تحرک دلقکی راست

و درسهای آن برای چپ

 فاتح شیخ

ظهور یک امام اهورایی در نقش ناجی جامعه از شر جمهوری اسلامی، به اندازه خود جمهوری اسلامی نفرت انگیز است. این احساس اولیه هر انسان آزادیخواه در قبال فراخوان شارلاتانی به نام "هخا" برای خیزش و قیام در روز تولد امام زمان است! تا اینجا هیج فرد دارای عقل سلیمی نیاز به هیچ تحلیلی ندارد. اما واقعیت اینست که عوامفریبی تلویزیونی دکتر اهورا، جمعیتی را به وجد آورده و به خیابان کشانده است. این تاسف آور هست ولی جای تعجب نیست.

ارتجاع اسلامی نه فقط مستقیما بلکه بطور غیرمستقیم و از راه میدان دادن به ارتجاعهای دیگری در مقابل خود، جامعه را به عقب رانده است. حاکمیت یک نظام مبتنی بر خرافه اسلام و عوامفریبی خردجالی آخوندها، طبیعی است که در مقابل خود دهها نوع خرافه کثیف تر، دهها نوع عوامفریبی خردجالی تر از جنس اهورایی و شاهی و عرق پوسیده ناسیونالیسم ایرانی و قومی و فدرالیستی و غیره بیآفریند. عوامفریبی پوپولیستی ایرانی- اهورایی "هخا" فقط یکی از آنهاست که امروز از طرف سلطنت طلبان و کل جنبش اپوزيسيون راست به جلو رانده شده و با توپخانه میدیایی حمایت میشود.

تا آنجا که به مردم بر میگردد، همه خبرها حاکی است که برای اکثریت مردم ایران، ظهور این امام زمان اهورایی مایه تفریح و مزاح و مسخره بوده است.

اما واقعیت تلخ تر و تاسفبارتر از کوته نظرى تعدادی از مردم که به فراخوان "دکتر اهورا" به خيابان آمدند، موضعگیری بعضی جریانات چپ در این ماجرا بود. ظاهرا یک بار دیگر پوپولیسم راست و چپ عملا در یک مسیر افتاده اند. جریانات چپ (ازجمله متاسفانه رهبری حزب کمونيست کارگرى ايران)، دقیقا از هول حلیم پوپولیسم و هپروتى گريشان، در دیک عوامفریبی دکتر اهورا افتادند و دم گرفتند که گویا "دور جدید اعتراضات توده ای" شروع شده است! یکباره رقم جمعیت را  به "دهها هزار" نفر رساندند و خود از غلو خویش به وجد آمدند! ذره ای به روی خود نیاوردند که این جمعیت به فراخوان چه جریانی و با چه اهداف و افق و شعارهایی به میدان آمده بودند، صورتشان را با شعاری درباره سوسیالیسم که البته در هر تجمعی ممکن است داده شود، سرخ نگاه داشتنند و به این ترتیب این چپ مستاصل منتظرالظهورباز با پوپولیسم شان خودفریبی و عوامفریبی کردند. این دوستان حتی به خود زحمت ندادند که ظهور خمینی، ربوده شدن انقلاب توده ها در سال ٥٧ و تاسوعا و عاشورای آنسال خیابانهای تهران را به یاد بیاورند و قبل از اینکه ساده لوحانه از آمدن توده ها به زیر پرچم "هخا"!! به وجد بیایند، دو بار فکر کنند. این به مراتب زیانبارتر از شرکت یک جمعیت فریب خورده در تظاهرات فراخوانده "هخا" بود. این چپ   متاسفانه در فریب توده ها به نفع راست شریک شد.

دلقک بازی امام زمان اهورایی اگر برای اکثر مردم موجب مزاح و تفریح چند روزه ای شد، برای چپ هم میتواند درس مهمی در بر داشته باشد: در یک کلام اینکه در غیاب یک رهبری قوی، روشن بین، شجاع و قاطع کمونیستی در جامعه، هر دلقک دست راستی میتواند با عوامفریبی تمرین رهبری کند و اگر خود هم به جایی نرسد و مانند "هخا" روز قبل از ظهور موعودش مشت خود را باز کند، باز توجه ها  را به سوی خود و جریان ارتجاعی پشت سرش جلب کند، جامعه را به راست، به عقب، به قهقرا و به اغتشاش فکری بچرخاند و کار چپ را برای رهبری مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی و ارتجاع بورژوایی دشوارتر کند. اگر چپ پوپولیست به خاطر داشتن لولای مشترک با راست پوپولیست متوجه این حقیقت نیست (همچنانکه بخاطر وجه مشترک پوپولیستی ملی - اسلامی اش با اسلام سیاسی در سال ٥٧  به چنان نتایج فاجعه باری برای خود و جامعه میدان داد)، این وظیفه کمونیستهای کارگری، وظیفه حکمتیستهاست که صریح و روشن ، راست را رسوا کنند و بی تعارف به توده ها هشدار دهند که فریب نخورند و به چنین فراخوانهای ارتجاعی ای پاسخ رد بدهند. نباید گداشت جنبش اعتراضی مردم حتی یک قدم زیر پرچم راست و ناسیونالیسم و فاشیسم آریایی و اهورایی راه برود. این موضع شفاف و محکم، میتواند به چپ ساده نگر هم کمک کند که از خواب خرگوشی پوپولیستی بپرد و در حاشیه همسرايان عوامفریبی "هخا" ها نی لبک ننوازد.