاع هر روزه، که تازه ترين نمونه آن فاجعه کشتار دانش آموزان شهر بسلان در جنوب روسيه بود، بدون داشتن توان دفاع از خود و بدون انتظار حمله اى که به آنان خواهد شد، قربانى تروريسمى ميشوند که دو قطب آدمکش اين مسابقه تروريستى آن را به مردم جهان تحميل کرده اند. دو کمپ تروريستى که در يک طرف آن جنبش اسلامى قرار دارد که در راس آن جمهورى اسلامى است و توسط ديگر سازمانهاى تروريستى اسلامى نيز حمايت ميشود، در طرف ديگر آن، نيز تروريسم دولتى دولت آمريکا، دولت اسرائيل و دولتهاى اروپائى عضو سازمان ناتو قرار دارند.

 

اين دو قطب تروريستى با مسابقه کشتارى که راه انداخته اند و ظاهرا پايانى بر آن متصور نيست، بر آنند که در ادامه دعوى خود يکى بر سر سهم خواهى از قدرت و از درآمد نفت در منطقه، ديگرى سلطه نظامى خود بر جهان، تروريسم را به بخشى از زندگى مردم جهان تبديل کنند. تقابل اين دو کمپ با کشتار مردم نيويورک در ١١ سپتامبر ٢٠٠١ شکل علنى و حادترى بخود گرفت. اين رويداد مهر خود را بر سيماى سياسى جهان زد و ظاهرا ميرود که تا دهه ها نيز فضاى سياسى جهان را رقم بزند. دو طرف اين مسابقه آدمکشى دارند توحش خود را در کشتار هر روزه مردم بيگناه و بى دفاع، به رخ بشريت متمدن ميکشند، هر کدام به نوبه خود آب به آسياب تروريسم طرف مقابل ميريزند تا مردم آزاديخواه را در هراس از تروريسم کور خود به استيصال و در نتيجه تسليم و رضا به آنچه که طرفين اين دو قطب تروريستى برايشان رقم ميزنند، وادار کنند. تروريسم اسلامى با عمليات خودکشى، مردم بيگناه را در اين يا آن نقطه جهان لت و پار ميکند، تروريسم دولتى دولت آمريکا و شارون نيز با موشک و بمب مردم بى دفاع را در عراق و در فلسطين در خون غرق ميکند، رسانه هاى جمعى نوکر صفت نيز، قربانيان اين تروريسم را مى شمارند.

 

در چنين جو و فضايى، اين تنها بشريت متمدن و آزاديخواه است که لطمه مى بيند. اين فضا به رشد مذهب و خرافه در ميان مردم ميدان ميدهد، به تمکين کردن مردم به وضع موجود و هراس از سرنوشتى که هر آن ممکن است آنان را بکام خود بکشد، دامن ميزند. بايد در مقابل اين مسابقه آدمکشى ايستاد، نبايد اجازه داد اين دو قطب تروريستى، تروريسم را به بخشى از زندگى مردم جهان تبديل کنند. بشريت متمدن و آزاده به همبستگى علنى و وسيعترى در پيکار عليه هر دو قطب اين اردوى تروريستى، نياز دارد، به ١٥ فوريه هاى فراموشن نشدنى ديگرى نياز داريم تا اين غول خفته بتواند بيدار شود. ما بدرست گفتيم که حذف تروريسم از زندگى و فرهنگ مردم جهان، راهش بکار بردن موشک و توپ و تانک نيست. بدرست گفتيم که هيچ دولتى با توسل بزور نميتواند جلو تروريسم را بگيرد. بدرست گفتيم که راه مبارزه با "تروريسم" حمله دولت آمريکا به عراق و زير و رو کردن کل شيرازه آن جامعه نيست. گفتيم که از ژنرال آمريکائى انتظار "دمکراسى" داشتن بيهوده است، چون خودش يک پاى اين تروريسم و بخشى از آن است. نگاهى به وضعيت منطقه و جهان و سرعت گرفتن مسابقه و کشتار مردم بى دفاع و بيگناه توسط طرفين اين دو قطب تروريستى، صحت گفته هاى ما را اثبات ميکند. ريشه تروريسم در خاورميانه است، براى خشکاندن آن بايد جمهورى اسلامى را سرنگون کرد و مساله فلسطين را بطور واقعى حل کرد. گفتيم که حل مساله فلسطين نه راه حل نظامى، که راه حل سياسى دارد آنهم از طريق تشکيل دولت مستقل فلسطينى همطراز با دولت اسرائيل. گفتيم که جواب راه حل سياسى و اقتصادى را نميشود با زور داد. ديديم که بازگذاشتن مجدد دست شارون و دولت اسرائيل در کشتار و تحقير مردم فلسطين و همزمان حمله و اشغال عراق توسط نيروهاى آمريکا و دولت بريتانيا باعث شد که جنبش هار اسلامى پر و بال بيشترى بگيرد و به جان مردم بيدفاع بيفتد، باعث شود که حمام خونهايى که جنبش اسلامى راه انداخته بود چندين و چندين برابر شود.

