بررسى جنبه هايى از فستيوال آدم برفى

حسين مرادبيگى

 

روز ٢ بهمن ماه ١٣٨٣ برابر با ٢٢ ژانويه ٢٠٠٥ مردم شهرهاى سنندج، کامياران، مريوان، سقز، قروه، بيجار، دهگلان و بانه در نقاط مختلف اين شهرها راه افتادند تا با برگزارى فستيوال آدم برفى شادى کنند و همراه آن بخشى از خواستها و مطالبات و آرزوهاى خود را از اين جامعه نيز مطرح کنند. اين فستيوال توسط کانون دفاع از حقوق کودکان بى سرپناه سازمان داده شده بود. مردم اين شهرها وسيعا و با شور و شوق فراوان در اين فستيوال شرکت کردند. دفاع از حقوق کودک که اين فستيوال بر مبناى آن سازمان داده شده بود، حرکتى است عميقا انسان دوستانه در دفاع از پايه اى ترين بخش جامعه، که جامعه انسانى قرار است آينده خود را بر آن بنا کند. در جامعه اى با حکومتى سراپا ضد کودک، اين فستيوال در عين حال تلاشى است براى بازگرداندن حرمت کودک به کودکى که حکومت اسلامى حتى نفس انسان بودنش را نيز انکار ميکند، تلاشى است براى بازگرداندن حرمت جوان و نوجوان به جامعه که روزى دهها بار توسط جمهورى اسلامى تحقير ميشوند. فستيوال آدم برفى يک تک حرکت نيست و نبايد در اين حد نيز باقى بماند، به اين فستيوال بايد بصورت حلقه اى از حرکت رو به گسترش مردم ايران براى پايان دادن به بى حقوقى مطلق اقتصادى، سياسى و اجتماعى اى که جمهورى اسلامى به مردم ايران تحميل کرده است، نگريست. در ايران تحت حاکميت سياه اسلام که در آن شادى جرم است، رقص جرم است، خوشى و لذت بردن از زندگى جرم است، بجاى آن خشونت و اعدام و شلاق و سنگسار و عزادارى و تحقير و زجر دادن مردم قانونى و مطابق نص صريح "شرع انور" انجام ميگيرد، نفس شادى کردن، نفس پوشيدن لباس رنگى، رنگ زدن به زندگى، عميقا اعتراضى است به وضع موجود. حرکتى است براى تغيير وضع موجود، براى زندگى بهتر و يک دنياى بهتر.

 

حرکت براى احقاق حقوق کودک در اين فستيوال، هرچند در شکل کنونى آن هنوز بسيار ابتدائى است، اما از مبارزه براى ديگر خواستها و مطالبات مردم جدا نيست و نمى تواند باشد. مبارزه براى برسميت شناختن و قانونى کردن حقوق کودک، لغو اعدام بويژه اعدام کودکان و نوجوانان توسط حکومت اسلامى، پايان دادن به استثمار کار کودکان، نمى تواند از مبارزه براى رفاه و آزادى والدين کودکان و بزرگسالان جدا باشد. نميتوان در خانواده اى که نان آور آن بيکار است، يا چندين ماه است حقوق خود را دريافت نکرده، يا از بيمه بيکارى مکفى و يا از دستمزد بالايى برخوردار نيست، از رفاه در زندگى کودکان حرفى زد. رفاه کودک، شاد بودن و سرحال بودن کودک به رفاه خانواده، به ميزان آزاديهاى فردى و اجتماعى والدين و به آموزش و پرورش علمى و سکولار در مدارس گره خورده است. به اين دليل مبارزه براى حفظ حرمت کودک و احقاق حقوق کودک، از مبارزه براى زندگى بهتر و آزاديهاى فردى و اجتماعى و در يک کلام در اولين گام خاتمه دادن به حاکميت اسلام و قوانين اسلامى از حيات جامعه نيست. فستيوال آدم برفى گامى است در اين جهت، قطعا نفس شادى کردن کودکان و مردم در فضايى که با مرگ و عزادارى اسلامى سياه پوش شده است، که در آن فقر و فلاکت و بيکارى و اعتياد و تن فروشى را به جان مردم انداخته اند، خود موهبتى است، بايد از آن سود جست.

