8 مارس را با شکوه برگزار کنیم

مصاحبه با نشریه اکتبر

اسماعيل ويسى:  ٨ مارس روز جهانى زن در راه است. برگزارى مراسمهاى ٨ مارس در کردستان بنوعى به يک سنت اجتماعى جا افتاده تبدل شده است. جو و فضاى عمومى را امسال چگونه مى بينيد؟

آذر مدرسى:  قبل از پرداختن به 8 مارس در کردستان اجازه بدهید به 8 مارس را در ابعاد سراسری آن  در ایران نگاهی بیندازیم. جنبش دفاع از حقوق زن راه درازی را طی کرد تا توانست این روز را در ایران هم بعنوان روز دفاع از برابری و رهایی زن، روز اعتراض به بیحقوقی مطلق زن زیر حاکمیت سیاه اسلام در ایران تبدیل کند. این جنبش به مقابله روزمره با  بیحقوقی مطلق، تحمیل حجاب و آپارتاید جنسی، مقابله با گله های حزب اللۀ و چاقو کش رژیم بسنده نکرد. این جنبش توانست 8 مارس  را بعنوان روز جهانی زن، روز اعتراض به همین تبعیض و نابرابری، روز اعتراض علیه قوانین ضد زن جمهوری اسلامی تثبیت و به رژیم اسلامی تحمیل کند. این دستاورد و پیشروی بزرگی برای جنبش برابری طلبانه زنان بود. تثبیت 8 مارس، روزی که دستاورد جنبش سوسیالیستی و کارگری است، بعنوان روز زن نشانه عرض اندام و قدرت گرایش سوسیالیستی، رادیکال و چپ در جنبش دفاع از حقوق زن در ایران است. جمهوری اسلامی با همه دستگاه سرکوب و انصار حزب الله اش نتوانست با این جنبش رادیکال و انسانی برای دفاع از برابری زن و مرد، مقابله کند.

به کردستان اگر نگاهی بیندازیم می بینیم که برگزاری 8 مارس در ابعاد وسیع و اجتماعی آن کاملا مشهود است. برگزاری مراسمهای وسیع و توده ای، مطالبات رادیکال از ویژگیهای 8 مارس های کردستان است. امروز دیگر 8 مارس به درستی به روز اعتراض علیه آپارتاید جنسی، حجاب و بیحقوقی زن، روز نه به حاکمیت اسلام و رژیم ضد زن جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

امسال به نطر میرسد رژیم تلاش میکند به هر شکلی که میتواند این روز را آرام از سر بگذراند. تلاش میکند امسال بدون مراسم، بدون سروصدا و با کمترین دردسر بگذرد. به نطر من رژیم بخوبی میداند وضعیت به شدت بحرانی است و اینکه تقابل بین مردم و رژیم در این روز میتواند مثل کبریتی بر انبار باروت باشد و آنرا به سرعت به اعتراضی گسترده و پردامنه، وسیع و سراسری  تبدیل کند. تبدیل عاشورا به پارتی و بالماسکه و تلاش رژیم برای درگیر نشدن با جوانان، هراس رژیم از رودرروئی با مردم نمونه خوبی از وضعیت رژیم، توازن قوا میان مردم و رژیم را نشان میدهد. ثانیا مسئله زن به پاشنه آشیل جمهوری اسلامی تبدیل شده. حساسیت افکارعمومی در دنیا، اعتراضات وسیع به بیحقوقی زن در ایران از یکطرف و مهمتر از آن  قدرت جنبش برابری طلبانه زنان، حضور قوی این جنبش در مبارزه مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی حساسیت و هراس رژیم را از برگزاری مراسمها و تجمعات بزرگ و توده ای بخصوص در کردستان چند برابر کرده!

فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی تجمعات توده ای مانند فستیوال آدم برفی ها را در شهرهای مختلف کردستان را که پتانسیل قوی آزادیخواهی، انسانیت وبرابری طلبی را در کردستان نشان میدهد دیده و تجربه کرده است.

