اعتصاب غذا و مبارزه توده اي

 

بهرام مدرسي

 

اخيرا بعد از اينكه اكبر گنجي اعلام اعتصاب غذا براي آزادي زندانيان سياسي در روزهاي ۲۳ تا ۲۵ تير ماه را كرد٬ بخشي از فعالين سياسي با اعلام حمايت  از اين حركت ابعاد تازه اي به آن دادند. رفقايي  سوال كرده اند كه موضع ما چه بايد باشد؟ آيا از اين حركت بايد دفاع كرد؟ بايد در آن شركت كرد؟ هدف اينجا پرداختن به اين حركت و جواب به سوالات فوق است.

 

لازم به توضيح نيست كه ما بيشتر از هر نيروي سياسي ديگري خواهان آزادي فوري همه زندانيان سياسي هستيم. آزادي اين عزيزان و كلا نابود كردن مقوله اي به نام "زنداني سياسي" نفعش بيشتر از هر نيروي سياسي ديگري به كمونيست ها و طرفداران آزادي بي قيد و شرط ميرسد. بنابراين كل اساسا فكر كردن به آزادي زندانيان سياسي و حتي اقدام فعال براي نجات آنها قدمي ارزنده و خوب است٬ مستقل از اينكه چه كسي آن را فراخوان داده است و يا اينكه اساسا ما با اين حركت موافق هستيم يا نه؟

 

مسله اما براي ما تنها به اين خلاصه نميشود:

 

- اعتصاب غذا مبارزه اي پاسيو است.

براي كسي كه در زندان است و بقولي "دستش به جايي نميرسد"٬ براي كسي كه در زندان تا حد آخرين تحملات جسمي و روحي بشري تحت فشار قرار گرفته است و ميخواهد به شرايط خوداعتراض كند و چيزي راعوض كند٬ اعتصاب غذا شايد بتواند بعنوان روشي براي دستيابي به خواسته هاي خود و يا آزادي خود٬ مطرح باشد. ميگويم شايد٬ چرا كه حتي در اين موارد هم زنداني سياسي و دربند٬ بخصوص امروز تنها نيست٬ نبايد تنها باشد و واقعيت مبارزه براي همه عزيزان دربندي كه امروز آزاديشان خواست همه ما است٬ همين را نشان ميدهد٬ كمپين هاي جهاني براي آزادي اصانلو و توانچه و ياشار نمونه هاي زنده آن هستند٬ به تلاش براي آزادي ساير فعالين كارگري و سياسي در چند سال گذشته نگاه كنيد٬ همين را خواهيد ديد. اما حتي اگر بشود اعتصاب غذاي يك زنداني سياسي را بعلت شرايطي كه با آن در گير است٬ شرايطي كه اساسا به زنداني بودن او مربوط است٬ قبول كرد٬ اعتصاب غذاي كساني كه بيرون زندان هستند٬ ديگر كوتاه آمدن از استفاده از ابزارهاي مبارزاتي هستند كه در جامعه موجود است. زنداني دستش به اين ابزارها نميرسد٬ كساني كه ميخواهند در بيرون از زندان دست به اعتصاب غذا بزنند چه؟ آنها هم دستشان به جايي نميرسد؟ همه ميدانيم كه اينطور نيست! در جريان اعتراضات مردم به حكومت شاه٬ مردم صدها تن از زندانيان سياسي را از زندان آزاد كردند بدون اينكه كسي دست به اعتصاب غذا زده باشد. براي آزادي زندانيان سياسي بايد دست به مبارزه اي فعال زد٬ مبارزه اي كه ميتواند ابعاد بسيار متنوعي بخود بگيرد. همانطور كه گفتم به آزادي زندانيان سياسي دردوره رژيم شاه مراجعه كنيد٬ مردم روزانه مقابل زندانهاي رژيم تجمع ميكردند٬ مردم عملا با دخالتشان براي آزادي آن عزيزان٬ ارگانهاي سركوب رژيم شاه را فلج كرده بودند و خواست آزادي زندانيان سياسي چنان به خواست عموم مردم تبديل شده بود كه راه هر تحركي ميان رژيم شاه و مردم در درجه اول آزادي زندانيان سياسي بود٬ تحركي كه ادامه اش را همه ميدانيم. مردم عكس هاي زندانيان سياسي را در تيراژ بسيار زياد در سطح همه شهرها به درو ديوار چسبانده بودند و فضاي سياسي جامعه در اين رابطه كاملا قطبي شده بود. طبيعي است كه مردم "خود به خود" دست به چنين اقداماتي نزدند٬ اين نتيجه كار فعالين سياسي بود كه مردم را با خود همراه كرد. اگر اين فعالين سياسي در آن شرايط و حتي براي بوجود آوردن آن شرايط دست به اعتصاب غذا ميزدند٬ چنين شرايط سياسي ميتوانست بوجود بيايد؟ جواب حتما منفي خواهد بود. به اين مسله درادامه باز خواهم گشت.

