"عضله
انقلابی"
جنبش کارگری
( پیرامون
دور اخیر
مبارزات کارگری
در فرانسه)
عبدالله
شریفی
سرانجام
روز شنبه ١٨
مارس با
فراخوان
اتحادیه ها و
سازمانهای کارگری
فرانسه بیش از
یک و نیم میلیون
نفر، کارگر، دانش
آموز و
دانشجو،
معلم، بیکار و
خانواده های کارگری
و سایر اقشار محروم
جامعه در
شهرهای پاریس،
مارسی و لیل
در اعتراض به
قانون کار جدید
دولت شیراک به
خیابانها
آمدند.
طبق
آمار رسمی خود
دولت فرانسه میزان
بیکاری نزدیک
به ده درصد
است که این مسئله
در میان
جوانان زیر ٢٥
سال به چهل
درصد میرسد.
طبق قانون پیشنهادی
دولت، کارفرما
میتواند کارگران
زیر ٢٦ سال را طی
دو سال اول کار
بدون دلیل
اخراج کند. و دولت
فرانسه مدعی
است که با این
قانون دارد
معضل بیکاری
جوانان را حل
میکند.!
بیکاری
معضل جامعه
فرانسه و بویژه
نسل جوان است.
عدم امنیت شغلی،
بی ثباتی در
شرایط کار، پایین
آوردن سطح
دستمزدها، و
خلاصه تعرض به
سطح معیشت
طبقه کارگر سیاست
های رایج دولت
فرانسه است.
دولت فرانسه که
تا کنون کارگر
بیکار را در
مقابل کارگر شاغل
و کارگر بومی را
در مقابل
کارگر مهاجر قرار
میداد، قصد
دارد با "ابداع"
صف جدیدی کارگر
جوان را در
مقابل کارگران
مسن قرار دهد
و ضربه ای دیگر
به صفوف طبقه کارگر
بزند.
بی
تردید این اولین
بار نیست که
طبقه کارگر
فرانسه در
اعتراض به سیاست
های ضد کارگری
دولت دست به
مقاومت زده و
قدرت خود را
نمایش داده و
دولت را ناچار
به عقب نشینی کرده
باشد. آنچه به
این مبارزات
اخیر برجستگی
بخشید، نه
صرفا یک
مقابله صنفی و
اقتصادی، بلکه
تجربه کردن یکی
از جنبه های
قدرتمند طبقه کارگر
در متحد کردن
اقشار مختلف
جامعه میباشد،
جنبه هایی که
رسانه های
دولتی و دست
راستی تلاش میکنند
آن را از دید
عموم پنهان
دارند.
این
بار طبقه کارگر
فرانسه با معضل
بیکاری نه
تنها بعنوان
مشکل کارگر بیکار
بلکه بعنوان
مشکل کل طبقه
کارگر روبرو
شد و تلاش کرد
در جواب به این
معضل صف وسیعی
از بیکاران و
شاغلان، از
جونان و معلم
و دانشجو و سایر
اقشار جامعه را زیر
پرچم واحدی
بصورت نیروی
قدرتمند در
مقابله با سیاست
های ضد کارگری
و ضد انسانی
دولت قرار دهد.
تشخیص
رهبران کارگری
در پاسخ به این
تعرض دولت
سرمایه داران تعرضی
بود به
سیاست "تفرقه
بینداز و
حکومت کن" سنتی
دولت در مقابل
طبقه کارگر.
نمایش
پر قدرت روز
شنبه مجال
نداد که کارگران
بیکار و جوان
تحت فشار دولت
و کارفرما،
تنها بمانند و
له شوند. اینبار
طبقه کارگر نه
تنها بالا
بردن سطح
دستمزد، و
مشغله های صنفی،
بلکه مجمع
عمومی دانشجویان
دانشگاه
سوربون و تصمیم
آنها را هم مسئله
خود بحساب
آورد. در مقابل
سیاست گتو سازی
و ایزوله کردن
مردم محروم
حاشیه شهرها
تحت نام مهاجرین
تفاوت نماند.
شکوه این حرکت
تنها در ابعاد
کمیت شرکت و
اعتراض نیست،
بلکه تکانی
بود که طبقه کارگر
و رهبران عملی
به خود دادند،
خود را در
مدار از پیش
مقرر شده خارج
کردند.
اما این
هنوز گوشه کوچکی
از پتانسیل و
امکان انقلابی
طبقه کارگر در
بحرکت در
آوردن جامعه،
برای حل مصائب
آن است. هنوز جامعه
و مردم فرانسه
در میان صدها
معضل حل نشده
رها شده اند.
هنوز نعمات و
ثروت آن جامعه
خرج بمب و تسلیحات
اتمی و
زرادخانه های
جنگی میشود،
هنوز دول غربی
در سایه تضعیف
و عقب راندن
جنبش کارگری
عربده جنگ طلبی
سر میدهند و بساط
لشکر کشی نظامی
به گوشه و کنار
جهان پهن کرده
اند، هنوز
حقوق مدنی
مردم مورد
تعرض است،
هنوز امنیت کار
و زندگی کابوس
جوانان و بخش
عظیم جامعه
است، هنوز کار
مزدی و استثمار
قانون حاکم بر
جهان است،
هنوز جریانات
ارتجاعی
اسلامی و مذهبی
باد زده میشوند
و به جان
جامعه بشری
افتاده اند.
هنوز در
فرانسه بر سر
دختران خرد سال
خانواده های
اسلام زده مقنعه
و حجاب میکنند
و آنها از
دسترسی به علم
و دانش امروزی
محروم مینمایند.
هنوز راسسیم و
گتو سازی و
تفرقه بیداد میکند.
هنوز غول جنبش
کارگری در
خواب است،
اعتراض روز
شنبه فقط تکان
کوچکی بود که
به خود داد، اگر این
غول خفته به
حرکت در آید کل
مصائب جامعه
را میتواند و
قادر است حل کند.
حل همه
این مسائل در
دست طبقه کارگر
است.
روزنامه
آبزرور
نوشت"..فرانسه یکبار
دیگر عضله
انقلابی خود
را در چهارچوب
سنت جمهوریت
به نمایش
گذاشت..."
٢٢
مارس ٢٠٠٦