 

نگاهى به وضعيت عراق که هر روز شاهد کشتار دهها و صدها تن از مردم بيگناه و بى دفاع اين کشور از دو طرف اين تروريسم هستيم، صحت گفته هاى ما و پيش بينيهاى ما را در مورد پيامدهاى ناشى از حمله دولت آمريکا به عراق ثابت ميکند. نه امنيتى هست، نه آسايشى، نه نانى، نه کارى، نه آزادى اى، تروريسم اسلامى و بقاياى بعث از يک طرف و ماشين ترور و کشتار دولت آمريکا و دولت بريتانيا از طرفى ديگر، هر روز دهها تن از مردم بى دفاع عراق را لت و پار ميکنند. گروههاى اسلامى نيز با استفاده از اين وضعيت عرصه را بر زندگى زنان و ديگر مردم آزاده و سکولار اين جامعه تنگ کرده اند. کجا هستند "دولتمردانى" که همراه صفير موشکهاى کروز دولت آمريکا مژده "دمکراسى" به مردم عراق را ميدادند؟ کجا هستند پادوهاى محلى دولت آمريکا و مرتجعين محلى حامى دولت آمريکا که براى سلام دادن به ژنرال گارنر و پل بريمر از سر و کول همديگر بالا ميرفتند؟

 

نگاهى به فلسطين و کشتار هر روزه مردم بيگناه و بى دفاع مردم فلسطين توسط ماشين تروريسم دولتى شارون و کشتار مردم بى دفاع اسرائيل توسط تروريسم اسلامى حماس و ديگر گروههاى تروريستى اسلامى، بازهم صحت گفته هاى ما و ديگر نيروهاى آزاديخواهى را که مى پندارند راه حل تروريسم اسلامى بازگذاشتن دست تروريسم شارون در کشتار فسطينى ها نيست، اثبات ميکند. راه حل زور و بکارگيرى موشک و حمله دولت آمريکا به عراق تنها به تروريسم اسلامى ميدان داده است و دست جمهورى اسلامى را در دخالت در عراق و در تقويت گروههاى تروريستى اسلامى باز گذاشته است.

 

ما گفتيم راه مبارزه با تروريسم استفاده از زور و موشک نيست، راه حل اين مساله سياسى است، آنهم از طريق دخالت نيروهاى آزاديخواه و کمونيست در جامعه، جامعه اى که فضاى سياسى و آزاديهاى سياسى در آن تامين شود، که در آن کمونيستها، نيروهاى آزاديخواه و قطب راديکال آن قدرت باشند، قدرت بشوند، که در آن مردم بر سرنوشت خود حاکم باشند ميتوان به تروريسم و به اين مسابقه تروريستى پايان داد. در سطح جهانى اين کار کار ماست، کار کمونيستهايى مثل ماست، کار مردم آزاديخواه و کل بشريت متمدن است که بايد به ميدان بيايد و به اين تروريسم پايان دهد. در سطح منطقه اى سرنگونى جمهورى اسلامى است که نه تنها صورت مساله را بکلى عوض خواهد کرد که در سطح منطقه و جهان نيز جنبش اسلامى را بکلى به حاشيه خواهد راند. بايد جمهورى اسلامى را پائين کشيد. ديگرى حل عادلانه مساله فلسطين از طريق برسميت شناختن دولت فلسطينى همطراز با دولت اسرائيل و پايان دادن به اشغال مناطق اشغالى است. به اين مساله، اکنون مساله عراق نيز اضافه شده است. اين مساله تنها با بيرون رفتن نيروهاى دولت آمريکا از عراق و کوتاه کردن دست گروههاى اسلامى از سر مردم عراق و ايجاد دولتى غير قومى و غير مذهبى در عراق ممکن است، که اين کار، کار ما و حزب کمونيست کارگرى عراق و صف راديکال و چپ اين جامعه است.

به نقل از نشريه اکتبر شماره ٣