چهار سال بعد از کنفرانس برلین

آذر مدرسی   

"آنها که آنروز در کنفرانس برلين حقايق را گفتند، جاى شايسته خود را در راس تحولات سياسى تاريخساز ايران پيدا ميکنند." منصور حکمت، "درسهای بدیهی برلین"

 

چهار سال از کنفرانس برلین میگذرد. کنفرانس برلین به درست به یکی از مهمترین وقایع سیاسی ایران تبدیل شد. سه روزی که حکم شکست تلاشهای دو خرداد و همه طرفداران ایرانی و خارجی شان را با صدایی رسا به همه در خارج و داخل ایران اعلام کرد.  کنفرانس برلین که با هدف تطهیر جمهوری اسلامی، با هدف نشان دادن جمهوری اسلامی قابل اصلاح و قابل تحمل، با هدف باز کردن در دیالوگ با یکی از دیکتاتورترین و سیاهترین رژیمهای قرن و آبرو خریدن برای آن برگزار شده بود، به صحنه اعتراض و محاکمه رژیم وسران آن تبدیل شد.

همان زمان ما گفتیم کنفرانس برلین صحنه اعلام حضور نیروی سوم، مردم و جنبش سرنگونی طلبی، در تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی است. اعلام حضور قدرتمند جنبش سرنگونی و حزب آن، حزب منصور حکمت، در راس این جنبش، کنفرانس برلین را به آنچه که شد تبدیل کرد. کنفرانس برلین پروژه حمایت غرب به رهبری آلمان از رژیم اسلامی را به شکست کشاند و  در عین حال منصور حکمت و کمونیسم کارگری را به وسط صحنه سیاسی و معادلات سیاسی ایران برد.

4 سال پیش ما گفتیم این رژیم قابل اصلاح نیست، ما اعلام کردیم مردم جمهوری اسلامی  را نمیخواهند. ما، چهار سال پیش در کنفرانس برلین،  پرچم نه مردم به کلیت رژیم از هر دو جناح  را بلند کردیم و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی را سر دادیم. اعلام کردیم رژیمی که هر لحظه از زندگیش با حیات و شادی و رفاه و سعادت میلیونها انسان در تناقض است باید برود.

 

در کنفرانس برلین  اجازه ندادیم برای چنین رژیمی مشروعیتی کسب کنند. دو خرداد داخل و خارج رژیم از گنجی گرفته تا اکثریت و بقیه طیف دگراندیش طرفدارش، علیه جنبش سرنگونی طلبانه مردم و علیه ما، صف کشیدند و تف و لعنت فرستادند. از صدا و سیما تا نوری زاده و هر پاسدار ژورنالیستی علیه کمونیسم کارگری و منصور حکمت به جنب و جوش افتادند. بزرگترین اتهام سیاسی از آن روز به بعد،  "کنفرانس برلینی بودن" و " کمونیست کارگری" بودن و ارتباط با ما شد. ما همه طرفداران رژیم، طرفداران خامنه ای و خاتمی را کنار هم گذاشتیم. این اپوزیسیون طرفدار رژیم را علیه ما خشمگین و بسیج کرد.  کنفرانس برلینی معادل سرنگونی طلبی و خواست محاکمه سران رژیم شد. برای مردمی که برای سرنگونی این رژیم به میدان آمده بودند کنفرانس برلینی بودن نشانه انتخابی بود. انتخاب چپ و کمونیسم و شخصیت های چپ و کمونیست در راس آن!

