دنیایی با استاندارد یگانه !

حق بی امای آمریکا و متحدین آن در اقدام علیه بشریت!

 

بیانیه در مورد جنایات دولت اسرائیل  علیه بشریت در لبنان

 

جنگ و قلدری اسرائیل، همچنان بر کشتار و خانه خرابی مردم لبنان میافزاید. به بهانه مقابله با حزب الله، مردم یک کشور را بیشرمانه به خاک و خون کشیده اند. صدها کشته، هزاران مجروح، تخریب گسترده شهرها و آوارگی میلیونی ببار آوده اند. با وقاحتی بیسابقه، کودکان اسرائیلی را به امضای موشکهایی واداشته اند که کودکان لبنانی را با آن لت و پار میکنند. ماموران سازمان ملل را روز قبل از "کنفرانس رم"  علنا و عمدا میکشند تا زهر چشم بگیرند و عملا هم، از این کنفرانس "بین المللی"، برای ادامه کشتار و توحش خود، چراغ سبز دریافت میکنند. این جنگ همچنانکه فاشیسم و لجام گسیختگی دولتهای اسرائیل و آمریکا را عریان میکند، عمق ریاکاری "جامعه بین المللی" و ضدیت واقعی اش با منافع مردم جهان را نیز به نمایش میگذارد. کره شمالی، بخاطر آزمایش دو موشک در دریا زیر فشار میرود و محکوم میشود، اما جنگ اسرائیل علیه لبنان، کوبیدن وحشیانه بیروت و آواره کردن یک میلیون انسان نه تنها محکوم نمیشود که با چراغ سبز "جامعه بین المللی" رسما مشروعیت مییابد. این از مرز استاندارد دوگانه هم گذشته است؛ این گردن نهادن نهادهای بین المللی به استادارد یگانه آمریکا و اسرائیل یعنی حق قلدری علیه هر نیروی مخالف است. بشریت بحق باید ننگ و نفرت عمیق خود را نثار نظم جهانی موجود و دم و دستگاههای "بین المللی" ریاکار و رسوایش کند.              

 

 این جنگ برخلاف آنچه ادعا میشود در دفاع از امنیت مردم اسرائیل در مقابل تروریسم حزب الله نیست. طی چهل سال گذشته، دولت اسرائیل اصلی ترین عامل ناامنی زندگی مردم منطقه، بویژه برای فلسطینیان، برای مردم لبنان و همچنین برای مردم اسرائیل بوده است. اما این جنگ ادامه جنگ چهل ساله اسرائیل و اعراب نیست. این جنگ بازگشت به اشغال "نوار امنیتی" جنوب لبنان، شش سال پس از تخلیه آن نیست. این جنگ ادامه تقابل قطبهای تروریسم، پس از یازده سپتامبر نیست.

 

تعرض کنونی اسرائیل به لبنان بر متن اوضاع بعد از جنگ آمریکا علیه عراق و در ادامه اهداف و استراتژی "نظم نوین"ی آمریکا صورت گرفته است. این جنگ جزئی از جنگ طلبی امپریالیستی ای است که یک قطب سرمایه داری برای تعیین تکلیف قدرت، در پی تغییر تعادل ناشی از سقوط شوروی، براه انداخته است. این جنگ جزئی از استراتژی "نظم نوین" برای تثبیت قدرقدرتی آمریکا در سطح جهان و قلدرمنشی فاشیستی اسرائیل در منطقه است. این جنگ بخشی از نقشه جنگی مشترک آمریکا و اسرائیل برای حمله به ایران به بهانه "کشمکش هسته ای" است و بخشی از بازی شطرنج  مرگباری است که توسط آمریکا بر منطقه تحمیل شده است. این جنگی است که به جای تهران و اراک و بوشهر و غیره، جنگ از بیروت، شعبا، بنت جبیل و بصره و تبریز آغاز شده است.

 

با این جنگ، دولت اسرائیل، عملا چاشنی یک جنگ وسیع منطقه ای را کشیده است که میتواند کل خاورمیانه را به آتش بکشد. منافعی که پشت این جنگ، پشت اشغال عراق و پشت تهدید حمله نظامی به ایران قرار دارد، اینست که آمریکا و متحدش اسرائیل میخواهند جهان و منطقه را، بدنبال تغییر تعادل پس از بلوک شرق، بسود موقعیت برتر خود یک کاسه کنند و "نظم و تعادل" ببخشند. در این راه دولتهای آمریکا و اسرائیل بویژه پس از بقدرت رسیدن نئوکنسرواتیوها در آمریکا و فاشیسم شارون در اسرائیل، از هیچ قلدری و لجام گسیختگی و توحشی ابا نداشته اند؛ بعکس، تثبیت برتری خود را در گرو برخ کشیدن هرچه علنی تر این توحش دیده اند.