 

اين فستيوال تا همين جا در حد شادى و خوشى يک روزه خود نيز خوشحال کننده بود و مايه خوشحالى ما و هر انسان آزاديخواه ديگرى نيز شد. اما خواست اين فستيوال و مردمى که در آن شرکت کردند فراتر از اينهاست. اين فستيوال دريچه ايست براى بيان احساسات مردم، براى نشان دادن عواطف انسانى مردم نسبت به کودکان و نسبت به همديگر. تلاشى است براى بيرون آوردن مردم و جامعه از فضاى خفقان سياه اسلامى که بيش از دو دهه است جمهورى اسلامى بر مردم در سراسر ايران تحميل کرده است. خاصيت مهم اين فستيوال و حرکاتى نظير آن در اين است که مردم را از خانه هاى خود بيرون مياورد، آنان را در کنار هم قرار ميدهد، در آن مردم همديگر را مجددا پيدا ميکنند، نگاهها، لبخندها با همديگر تلاقى ميکنند، اميدها، آروزها خود را در حرفها، در خواستها و مطالبات معينى بيان ميکنند. مردم اتحاد خود را مى بينند و از اينطريق حرکت براى جارو کردن نکبت اسلام از جامعه و از زندگى مردم راه خود را باز ميکند.

 

فستيوال آدم برفى و حرکاتى نظير آن از يک جنبه ديگر نيز مهم اند. حرکاتى هستند در سنت جنبش ما، جنبش کمونيسم کارگرى. از جنس اين جنبش اند، بيان بخشى از مطالبات و خواستهاى اين جنبش اند. در شرايطى که ناسيوناليسم کرد و احزاب مربوطه در اين روز سنت جنبش ديگرى را جشن ميگيرند، و همزمان همراه ديگر سکتها و گروههاى قوم پرست با طرح فدرالسيم خود براى همين کودکان که دست در دست هم مشغول شاديند، خواب تحميل يک جنگ قومى را مى بينند و آنان را به کرد و ترک و فارس و عرب و لر و بلوچ و غيره تقسيم ميکنند، شرکت کنندگان در اين فستيوال در شهرهاى کردستان ايران دارند سنت جنبش ديگرى را جلو جامعه ميگيرند. سنتى که در آن انسان و انسانيت مقدم بر همه چيز است، که نفس رفاه و خوشبختى انسان مد نظر است، که در آن خرافه ملى و قومى جايى ندارد. در شرايطى که طيف وسيعى از اپوزيسيون راست جامعه با پروژه رفراندم در بهترين حالت خواب و خيال عراقيزه کردن جامعه ايران را براى اين کودکان و اين مردم مى بينند، فستيوال آدم برفى همه مردم را در سراسر ايران به اتحاد در کنار هم، به مبارزه مشترک در کنار هم براى دفاع از حقوق کودک، براى گرفتن حق و حقوق پايه اى خود از جمهورى اسلامى فراميخواند. اين فستيوال در مقابل جمهورى اسلامى و اين دو طيف، پيام آور شادى، پيام آور اتحاد وسيع تر مردم عليه جمهورى اسلامى و عليه خرافه قومى و ملى است.

 

آيا اين تک فستيوال پايان کار است؟ مسلما نه، اين حرکات تازه شروع کار ماست، حلقه ايست از يک مبارزه وسيع تر براى پايان دادن به بى حقوقى مطلق مردم در ايران تحت حاکميت جمهورى اسلامى. اين حرکات اعتراضى را بايد سراسرى کرد. تصورش را بکنيد که اگر در ديگر شهرهاى ايران در تهران و در شهرهاى ديگر همه مردم در اين روز به ميدان ميامدند، شادى ميکردند، آدم برفى ميساختند، رنگ ديگرى به زندگى خود مى زدند، مطالبات و خواستهاى خود را از جامعه مطرح ميکردند، چه شور و شادى اى جامعه ايران را در بر ميگرفت. بايد هم از فستيوال آدم برفى جلوتر رفت و هم اين نوع فستيوالها و ديگر همايشهاى دفاع از حقوق کودک و برابرى زن و مرد و غيره را سراسرى کرد. براى اين کار وقت هست. کافيست گردانندگان اين فستيوالها، کانونهاى دفاع از حقوق کودک و زن و غيره دست در دست هم بگذارند، فعاليت خود را محلى نبينند، به کار و فعاليت خود بعنوان فعاليتى سراسرى و نه محلى بنگرند تا بتوان اين حرکت و نظاير آن را در ابعاد سراسرى گسترش داد و جلوتر برد. اين حرکات دريچه جديدى را بر روى جامعه باز ميکنند، به مبارزه مردم اشکال جديد و راديکالترى ميدهند و مردم را در سطح وسيعترى در مقابل جمهورى اسلامى و خفقان آن متحد و يکپارچه ميکنند، به اين حرکات اعتراضى بايد اهميت داد و آنها را تقويت کرد و گسترش داد.