 

امروز بعد از گذشت چهار سال از این واقعه به صحنه سیاست ایران نگاه کنید! دو خردادیهای سابق یا کسانی که به قول منصور حکمت آمده بودند تا تصویر يک جمهورى اسلامى را به جهانیان بدهند که در آن فضا سرشار است از  " تماما "لبخند" و "چهچه پرندگان"، جايى که آخوندهاى بى آزار با چهره هاى نورانى و با عباهاى نازک حرير دست در دست هم، سبکبال در چمنزارها دنبال شاپرکها ميدوند و کلکسيون تمبر جمع ميکنند و اينترنت ياد ميگيرند"، دست شان توسط ما و سایر مخالفین رژیم رو شد! کسانیکه آمده بودند اعلام کنند جمهوری اسلامی با حقوق و شخصیت و کرامت و آزادی زن مغایرتی  ندارد و میتوان زن بود و تحت حاکمیت رژیم اسلامی "آزاد" بود، کسانیکه آمده بودند اعلام کنند  که اسلام را میشود لیبرالیزه کرد و خاتمی رهبر این لیبرلیسم اسلامی است، دست شان رو شد. جالب است که همین این جماعت مخالف کنفرانس برلینی ها و طرفداران رژیم از جنس دوخرداری آن، امروز نه فقط فاصله خودشان را از رژیم و خاتمی و جناحهای آن نشان میدهند، نه فقط  اعلام میکنند که این رژیم اصلاح پذیر نیست و مانیفست و بیانیه مینویسند، بلکه راههای "نجات" مردم را از دست این رژیم و "سرنگونی" آنرا نشان میدهند. راههایی به همان اندازه بیراهه که جنبش دو خرداد نشان داده بودند. امروز بخشی از دو خردادیهای دو آتشه سرنگونی طلب شده اند، مثلا کنفرانس برلینی شده اند. غافل از اینکه در جنبش سرنگونی صندلی ها اشغال است و جایی برای این سرنگونی طلبی قلابی نیست.

اینها سرنگونی طلب شده اند چرا که بعد از 8 سال تلاش برای نجات رژیم امروز به این نتیجه رسیده اند وضعیت بحرانی تر از اینها است و پای منافع اساسی تری در میان است، منافعی که میشود بخاطر آنها از خیر رژیم اسلامی و حاکمیت اسلام هم گذشت. سرنگونی رژیم با کمترین دخالت مردم صورت مسئله اینها است.

عدم قدرتگیری چپ، مردم و کمونیسم، مشغله جدی ترشان است! این نقطه اشتراک پرو رژیمی های چهار سال پیش با سرنگونی طلبان امروز است. این وجه مشترک مخالفین ما در کنفرانس برلین و مخالفین ما امروز است! تمام تلاش این جماعت دوخرداری سابق و سرنگونی طلب امروز، تقابل با تلاش و مبارزه مردم برای از سر راه برداشتن رژیم به نیرو و قدرت خودشان، تقابل با جنبشی است  که میخواهد تمام مظاهر اسلام سیاسی را از صحنه جامعه پاک کند. تمام هنرشان باز هم تقابل با مردمی است  که رفتن جمهوری اسلامی برایشان به معنی پاک کردن تمام دارودسته های مسلح اسلامی و سپاه پاسداران و برچیدن دم و دستگاه سرکوب و اختناق و بیحقوقی شان است.

چهار سال پیش ما کنفرانس برلینی ها نماینده برابری طلبی، آزادیخواهی و عدالتجوئی جنبشی بودیم که جمهوری اسلامی و دو خرداد را به مصاف طلبید. چهار سال پیش ما گفتیم که پروژه اصلاح پذیری رژیم پوچ است و امروز ما حکمتیسها میگوئیم هر نوع رفتن رژیم بدون دخالت مستقیم مردم، بدون قیامی توده ای که منجربه ریشه کن کردن اسلام سیاسی از جامعه و در هم کوبیدن همه دم و دستگاه جهل و جنایت و سرکوب این رژیم نشود،  سناریوی به خانه فرستاده مردم و تحمیل چند ده سال دیگر فقر و دیکتاتوری و بیحقوقی به مردم است. ما کنفرانس برلینی ها دست باز هم دست از سر رژیم بر نمی داریم.

من اینجا همانطور که در سخنرانی ام در کنفرانس برلین گفتم میخواهم بار دیگر اعلام کنم که مردم به کمتر از رفتن کامل رژیم و مرگ بر جمهوری اسلامی رضایت نمی دهند.