 

نیروی تخریبی جنگ افروزی و استراتژی "نظم نوین" آمریکا و متحدانش، آنچنان است که میتواند عقبگردهای سنگین تر سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژیک بر جامعه جهانی تحمیل کند، میتواند بشریت امروز را به عمق بربریت عهد بوق برگرداند. عراق، نمونه و نمایشگاه خونین "نظم نوین" آمریکاست، جهنمی است که هرروزه جان صدها انسان و خشت خشت زیرساخت مدنی زندگیشان، در آتش آن میسوزد. دستگاه حاکمه آمریکا برای تحمیل تفوق بر رقبای امپریالیستش به چنین جنگهایی نیاز دارد، کل نظام سرمایه داری امپریالیستی معاصر برای ابقاء یوغ بردگی بر گرده طبقه جهانی کارگر و بشریت نیازمند اعمال توحش و بربریت است.

 

شکی نیست که اسلام سیاسی در منطقه و جمهوری اسلامی ایران با بهره برداری از این اوضاع و با نیرو گرفتن از نفرت مردم علیه جنگ افروزی اسرائیل و امریکا، میکوشند موقعیت خود را تقویت کنند. این جنگ و کل فضای جنگی حاکم بر منطقه، بویژه دست جمهوری اسلامی را در گسترش فضای سرکوب و اختناق و تنگ کردن فضا بر جنبش سرنگونی باز میکند. فاشیسم دولت اسرائیل تاریخا قابله تولد فاشیسم اسلامی در منطقه و منبع تغذیه آن بوده است.

 

باید این شطرنج خونین جنگ و ارتجاع و فاشیسم را بهم ریخت. طبقه جهانی کارگر و بشریت متمدن و آزادیخواه باید با نیروی متحد خود هم قلدری لجام گسیخته آمریکا و اسرائیل و هم تحرکات ارتجاع اسلامی بر زمینه آن را مهار کند و بعقب براند. راه دیگری جز این، برای خروج از دایره باطل جنگ و ویرانی و خاتمه دادن به روند عقبگرد سیاسی و ایدئولوژیک جامعه وجود ندارد. این گامی ناگزیر در مسیر رهایی طبقه کارگر و بشریت است.

 

وظیفه هر فعال کمونیست و هر رهبر کارگری در هر نقطه منطقه جنگزده و بحرانزده خاورمیانه و هر جای جهان، بسیج و سازمان دادن و متحد کردن نیروی مردم برای تحقق این خواست ها است. تا وقتی که رهبران طبقه کارگر و کمونیست ها مردم را در دفاع از خود و پایان دادن به این مصیبت تاریخی بسیج و سازماندهی نکنند، تا وقتی که راهی برای خروج از این استیصال در مقابل مردم قرار ندهند، ارتجاع اسلامی تنها نقطه امید مردم وانمود خواهد شد.

 

جنگ اسرائیل علیه مردم لبنان و فلسطین، جنگ علیه بشریت است. این جنگ و جنایت باید فورا متوقف شود. مسئولیت این جنگ تماما بر عهده اسرائیل است. سران دولت اسرائیل باید بعنوان جنایتکار جنگی محاکمه شوند. ارتش اسرائیل باید فورا از جنوب لبنان و از همه سرزمینهای اشغالی فلسطین خارج شود و دولت فلسطین با حقوق و اختیارات دولتی برابر با دولت اسرائیل تشکیل گردد.

 

این کار اما همچون خروج آمریکا از عراق و تشکیل یک دولت غیر دینی و غیر قومی در آن کشور و سرنگونی جمهوری اسلامی تنها به نیروی مردم ممکن است.  باید این نیرو را علیه این افسار گسیختگی ارتجاعی ضد انسانی به میدان آورد. 

 

 

حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست

پنجم مرداد ١٣٨٥ ( ٢٧  ژوئیه ٢٠٠٦)