همين جا ميتواند سوال اين باشد كه خوب در كنار همه آن اقداماتي كه "ميشود" انجام داد٬ اعتصاب غذاي افرادي معين چه عيبي دارد؟ و چرا نادرست است؟ جواب:  اين اعتصاب غذا در صورتي كه در"كنار" آن اقدامات موثرتري كه در نمونه آزادي زندانيان سياسي دوره شاه به آن اشاره كردم٬  صورت ميگرفت٬ مردم آن را ميشنيدند٬ احسنتي به اعتصاب كنندگان ميگفتند و براي آزادي زندانيان سياسي به فعاليت اجتماعي خود٬ به تجمعاتشان٬ اعلام خواسته هايشان و غيره ادامه ميدادند. فعال سياسي كه آن روزها مشغول سازمان دادن و قانع كردن مردم بود٬ شايد آن وقت به جمع اين دوستان عتصابي ميرفت و سعي ميكرد كه قانعشان كند بجاي اعتصاب غذابه صف اعتراض مردم بپيوندند. امروز اما هنوز اين اعتراض وسيع و توده اي مردم سازمان داده نشده است٬ هنوز مردم عليرغم خواست قلبيشان براي آزادي همه آن عزيزان٬ در ابعادي قابل مشاهده به ميدان نيامده اند و اساسا شايد بهتر است بگويم كه نيروهاي سياسي فعال جامعه هنوز موفق نشده اند كه چنين مبارزه اي را سازمان دهند٬ اين اعتصاب غذا امروز بجاي اينكه فعالين سياسي را قانع كند كه بايد رفت و مردم را براي آزادي زندانيان سياسي سازمان داد٬ بجاي اينكه فعالين سياسي را به آنجا سوق دهد كه آزادي و فعاليت براي آزادي آنها را به يك اقدام اجتماعي تبديل كنند٬ كاملا برعكس آن را از دايره دخالت وسيع مردم خارج ميكند و درست به همين دليل امروز بيشتر از آن دوره شاه اقدامي درست نيست.  به اين هم در ادامه باز خواهم گشت.

 

 

- اين روش٬ "اسلامي" و "مستضعف پروري" است.

