گامهای بعدی

( مصاحبه رادیو پرتو با رحمان حسین زاده در مورد  کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری )

 

ابتكار عمل تعدادى از كارگران پيشرو و انتشار طومارى مبنى بر آزادى كارگران  براى ساختن تشكيلات مستقل، تحرك تازه اى را حول مساله تشكل در فضاى كارگرى ايران دامن زده است. از زمان انتشار، اين طومار تاكنون امضاء  چند هزار نفر را گرد آورده است. جمع آورى امضا همچنان ادامه دارد. در اين طومار از مقامات جمهورى اسلامى و مشخصا وزارت كار خواسته شده است كه حق كارگران براى ايجاد تشكلهاي مستقل برسميت شناخته شود. بعلاوه طومار رو به سازمان جهانى كار دارد كه از برسميت شناختن شوراهاى اسلامى به منزله تشكل مستقل خود كارگران ايران خوددارى ورزد. همچنين فراخوانى دال بر پشتيبانى تشكل هاى كارگرى بين المللى نيز در طومار گنجانده شده است.

با اين اقدام و طومار، موجى از واكنشها بحركت درآمده است. مخالفت ها و ملاحظات کم نیستند. در عين حال حمايت از مبتكرين و خود طومار مربوطه نيز گسترده است. سوالات مضمونى از قبيل كدام اشكال تشكل ويا مستقل از چه چيزى و يا اينكه تشكلى سيا سى و يا صنفى بحث برانگيز شده اند. به اين بايد سوالات بيشتر عملى را هم اضافه كرد. مثلا اينكه چگونه بايد آنرا ساخت، در مقابله با كدام مرجع و نيرو و غيره.

در گفتگويى كه با رحمان حسين زاده ترتيب داده ايم جنبه هاى متفاوتى از اين مساله را مورد بحث قرار ميدهيم.

 

مصطفی اسد پور: اجازه بدهيد از يك ميان بر شروع كنيم. در دو سه جمله در مورد اين حركت موضع شما چيست؟

 

رحمان حسين زاده: به نظرم لازمست در این حرکت شرکت کرد. حرکتی را که تشکل و اتحاد کارگری را هدف خود قرار داده و میخواهد به نفع کارگران خشتی روی خشت بگذارد ، طبیعی است باید مورد حمایت قرار گیرد. بویژه در شرایطی که با رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی روبرو هستیم و کارگران را از تشکل خود محروم کرده و به جای آن شوراهای اسلامی و خانه کارگر دست ساز خود را علم کرده ، در این شرایط شروع اقدام تعدادی از فعالین کارگری برای ایجاد تشکل واقعی کارگران گام مثبتی است . طبعا با حمایت و حضور در آن میتوان ملاحظات، انتقادات و پیشنهادات لازم را در جهت رفع کمبودهایش طرح کرد. 

 

 

مصطفی اسد پور : بگذاريد كمى دقيق تر شويم. كدام فاكتورها از حركت كميته پيگيرى تشكل هاى كارگرى را شما قابل  دفاع ميبينيد  و كدام جنبه ها را غير قابل قبول ارزيابى ميكنيد؟

 

