-- Logo ---->

 مردم خود بخود متحد نمي شوند

تلويزيون پرتو:‌ شواهد نشان ميدهد كه جمهوري اسلامي با استفاده از فضاي جنگي موج دستگيري و فشار و آدم ربايي و  اعدام را راه انداخته است. در مقابل ما شاهد مقاومت سازمانيافته و صف متحد قوي در مقابل اين بورش رژيم به زندگي و آزادي و حرمت مردم نيستيم. چگونه ميشود در مقابل اين تلاش هاي رژيم  ايستاد و آن را عقب زد

بهرام مدرسي: من فكر ميكنم مردم همينطوري و اتوماتيك خودشان نمي آيند مقاومت كنند. كسي مسلما از جمهوري اسلامي خوشش نمي آيد و مردم كل فشار موجود را درك ميكنند، ولي در مقابل آن، خود بخود  يك حركت بزرگ نميتواند  صورت گيرد. كساني كه مدعي اند كه هر چه فشار بيشتر بشود مردم بيشتر به خيابان مي آيند و بيشتر معترض ميشوند، اينها در درجه اول خودشان را بي وظيفه ميكنند و در درجه دوم كلاه سر مردم مي گذارند.

 مردم ناراضي اند اما خودبخود متشكل نمي شوند و به خيابان نمي آيند. در طول حيات جمهوري اسلامي فقط مقاطعي  اعتراض متشكل و موثري وجود داشته است كه يك نيروي سياسي آمده و مردم را بنا به ا هداف سياسي اش  متشكل كرده است. مردم قبولش كرده اند  و دنبالش افتاده اند.

 سركوب هميشه سياست جمهوري اسلامي بوده است. از روز اول سر كار امدن اين حكومت ارتجاعي، كاري جز سركوب نداشته است. همين بساط سركوب داير و مداوم است كه رژيم را سر پا و سر كار نگه داشته است. علاوه بر اين فاكتورها ي ديگري هم به اين وضعيت اضافه شده اند: ترس و نگراني به حق مردم از تكرار سناريوي عراق و افغانستان در ايران،‌ ترس از عدم امنيت و نگراني از آينده زندگي فرزندانشان و همين سال ها مساله گراني و تورم و گرسنگي و بهم ريختن سامان زندگي مردم...، از طرف ديگر مردم ميدانند كه هر بمبي به جمهوري اسلامي زده شود  يا هر تعرض نظامي ضررش را در درجه اول مردم مي بينند و دودش به چشم آنها ميرود و  بر طول عمرش مي افزايد. به دليل همه اين فاكتورها مردم به درجه اي محتاط شده اند. با وجود اين ها رژيم با موجي از نارضايتي و اعتراض و انزجار مردم روبرو بوده  و هست.

تهديدات جديد اسراييل و امريكا هم باز برگ و بهانه اي شده در دست جمهوري اسلامي براي وارد آوردن فشار بيشتر و سركوب گسترده تر مبارزات و اعتراضات مردم. اما گفتم مردم اتوماتيك مبارزات بزرگ را سازمان نمي دهند. مقاومت بزرگ را فعالين سياسي و احزاب سياسي بايد سازمان بدهند. اين هم از جمله كار ما حكمتيست ها است.

تلويزيون پرتو: حزب حكمتيست و فعالين سياسي چپ از چه روش هاي و تاكتيك هايي براي متحد كردن استفاده ميكنند. اشكال و روشهاي  مقاومت و سازمانيابي و مبارزه متحد و گسترده مردم كدام اند؟

بهرام مدرسي:‌ قدم اول اين ا ست كه فعالين حكمتيست وهمه فعالين چپ بدانند كه اگر اتفاقي بايد بيافتد در نتيجه كاري است كه ما ميكنيم و گرنه همينطوري اتفاقي نمي افتد. مشكلاتي كه كمتر حكمتيست ها و بيشتر فعالين چپ با آن مواجه بوده اند  اين است كه در هر دوره نشسته اند و اوضاع  را تحليل كرده  و توضيح داده اند در حالي كه اگر قرار است  اتفاقي بيفتد و  تغييري صورت گيرد دست ما و دست همه فعالين سياسي را صرفنظر از هر خط سياسي كه دارند، ميبوسد.

اين باور و اين توافق قدم اول است. لازم نيست حتما حكمتيست باشيد تا اين باور را داشته باشيد كه بدون ماها اتفاق موثر و مهمي نمي افتد. هيچ نيروي سياسي معتبر ديگري الان در جامعه ايران نيست كه بخواهد و يا بتواند دست مردم را در دست همديگر را بگذارد، مگر فعالين سياسي اي كه در درجه ا ول حكمتيست و كمونيست اند و تا حالا هم نشان داده اند كه اهل اين كار هستند و ميتوانند دست مردم را در دست هم بگذارند.

