"مذاکره" يا جاسوسى؟

درافشاى يک کانون توطئه عليه مردم در کردستان ايران

چندى پيش فاش شد که برادران مهتدى، صلاح و عبداله مهتدى، با همکارى جلال طالبانى، مخفيانه ارتباط "سازمان زحمتکشان" با مامورين اطلاعاتى جمهورى اسلامى را برقرار کرده اند. اين ارتباط ها از يک سال پيش با اولين جلسه اين جمع با مامورين اطلاعاتى رژيم در بارگاه جلال طالبانى شروع شده و ماجراى آن اخيرا به خارج درز پيدا کرده است. بدنبال اين جلسه، صلاح مهتدى که سالهاست در پناه جلال طالبانى در سليمانيه براى انجام همچون پروژه هايى مستقر است، براى ارتباط مستقيم زحمتکشان مهتدى با اطلاعات جمهورى اسلامى به ايران سفر مى کند. اين ماجرا توسط ژورناليست مشهور فرانسوى "کريس کوچارا" در مقاله اى با عنوان "ايران، کردها به پا ميخيزند" برملا شده است.

سازمان زحمتکشان مهتدى جريان دست سازى در کردستان است و خاصيت فرقه اى و ضدکمونيستى آن توجه و علاقه اطلاعات جمهورى اسلامى را به آن جلب کرده است. وگرنه دليلى ندارد جمهورى اسلامى احزاب و نيروهاى اصلى در کردستان را دور بزند و در اين ميان مخفيانه با باند زحمتکشان عبدالله مهتدى تماس بگيرد. چه خاصيتى توجه اطلاعات رژيم و سپاه پاسداران را به اين جريان رسوا جلب کرده است؟ دلالى جلال طالبانى در اين جريان براى چيست؟ چرا جلال طالبانى ماجرا را از مردم و احزاب سياسى ديگر در کردستان مخفى کرده است و فقط باند زحمتکشان وابسته به خود را صالح و محرم مى داند؟ صلاح مهتدى در اين ميان چکاره است و چرا سالهاى زيادى است اين مهره "پشت" پرده زحمتکشان مهتدى در بارگاه جلال طالبانى جا خوش کرده است؟ تا کنون چند بار براى تماس با مامورين اطلاعاتى رژيم به سوريه و ايران سفر کرده است؟ تا کجا پيش رفته اند و چه قول قرارهاى مخفى و پنهان از مردم رد و بدل شده است؟

مردم آزاديخواه

احزاب و سازمانهاى سياسى در کردستان

صلاح مهتدى و عبدالله مهتدى از باند زحمتکشان به همراه جلال طالبانى، يک مرکز توطئه عليه مردم در کردستان ايران درست کرده اند. اين، يک منبع توطئه عليه مردم و سازمانهاى سياسى و شخصيتهاى آزاديخواه در اين منطقه است. بايد حرکات اين جمع را مدام زير ذره بين گذاشت. بايد آنها را به همه شناساند، بايد رسوايشان کرد و مردم را براى حنثى کردن برنامه هاى جمهورى اسلامى و توطئه هاى دارودسته مهتدى و حاميانش آماده ساخت.

با وجود اينها خطرى که مبارزات آزايخواهانه مردم و مبارزه عادلانه آنها براى رفع ستم ملى در کردستان را تهديد مى کند، صرفا توطئه گرى اين جمع نيست. فلسفه وجودى و نقش زحمتکشان مهتدى در کردستان همين است و از روز اول براى چنين برنامه هايى سرهمبندى شده اند. خطر ديگر پرتى و بى کفايتى حزب دمکرات و کومه له در درک پديدهاى سياسى اين دوره کردستان و کنار آمدن آنها با باند زحمتکشان مهتدى بدليل وجه اشتراک ناسيوناليستى شان با آن است. سکوت حزب دمکرات در رابطه با جنب و جوش اين مرکز توطئه و گفتارى از راديو کومه له ( ١٠ نوامبر) را کنار هم بگذاريد تا متوجه زاويه خطر بشويد. راديو کومه له جاسوسى و همکارى اين باند را در کاتگورى مذاکره با جمهورى اسلامى گذاشته و آنها را نصيحت ميکند! اين "سياست" بشدت توهم برانگيز و تماما به نفع آن دارودسته است. ما نمى گذاريم کسى همکارى و جاسوسى سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدى را بنام مذاکره تحويل مردم دهد. ما در هر دوره اى ماهيت ارتجاعى، توطئه گر و قومپرستانه اين جريان و کار و برنامه شان را به مردم معرفى کرده ايم و اينبار هم خواهيم کرد. تماس اين باند با سازمان اطلاعات از نوعى نيست که جمهورى اسلامى بنام مذاکره با حزب دمکرات انجام مى داد و در پوشش آن دست به ترور رهبرانش مى زد. تفاوت اين دو و تشخيص آن کليد درک جايگاه اين تماسها است. جمهورى اسلامى به جريانى نظير زحمتکشان در کردستان نياز دارد، نصيحت راديو کومه له براى مواظبت سران زحمتکشان از خودشان در اين ارتباط بکلى بيجا و خارج از متن است. اعمال اين چند سال سازمان زحمتکشان، جمهورى اسلامى را متوجه ظرفيت باندسياهى اين دارودسته و کينه توزى آن عليه کمونيسم و بهره بردارى از آن براى پيشبرد امر خود در کردستان کرده است.