رحمان حسين زاده: ببینید فرق هست بین غیر قابل قبول دیدن ا قدام و حرکتی تا اینکه در مورد آن ، ملاحظه، انتقاد و نظر متفاوتی داشت. در این حرکت من هم مواردی ملا حظات و یا بهتر بگویم تاکیدات متفاوت خود را دارم اما تا این لحظه که بیانیه و نوشته ها و مصاحبه پنج تن از فعالین آن را مطالعه کرده ام، جنبه غیر قابل قبول مشاهده نکردم. یک نکته یادمان نرود این حرکت در ایران تحت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و در مقابل تشکلهای ضد کارگری و دولتی مثل خانه کارگر و شوراهای اسلامی شکل میگیرد. لازمست محدودیتها و مشکلات ناشی از این وضعیت را دید. با این وصف با تشخیص درست از تناسب قوا و ملزومات پیشبرد یک پروژه و مبارزه علنی، نباید از ابتکارات ممکن کوتاهی کرد. در جواب سئوال اول بخشی از دلایلم برای حمایت از این حرکت را گفتم. اینجا اضافه میکنم که ایجاد تشکل سراسری کارگران یک نیاز حیاتی و فوری همین امروز کارگران است. مبارزات و اعتراضات جاری از بی تشکلی رنج میبرند. تناسب قوای مساعد تر به نفع کارگران بوجود آمده ، بخشهای مختلف جامعه به اشکال مختلف خود را متشکل میکنند. کارگران هم باید بسرعت بجنبند. در این بطن این حرکت آغاز مثبتی برای متشکل و متحد شدن کارگران است. اما چند ملاحظه دارم. مشاهده تاکنونیم اینست که این حرکت به اندازه کافی خود را به مبارزات و اعتراضات جاری کارگری متکی نکرده است. خود را با فوری ترین مطالبه کارگران در ایندوره چفت نکرده است. این حرکت در بطن پیشروی مبارزه جاری و هر درجه تحقق مطالبات فوری آن میتواند تقویت شود. بطور مثال این حرکت میتوانست پرچمدار مطالبه فوری و کافی افزایش دستمزدها و یا مبتکر اقدام جدی علیه قراردادهای موقت باشد. میتوانست مبتکر سازماندهی حمایت سراسری از کارگران معدن البرز غربی باشد. طبعا به این مبارزات و مطالبات توجه دارند، اما احساس میشود هنوز به لحاظ عملی اقدام جدی صورت نگرفته است. اکنون چهار ماه از آغاز این حرکت گذشته ، احساس میکنی حالت انتظار و سیاست انتظاری عمل میکند. به درست  طوماری صادر شده ودارد امضا میشود و بس . در صورتی که فکر میکنم میشد همزمان در مبارزات جاری در گیر شد و مهمتر در سطح مراکز کارگری و محیطهای کار شروع کرد و به طور عملی مجامع عمومی کارگری را فراخوان داد و پایه های تشکل کارگری را ساخت. مهمتر لازمست گامهای بعدی تعیین شود. الان زیاد روشن نیست.

   

مصطفی اسد پور: اين حركت و طومار در داخل كشور و در دسترس مستقيم نيروهاي امنيتى رژيم در جريان است. در موارد متعدد اختلاف نظرات روى محظوراتى كه سركوب  و  جنبه هاى امنيتى ميتواند  بوجود بياورد، متمركز است. از نظر شما كدام پرنسيب ها در اينمورد وجود دارند؟ ميتواند هم قهرمان بازى كودكانه و غير واقعى جلو رانده نشود، و هم استتار سازش هاى مخرب زير پوشش ملاحظات امنيتى. بالانس صحيح به زعم شما كجاست؟

 

رحمان حسين زاده: به نظرم احتمال بروز هر دو نوع نگرانی مورد نظر  شما هست. در هر مبارزه علنی و آنهم در گیر با یک رژیم مستبد مشابه جمهوری اسلامی و تحمیل محدودیتهای آن این امکان هست. برای رفع این نگرانیها از قبل هم نمیشود، نسخه پیچید. اساسا ابتکار، درایت، هوشیاری و پختگی رهبران و فعالین مستقیما درگیر در این مبارزات و پیچ و خمهای آن تعیین کننده است. در هر حال به طور کلی چند نکته را میتوان تاکید کرد: اولا قدرت و نیروی اجتماعی که این حرکت به آن متکی است مهم است. فعالین و رهبران کارگری که پشت سرخود قدرت و نیروی متشکل کارگران را داشته باشند، با اعتماد بنفس کارشان را پیش میبرند و امکان سازشهای غیر مجاز را به شدت محدود میکند و به نظرم همان اعتماد بنفس امکان رفتار کودکانه و غیر اجتماعی را هم محدود و یا خنثی میکند. با اتکا به حمایت اجتماعی مکاتبه، مذاکره احتمالی و .... هم موثرواقع میشود. دوما تشخیص درست تناسب قوا و شرایط مساعد و نامساعد و اتخاذ سیاست متناسب و درست در قبال این  موقعیتها تعیین کننده است. سوما جهتگیری درست و رادیکال نمایندگان و رابطه مستقیم و متعهدانه ای که با کارگران داشته باشند و پا سخگو باشند، مهم است. چهارم این واقعیت را باید دید که در پروژه ها و مبارزات اجتماعی و علنی ، گرایشات سیاسی حضور پیدا میکنند و ایرادی هم ندارد (کسانی که میگویند مستقل از گرایشات سیاسی مختلف بود یا خامند یا دروغ بزرگ تحویل کارگران میدهند). اما نکته اینست باید مواظب بود که منافع واقعی امروز و فردای کارگران تحت فشار کشمکشهای سکتی و غیر اجتماعی و فرقه ای لطمه نخورد. بخشی از ماجراجویی و به قول شما قهرمان بازی کودکانه اینجا بروز میکند. جوانب ظریف تر کار را رهبران و فعالین در جریان کار میتوانند تضمین کنند.