زنداني سياسي٬ در زندان رژيم اسلامي گرفتار است! براي آزادي او بايد رژيم اسلامي را به زور مجبور كرد  او را آزاد كند. رژيم اسلامي هر قدمي كه عقب رفته است بخاطر فشار اعتراض مردم بوده است٬ مردمي كه چيزي را به او تحميل كرده اند! كي و چه وقت كسي توانسته است با خواهش و تنما از رژيم اسلامي چيزي را بگيرد و يا اورا وادار به عقب نشيني كند؟ در كجاي اين بيست و چند سال حاكميت اين جانيان كسي توانسته است از موضع ضعف و تمنا از رژيم اسلامي چيزي را طلب كند؟ اعتصاب غذا مبارزه و حمله براي گرفتن چيزي  نيست٬ تلاشي  از موضع ضعف است. و دقيقا به همين دليل نميتواند موفق باشد. ضعفي كه نه ناشي از شرايطي كه يك زنداني سياسي در زندان با آن روبرو است٬ بلكه ناشي از فرهنگي بشدت  اسلامي  "شهيد پروري" و "مستضعف پروري" است. در اين فرهنگ و اين جا براي آزادي زندانيان سياسي بايد قرباني شد و سوخت تا به چيزي برسيد و بشدت از موضع ضعف است و دقيقا به همين جهت شانس موفقيتي ندارد. ضمن اينكه توهمي را در خوددارد كه گويا ميشود از رژيم اسلامي چيزي را و در اين مورد مسله اي حياتي چون آزادي زندانيان سياسي را "خواهش" كرد٬ سوخت و تمنا كرد. ناراحت كننده است اما سرنوشت اين حركت٬ چنانچه سر بگيرد٬ دستگيري اعتصاب كنندگان و هر چه بيشتر دور كردن افق مبارزه فعال و اجتماعي براي آزادي زندانيان سياسي خواهد بود.

 

- خواست آزادي زندانيان سياسي را از دايره دخالت اجتماعي مردم خارج ميكند.

فعال سياسي  قاعدتا امرش دخالت دادن مردم در كاري است. اگر به روشي فكر ميكند٬ بايد مسله اش امكان دخالت وسيع مردم در آن باشد٬ اگر روشي را يا راهي را توصيه ميكند٬ مسله اش قاعدتا بايد به ميدان كشاندن توده وسيعتري براي دستيابي به آن هدف باشد. صحبت من درموردفعال سياسي است كه سرش نه به جايي از رژيم اسلامي و نه به ارتش آمريكا و غيره بند است. براي اين فعال سياسي مردم و اتحاد و تشكل آنها تنها ابزار عقب راندن و يا سرنگوني رژيم اسلامي است. مردم هيچ گاه به شكلي توده اي دست به اعتصاب غذا نميزنند٬ مردم اعتصاب عمومي ميكنند٬ شهر را به تعطيل ميكشانند اما اعتصاب غذاي توده اي نميكنند. روشي كه اين دوستان براي آزادي زندانيان سياسي در پيش گرفته اند٬ بدوا امكان همه گير شدن ندارد و در بهترين حالت در سطح تحرك يك اليت سياسي روشنفكري باقي ميماند. روشي است است كه از پيش فاكتور مردم و مبارزه اجتماعي را در خود ندارد. مردم در بهترين حالت بينندگان ساكت "قرباني" شدن عده اي هستند و بدتر از آن با شكست اين اقدام خود مسله اجتماعي خواست آزادي زندانيان سياسي براي مردم امري دورتر و انجام نشدني تر مينماياند. فعال سياسي كه بعد از اين حركت بخواهد مردم را تشويق كند و سازمان دهد كه براي آزادي زندانيان سياسي بايد كاري كرد٬ بدوا بايد جواب اين سوال را بدهد كه خوب چرا فلاني ها نتوانستند؟ و خود اين كارش را هزار برابر سختتر ميكند.

 

بنابراين ما در اين حركت شركت نميكنيم٬ سعي ميكنيم در عين اينكه از خواست اعتصاب كنندگان براي آزادي زندانيان سياسي حمايت كنيم٬ آنها را قانع كنيم كه اين اقدام به دلايل فوق درست نيست. تلاش ميكنيم كه مضرات آن را به آن ها بشناسانيم. صميمانه دعوتشان ميكنيم كه بجاي اعتصاب غذا دست دردست ما بگذارند تا مبارزه اي فعال و توده اي را براي آزادي همه زندانيان سياسي سازمان دهيم.