اسماعيل ويسى: بنظر شما مراسمهاى ٨ مارس در چه جهتى بايد پيش برود، چه اقداماتى در سطح سراسرى کردستان و ايران بايد در دستور قرار بدهند؟ آيا مراسمهاى امسال در کردستان از ويژگى خاصى برخوردار خواهند، بود؟

آذر مدرسى: روشن است که باید تلاش کرد 8 مارس برای جمهوری اسلامی آرام و بدون دردسر نگذرد. باید به هر شکلی که ممکن است 8 مارس را در ابعاد وسیع و توده ای برگزار کرد، در این روز باید آپارتاید جنسی و حجاب اجباری را لغو کرد و قوانین ضد زن جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشت. باید کاری کرد که 8 مارس روزی باشد که مردم به جای رفتن سرکار در مراسمهای کوچک و بزرگ روز جهانی زن را گرامی میدارند، در مورد ستمکشی زن، نقش مذهب در بیحقوقی زن، جهانشمول بودن حقوق زن صحبت کرد.

8 مارس امسال هم باید کماکان پرچم برابری کامل زن و مرد، پرچم نه به آپارتاید جنسی و حجاب اجباری، پرچم جهانشمول بودن حقوق زن را بلند کند. تحرکات سالهای گذشته نشان داد که  کردستان میتواند به سنگر مهمی در دفاع از برابری زن، به سنگری در دفاع از حقوق زن مستقل از ملیت و مذهب و قومیت و .... تبدیل شود.

اسماعيل ويسى: جنبش ناسيوناليستى تحرک و تلاشی را جهت ابراز وجود در اين روز را شروع کرده است. اين جنبش بحق با برابرى انسانها از هر لحاظ مخالف است. علت تلاش و ابراز وجودشان در مراسم ٨ مارس در کردستان چه ميباشد؟ آيا نشان از مصاف و صف آرايى جبشهاى اصلى اجتماعى در ابعاد سياسى- اجتماعى ميباشد؟

آذر مدرسى: من هم فکر میکنم جنبش ناسیونالیستی هیچ قرابتی به حقوق زن و دفاع از آن ندارد. فرهنگ ناسیونالیسم کرد مملو از تحقیر زن است و اساسا فرهنگی مردسالار است. در عین حال جریانات ناسیونالیستی هم پرونده روشنی در دفاع از حقوق زن ندارند و برعکس یکی از موانع جنبش برابری طلبانه زنان در کردستان همین فرهنگ کردی، جریانات و احزاب ناسیونالیست کرد بوده و هستند. اما اینکه امروز شاهد به میدان آمدن این جنبش در 8 مارس هستیم قبل از هر چیز نشاندهنده قدرت چپ، سوسیالیسم و کمونیسم در کردستان هستیم. قدرتی که باعث شده هر جریانی، حتی ناسیونالیستها، برای نشان دادن قرابت خودشان با مسئله برابری و رهائی زن، برای نشان دادن درجه ای از رادیکالیسم و برابری طلبی شان در امر برابری زن مجبور شده اند 8 مارس را بعنوان روز جهانی زن و روز دفاع از برابری زن قبول کنند. ابراز وجود جنبش ناسیونالیستی در 8 مارس و اساسا صحبت کردن از امر زن، از برابری زن و مرد را باید نتیجه جدال و کشمکشی دائمی میان آزادیخواهی و برابری طلبی، انساندوستی و در یک کلام کمونیسم از یکطرف با  ناسیونالیسمی که با هویت ملی دادن به انسانها دقیقا مقابل این برابری طلبی ایستاده است. جدالی که در عرصه اجتماعی خودش را مبارزه علیه مذهب و دستگاه مذهبی، در تراشیدن هویت ملی و قومی برای مردم با تکیه بر هویت انسانی آنها، در مبارزه علیه فرهنگ عقب مانده سنتی کردی و .... نشان داده. تحرک امروز جریانات ناسیونالیست در 8 مارس را باید ادامه همین کشمکش و در عین حال تحمیل شدن رادیکالیسم و برابری طلبی به جنبش عقب مانده و ارتجاعی ناسیونالیسم است. اینکه امروز 8 مارس به محک مدافع حقوق زن بودن تبدیل شده پیشروی در امر برابری و رهایی زن است.  اما در عین حال نقد ناسیونالیسم کرد، نشان دادن تقابل آشکار آن با برابری و رهایی زن کار دائم و همیشگی جنبش برابری طلبانه زنان و فعالین این جنبش باید باشد. باید در مقابل هر نوع رنگ ملی و قومی دادن به مسئله زن و بیحقوقی زن در کردستان، هر تلاش که مسئله زنان در کردستان را تابعی از قومیت آنها میکند ایستاد و آنرا افشا کرد. همانطور که گفتم فرهنگ کردی و احزاب و جریانات کرد یکی از موانع جنبش دفاع از حقوق زن در کردستان است.