 

مصطفی اسد پور: در همان نگاه اول جنبه هاى تحسين برانگيزى در كار مبتكرين اين حركت قابل مشاهده است. تماس  كارگرانى از رشته هاى متفاوت در وراى محدوده كارخانه، ابراز وجود علنى، افتادن دنبال اقناع تعداد بسيار وسيع از ساير كارگران، و علنا طرف حساب دواير دولتى شدن؛ همگى از جنبه هاى مهم اين حركت هستند.   اگر در همين سطح باقى بمانيم فكر ميكنيد طبقه كارگر از اين حركت چه چيزى را بايد به تجربه فعال خود اضافه كند؟

 

رحمان حسين زاده: این حرکت لازمست خود را گسترش دهد. در سطح کارخانه و مراکز کلیدی کارگری خود را ترجمه کند. ایجاد مجمع عمومی کارگری در مراکز و محیط های کارگری همزمان میتواند دنبال شود. حرکت برای ایجاد تشکل سراسری کارگران با ایجاد تشکل در مراکز و محلات کارگری هماهنگ و تکمیل شود. همین حرکت سراسری لازمست با اتکا به فعالینی که در خود گرد آورده اقدامات کارخانه ای و محلی و شهری را در دستور بگذارد. پایه های تشکل و سازمان کارگری  را از پایین بسازد و نباید حالت انتظار داشت . با جسارت بیشتری بر ایجاد مجمع عمومی کارگران تاکید کند. مجمع عمومی سر راست ترین و ساده ترین و عملی ترین شکل سازمانیابی است. مهمتر این حرکت پرچم حیاتی ترین مطالبه همین امروز کارگران را به دست بگیرد. به طور عملی گشایشی را در شرایط زندگی و معیشت کارگر ایجاد کند. و نکته آخر در سطح بین المللی و در ارتباط با سازمانهای کارگری جهانی و افکار عمومی و مترقی باید نمایندگی شود.    

 

مصطفی اسد پور: مخاطب طومار دولت است. اين يكى از نقاط جنجال برانگيز ماجرا است. جمهورى اسلامى ضد كارگر است. با همه چيز و از جمله تشكيلات كارگرى مستقل مخالف است. پر واضح است كه  نويسندگان طومار اينرا ميدانند.  طرح مطالبات رو به دولت كار غلطى است؟

رحمان حسين زاده: با مطالعه ای که تا این لحظه از این حرکت دارم به نظرم کار غلطی نبوده است. بر خلاف بعضی انتقادات که از این زاویه مطرح شده تا این لحظه من این اقدام را نشانه توهمی نمی بینم. قبلا هم اشاره کردم در یک شرایط معین  حرکتی برای ایجاد تشکل کارگری شروع شده ، طبیعی است که دولت را باید مخاطب قرار داد، همانطور که نهادهای زنان و کودکان و ... چنین کرده اند. باید دولت و نهادهای مربوطه اش را زیر فشار گذاشت که با خواست کارگران موافقت کنند. طبعا در ادامه نباید سیاست انتظار را در پیش گرفت، بلکه همزمان باید کار خود را پیش برد. نیرو جمع کرد و مسیر واقعی را طی کرد. در این مسیر اگر و مگرها و تبصره و قید و شرطهای دولت را جواب داد و خنثی کرد. اینکه در پروسه کار و بعدا معلوم شد گرایشی و یا کسا نی از سر توهم به دولت مراجعه کرده و سوراخ دعا را گم کرده اند، همانوقت باید جوابشان را داد.

 

 

مصطفی اسد پور : ما از يك طرف حجم وسيع اعتراضات  كارگرى  را داريم كه بطرز آشكارى از عدم تشكل رنج ميبرد، و از طرف ديگر اين حركت در جريان است  كه حق تشكل را از مسيرى ديگر تعقيب ميكند تا كارگران در اعتراضاتشان قوى شوند. اين گسست بنظر شما قابل هضم هست؟ آيا اين راه درست كردن تشكل كارگرى هست؟

 