مردم !

آشکار شدن رابطه زحمتکشان مهتدى با اطلاعات رژيم امر جديدى نيست، اين فاکتى است در اثبات خوش خدمتى هاى گذشته آن به جمهورى اسلامى. حالا بيشتر حقانيت و اهميت هشدار ما درباره جاسوسى اين باند در جريان حمله جمهورى اسلامى به کارگران در اول ماه مه سقز در معرفى فعالين کارگرى به جمهورى اسلامى بنام هوادار احزاب اپوزيسيون روشن مى شود. حالا صحت هشدار ما در جريان حمله آمريکا به عراق و تشويق اتحاديه ميهنى از طرف اين باند به قتل عام مجاهدين برجسته تر مى شود. اين جريان به جاى حمله به جمهورى اسلامى، قربانيان اعتياد را مورد حمله قرار داد و با اعلام نام و آدرس آنها رژيم را به سلاخى کردنشان تشويق کرد.

اکنون سوال تازه تر اين است که براى کمپين ترور فاتح شيخ که سه ماه است علنا از سايت رسوايشان براه انداخته اند چه مزدى از اطلاعات جمهورى اسلامى دريافت کرده اند؟

ما همواره گفته ايم و تاکيد مى کنيم که "سازمان" زحمتکشان مهتدى، سازمان سياسى نيست، يک باند توطئه گر است. تجمعى از متعصب ترين ناسيوناليست ها و سرخوردگان عقده اى پشيمان از گذشته خويش است. امروز سايت شان علنا ابزار کمپين ترور سياسى و شخصى عليه اشخاص معين است، آيا فردا اگر بتوانند به ترور فيزيکى کمونيستها و آزاديخواهان دست نخواهند زد؟ از امروز بايد به آنها فهماند که با چه مردمى طرف هستند و چه پاسخى براى توطئه گريهايشان دريافت خواهند کرد!

اين جريان محصول روندهاى سياسى خاص اين دوره فالانژيسم ملى گرايى است. از جنس "ارتش آزاديبخش کوسوو" و پاکسازيهاى قومى است. نه تنها از زاويه چپ و کمونيسم در کردستان، که از نظر سابقه جنبش ناسيوناليستى و فى الحال آن در کردستان ايران هم، پديده اى نامربوط است. احزاب ناسيوناليستى از نظر سياسى در حال و هواى قديمى سير مى کنند و اين جريان ميخواهد با استفاده از اين خلا بعنوان يک دارودسته باندسياهى جاسوس و توطئه گر کارش را پيش ببرد. جلال طالبانى اين دارودسته حلقه به گوش وابسته به خود را براى داشتن دستى در کردستان ايران، براى خوشخدمتى به جمهورى اسلامى سرهمبندى کرد و امروز آن را دستمايه معاملات خود کرده است. باند زحمتکشان مهتدى در اميد به دوخرداد روح و کالبد بخود گرفت و با اضمحلال آن و بسته شدن آن اميد، حاضر به هرگونه همکارى با رژيم و اطلاعات سپاه پاسداران است. هر چه کمونيسم در کردستان قويتر شود، هر چه بيشتر جنبش سرنگونى و مبارزات راديکال قدرت بگيرد، نرخ سازمان زحمتکشان مهتدى نزد اطلاعات رژيم بالا مى رود.

ما تضمين مى کنيم که اين جريان را بيشتر رسوا کنيم و هرگونه توطئه اى عليه مردم در کردستان را با شکست مواجه کنيم. ما خوابهاى کثيف اين باند را برايشان به کابوس بدل خواهيم کرد.

٢١ دسامبر ٢٠٠٤

مجيد حسينى