تلويزيون پرتو: منظور شما اين است كه فعالين چپ خود متحد شوند و كاري انجام دهند؟

بهرام مدرسي: اين كه فعالين سياسي كمونيست و چپ خود بايد به هم نزديك شده و همفكري و هماهنگي كنند مهم است اما بدوا بايد كار ديگري صورت گرفته باشد. و آن اين است كه  هر فعال سياسي در هر جايي كه هست و در ميان هر بخش جامعه و در كارخانه و دانشگاه و در محلات و هر جايي،‌ قبل از اينكه فكر كند چگونه بخشهاي مختلف را بهم وصل ميكند در همان جايي كه هست مردم دور و بر خودش را جمع و متحد كند. مشكلي كه حالا هست ادم هاي منفردي وجود دارند كه هر كدام به خودشان ميگويند فعال يك چيزي ، يك جنبشي... اما وقتي پشت سر و دورو برشان را نگاه ميكني جمعي و يا صفي از مردم را نميبيني كه متحد كرده باشند . اين ها اگر بروند با فعالين ديگري مثل خودشان در هر جايي و يا جنبشي جمع بشوند و مرتب با هم حرف بزنند و نظر بدهند خوب تاثيري بر مبارزه مردم ندارد... فوقش اين است كه چند نفري با هم نشسته اند و جلسه گرفته اند. اين ا تفاقي است كه متاسفانه در دوره گذشته بارها اتفاق افتاده . حرف من اين است كه هر كسي هرجايي هست و براي مثال من اگر خودم را فعال جنبش زنان ميدانم، بدوا بايد تلاش كنم زنان را با هم متحد كنم. اگر خودم را فعال جنبش كارگري ميدانم همينطور. فعال هر عرصه و يا جنبشي بودن بايد نتيجه اش اين باشد كه بخشي از آن مردم را با خود داشته باشي.

بنا براين گام اول اينه كه هر اتفاق مثبت و موثري به نفع مردم در جامعه بيفتد تنها در نتيجه كار فعالين كمونيست و حكمتيست و چپ است و دوم اينكه خودت را فعال هر جنبشي  مي ناميد، يعني آدم دور تو جمع و متحد شده اند. بالاخره بايد تعدادي آدم را در كنار و پشت سر خود داشته باشم  تا بتوانم با جنبش بغل دستيم متحد بشوم و تاثير بگذارم. نمي شود من اسمم را بگذارم فعال كارگري اما چند نفر كارگر من را قبول نداشته، به حرفم گوش نكرده  و متحدشان  نكرده باشم. اين وضعيت، منفرد و  تك ماندن و آدم جمع نكردن،  را علاوه بر اختناق جمهوري اسلامي،  خطوط سياسي اي  كه ربطي به كمونيسم و فعاليت اجتماعي و سياسي كمونيستي ندارند بر افكار و  مبارزات فعالين سياسي معيني حاكم كرده اند.  

ما موظفيم و بايد  در درجه اول هر كجا هستيم مردم را سر سياستها و روش هاي مبارزاتي معيني جمع و متحد كنيم، سر جواب دادن به چيزي، "نه" گفتن به شرايطي كه جمهوري اسلامي بر مردم تحميل ميكند، سر مقابله با توجيهات و هر تفكر و سياست و اقدامي را كه مردم را بي وظيفه ميكند. بايد جواب مسايل را به مردم گفت و راه نشان داد و براي اينها جمع و متحد و  متشكل شان كرد. هر كجا هستيم در كارخانه، دانشگاه، محله و هر محل كار و زندگي و هر كجا كه هستيم.

تصورش را بكنيد در شهرتهران صد يا صدها نفر فعال سياسي هستند و ميلولند و اين شهر ده  دوازده ميليون آدم توش هست. اگر هر كدام از اين صدها فعال سياسي و چپ و كمونيست هر جايي هستند در ميان كارگران، زنان، جوانان و غيره صد نفر را با خودشان داشته باشند ميتوانند شهر را روي سرشان بگذارند. بدون حضور خود مردم نميتوان شعار داد و يا مرتب فراخوان داد. بايد بدوا مردمي را كه قرار است كاري كنند، اعتراضي كنند جمع كرده باشي، با بهترين هايشان حرف زده باشي، قانعشان كرده باشي و همراه خود كرده باشي كه هر كدام بروند و تعداد ديگري را بياورند. آ‌ن وقت است كه اعتراض سازمان يافته و متحد و متشكل با اطمينان خاطر انجام و امكان پذير ميشود. خودبخودي نيست.

تلويزيون پرتو: بطور مشخص در مقابل اين تورم و گراني و سهميه بهنديهاي اب و برق و بنزيين و غيره چه بايد كرد؟

بهرام مدرسي: اولا تكرار ميكنم كه شرط اوليه اش متحقق شدن آن فاكتورهاي بالا است، يعني جمع كردن آدمها دور خودمان. آنوقت است ميتوانيم مردم را عليه وضعي كه حاكمان سرمابه و سرمايه داران و محتكران و نزول خورها به مردم تحميل كرده اند و عليه تورم و گران و گرسنگي و جيره بندي ها و غيره به ميدان بياوريم و درب انبارها را بشكنيم و نيازمنديهاي حياتي مثل نان و دارو و مواد سوختي و بهداشتي و غيره را بين مردم تقسيم كنيم.

اين تنها راه موثر است. نميشود با بحث و گلگي از گراني و تورم  و يا تحليل اقتصادي كشاف در ميان خود و با دوست هاي دور و برمان فكر كنيم كار عجيبي داريم در جامعه ميكنيم. بالاخره بايد چهار نفر ادم را با خودم جمع كنم و قانع كنم و به كاري بكشانم. كمونيست ها و حكمتيست ها در اين دوره بخصوص نشان دادند كه ميتوان آدم هاي زيادي را جمع و متحد كرد و دستشان را در دست هم گذاشت. براي مقابله با وضعي كه رژيم تحميل كرده  راه و جواب همين است.