رحمان حسين زاده:  من تاکید کردم که این حرکت لازمست خود را به اعتراضات و مبارزات جاری کارگری متکی کند. این کار اراده گرایانه ممکن نیست. قاعدتا فعالین کارگری این حرکت و کارگرانی که طومار را امضا کرده اتد، خود در محیط کارگری و در مبارزات کارگری در گیرند. اینها پل ارتباطی این حرکت و مبارزات کارگریند. از طرف دیگر این حرکت لازمست پرچم مطالبه افزایش دستمزد ها، علیه قراردادهای موقت ، و .... را به دست بگیرد. در سطح کارخانه و محل کارگری مبتکر  سازمانیابی  باشد. به معنای دیگر حرکت از بالا برای ایجاد تشکل کارگری با حرکت از پایین کارگران منطبق و هماهنگ و در هم آمیخته شود. اگر چنین درکی بر این فعالیت ناظر باشد، که امیدوارم باشد. قاعدتا نباید گسستی در کار باشد. اما اگر فقط اقدام از بالا مورد نطر باشد و سیاست انتظار در پیش گرفته شود. آنوقت چنین گسستی بوجود خواهد آمد و لطمه خواهد زد.

 

مصطفی اسد پور: در این حرکت احتمالا گرایشات مختلف حضور دارند. به تدریج آلترناتیوهای مختلف از جمله در عرصه نوع تشکل مطرح میشود. مسئله سر برآوردن سندیکا و سندیکالیسم مطرح است. با توجه به اینکه  شما بر مجمع عمومی کارگری و شورا تاکید میکنید در آن صورت برخورد شما چگونه خواهد بود ؟

 

رحمان حسين زاده: تصور من اینست هنوز به شکل واضحی این گرایشات خود را نشان نداده اند. باید این را طبیعی دانست که در ادامه  چنین بشود و برخورد درست و مسئولانه در برخورد به این پدیده مهم است. در اینجا به چند نکته باید توجه کرد. اولا: اینکه ترجیح ما مجمع عمومی کارگری و تشکل شورایی است، مانع این نیست که در حرکت عمومی کارگری برای ایجاد تشکل کارگری حضور موثر نداشت. در شرایط امروز ایران نفس متشکل شدن کارگران در اشکال مختلف و قابل دفاع کارگری و مستقل از دولت خود پیشرفت مهمی محسوب میشود. دوما خود ما در بعضی رشته های پراکنده کارگری سازمانده سندیکا ی کارگری خواهیم بود. سوما به طور مشخص به سندیکایی که ایجاد میشود نگاه میکنیم و چنانکه  پراتیک و اقدامات آن را در جهت منافع کارگران بدانیم با تمام توان از آن حمایت میکنیم. نمونه سندیکای کارگران خباز سقز  که در سالهای گذشته مورد حمایت ما بوده است. و نکته مهم اینکه بین سندیکای معین  و سندیکالیسم باید تفاوت گذاشت . سندیکالیسم و یونیونیسم یک ترند جهانی با سابقه طولانی و اساسا متکی به افق سوسیال دمکراسی و رفرمیستی در جنبش کارگری جهاتی است. نقش آن عمدتا تعدیل کردن رادیکالیسم کارگران و عمل کردن به عنوان ابزار دست جناح چپ بورژوازی در درون جنبش کارگریند. واضح است سندیکالیسم و افق و سیاست آن نمیتواند مورد تایید جریان رادیکال کارگری قرار بگیرد. و تازه به دلایل متعددی سندیکالیسم در جنبش کارگری ایران شانس زیادی ندارد. اما این به معنای آن نیست که هر تک سندیکا در اوضاع امروز ایران همین نقش را خواهد داشت. ما به سهم خود میکوشیم سندیکا یی هم که ایجاد میشود، به اراده مستقیم کارگران، به مجمع عمومی کارگران متشکل متکی شود. سیاست رادیکال بر کارکرد آن ناظر باشد. و تبدیل به ابزار تامین منافع  کارگران شود.

       

مصطفی اسد پور: شما فكر ميكنيد همين حركت حول طومار چگونه ميتواند راه خود را به جلو بازكند؟

 

رحمان حسين زاده: قبلا گفتم این حرکت از سطح طومار لازمست عبور کند و خود را به مبارزه واقعی متکی کند. شبکه وسیع کارگری که حول طومار بوجود آمده لازمست در مراکز کارگری و هر جا که حضور دارند، پرچم مبارزه برای افزایش دستمزد و اعتراض علیه قراردادهای موقت و دیگر مطالبات فوری در همان محل کار را به دست بگیرند. مبتکر سازماندهی مجمع عمومی کارگری در همان محیط کارگری باشند. مبتکر هماهنگ کردن مبارزات جاری در بخشهای مختلف باشند. اول ماه مه در پیش است وفرصت مناسبی است که  با هماهنگی لازم و ضروری اجتماعات بزرگ کارگری سازمان داده شود.  این حرکت  در سطح بین المللی هم باید نمایندگی شود.

 

***