اسماعيل ويسى: جنبش ناسيوناليستى کرد و فعالينشان در کردستان به مقوله من درآوردى تحت عنوان " فيمينيسم کردى " خود را آويزان کرده اند. چه هدفى سياسى و اجتماعى را در اين رابطه دنبال ميکنند؟

آذر مدرسى: اجازه بدهید ابتدا در مورد فمینیست بودن این جریانات نکته ای را بگویم. به نظر من گفتن فمینیست به این جریانات امتیاز بزرگی به آنها است. فمینیسم با همه انتقاداتی که ما بعنوان کمونیست به آنها داریم، با همه محدودنگری، صنفی دیدن حقوق و برابری زن، با همه محدودیتهای و کمبودهایش و حتی ظرفیتهای ضد مرد آن هنوز نقطه شروع آن دفاع از حقوق زن است. همانطور که گفتم میشود از زوایای مختلفی به فمینیسم انتقاد داشت اما در اینکه این جنبش امرش مسئله برابری زن و رفع تبغیض از زن است، نمیتوان شک کرد.

جریاناتی که با پسوند اسلامی یا تازگیها کرد تلاش میکنند جائی در جنبش دفاع از حقوق زن پیدا کنند برعکس فمینیسم و فمینیستها اساسا مسئله شان دفاع از حقوق زن نیست بلکه صورت مسئله اساسا دفاع از اسلام و ناسیونالیسم کرد و فرهنگ ارتجاعی و مردسالار آن است. این جریانات اتفاقا با تراشیدن هویت ملی و مذهبی برای زن، ستمکشی زن را تحت الشعاع  قومیت و مذهب میکنند. این جریانات روی دیگر سکه طرفداران نسبیت فرهنگی هستند که با توجیه ویژگی های فرهنگی، ملی و مذهبی  حقوق انسانها را درجه بندی میکنند. فمینیسم اسلامی یا کردی تلشای است برای اینکه فردا به زنان در جوامع اسلامی بگویند بعنوان زن مسلمان باید حقوق کمتری داشته باشند، بعنوان زن کرد باید تبغیض و نابرابری و تحقیر زن در فرهنگ کردی را قبول کنند چون فرهنگ خودی است.

این جریانات نقطه حرکتشان مصون نگه داشتن فرهنگ عقب مانده ای است که اتفاقا به یمن رشد و قوی شدن رادیکالیسم جامعه مورد تعرض و نقد قرار گرفته. فمینیسم کرد اسم رمز دفاع از بیحقوقی زن، دفاع از ناسیونالیسم کرد و فرهنگ ارتجاعی آن در مقابل پرچم امروز جنبش برابری طلبانه زنان در کردستان که با صدای رسا اعلام میکند هیچ هویت قومی و مذهبی را برای خودش به رسمیت نمیشناسد، رسیدن به برابری را تابعی از هویت ملی که برایش میتراشند نمیداند. فمینیسم کردی دفاع از "فرهنگ خودی"  است نه دفاع از حقوق زن و جنبش برابری طلبانه زنان باید به روشنی با آن بعنوان تحرکی راست و ارتجاعی مقابله کند.

همانطور که قبلا هم گفتم امروز دیگر چپ، کمونیسم و برابری طلبی چنان دست بالائی را در چنین برابری طلبانه زنان بخصوص در کردستان دارد که حتی ناسیونالیستها هم جرات نمیکنند  تولد و یا رشادت فلان "شیر زن کرد" را بعنوان سمبل روز زن در کردستان مطرح کنند. کردستان به روشنی پرچم جهانشمول بودن حقوق زن را بلند کرده است و از این نظر پیشتاز جنبش برابری طلبانه زنان در ایران است. "فمینیسم کردی" پرچم ناسیونالیسم شکست خورده در جنبش برابری طلبانه زنان در کردستان و گرایش چپ در این جنبش است.

با تشکر از شما