در اين "عمامه"  خرگوشى نمانده است!

گفتگوى تلويزيون پرتو با كورش مدرسى درباره "انتخابات" مجلس خبرگان

 

 

سوال: يك نفر در يادداشت پاى گزارشى از "انتخابات" مجلس خبرگان نوشته بود كه خوب شد قال قضيه كنده شد و ما از شر اينهمه جار و جنجال خلاص شديم! اما قضيه پديده انتخابات مجلس خبرگان و شوراهاى اسلامى اينبار طولانى بود. مقدمات و تاييد صلاحيت و بعد هم انبوهى از تبليغات انتخابات، شمارش آراء  و حالا هم كشمكش بر سر تعيين برنده و بازنده. در بررسى اين پديده اجازه بدهيد با چند سوال كوتاه گفتگويمان را آغاز كنم.

مگر نه اينستكه ميگوييم رژيم با زد و بند بر سر كار است، مگر نميگوييم كه تقلب حرفه اينهاست، مگر نميگوييم كه همه اين ماجرا يك نمايش است،  اما اينهمه خرج و جد و جهد تبليغاتى براى چيست؟

كورش مدرسى: ببينيد، شما از "نمايش" گفتيد. بنظر من اين ماجرا هم " نمايش" هست و هم نيست. انتخابات جمهورى اسلامى هر دو اينهاست. تا آنجا كه به مردم برميگردد اين فقط يك نمايش است. آنچه كه به آن انتخابات اطلاق ميكنند در حقيقت يك سيرك است كه عده اى از خودى هاى رژيمشان را جلوى مردم ميگذارند كه ميان اين عده، با عمامه يا بدون عمامه، به چند تايشان رآى داده شود. اما همزمان در جمورى اسلامى اين انتخابات بخشى از دعواى ميان جناحهاى مختلف هيئت حاكمه رژيم است. اين تكه ماجرا ديگر نمايش نيست، واقعى است. حكومتگران در اين جامعه هم كشمكش قدرت ميان خود دارند، و هم اينكه با جامعه اى روبرو هستند كه اين حكومت را نميخواهند. هر بخش از حكومت ميخواهد كه خود دست بالا را داشته باشد. در عين اينكه هر بخش از اين دعوا در حكومت سعى دارند "نه" مردم و بيزارى مردم را از كانال "انتخابات" نقد كنند و بكيسه خود بريزند. در يك دوره دوخرداد از اين كانال استفاده كرد. آنها سعى كردند از وضعيت جامعه سود ببرند و يك نوع از اسلام معتدل تر را روى كار بياورند و حكومت اسلاميشان را نجات بدهند. امروز ائتلاف  رفسنجانى  ميخواهند از صحنه امروز ايران چنين سودى را نصيب خود سازند.

امروز كشمكش ميان ائتلاف رفسنجانى و بازماندگان دو خرداد از يك طرف و جناح احمدنژاد و ارتجاع فشرده جمهورى اسلامى با پرچم مستضعف پناهى آن  از طرف ديگر است. ائتلاف اولى در صحنه سياسى ايران نماينده پرچم واقعى و قابل اعتنايى نيستند. در اينمورد هم كشمكش ميان جناحها، هم واقعى هست  و هم نيست. يك نمايش است تا آنجا كه به مردم مربوط ميشود. در عين اينكه در ميان خود اينها مهم است كه كدام جناح دست بالا را پيدا ميكند. در مورد مضمون و نتيجه اين كشمكش بيشتر ميتوانيم صحبت كنيم. اما بايد اضافه كنم كه اين قاعده در مورد "انتخابات"  در مورد جوامع غربى هم صدق ميكند.  آنجا دست كمى از اين نمايشها ندارند. وضع آنها البته از جمهورى اسلامى بهتر است اما به همين منوال هر دو جنبه ـ هم جنبه نمايشى و هم جنبه واقعى كشمكش ميان جناحهاى حاكمه ـ  را منعكس ميسازند.

 

سوال: به اين ترتيب بايد ماجرا، نتيجه راى گيرى و برنده و بازنده  را جدى گرفت. به اين باز ميگردم. اما جنبه ديگرى هم هست. گفته ميشود ٦٠ تا ٦٢ درصد مردم به پاى صندوقها رفته اند. همه، از برنده و بازنده، اصلاح طلب و افراطى همه دارند جشن ميگيرند. ادعاى "بزرگترين دمكراسى دنيا"  را دارند  و حاصل اين پروسه را روى سر مردم و مخالفين ميكوبند.

كورش مدرسى: اين درصدها و سوابقش در جمهورى اسلامى شناخته شده است.  برگه ها و صندوق و شمارش آن از مصلحت و چرتكه اندازى حكومتشان  تبعيت ميكند. طبعا بنفع همه جناحهاست كه نشان دهند تعداد هر چه بيشترى در انتخابات آنها شركت كرده اند و درست همينجا بزرگترين تقلب را انجام ميدهند. اما بهرحال اگر تقلبى هم  در كار نباشد، تعداد زياد شركت كنندگان گوياى واقعيت ديگرى است. تا وقتى كه در آن جامعه يك آلترناتيو آزاديخواه، انقلابى و قابل پيوستن وجود نداشته باشد، مردم بطور عام ( آن بخش كه پاى صندوقها ميروند ) با راى خود وضعيت سياسى مشخص آن روز خود را منعكس ميسازند. ميروند با راى خود به چيزى "نه" بگويند، اما غافل از اينكه اين حتى اين موضعگيرى آنها خواه نا خواه به كيسه طرف مقابل انتخابات ميريزد.

بطور واقعى مردمى كه  در سيرك "انتخاباتى" اخير شركت كردند، رفتند كه "نه" خود به احمدنژاد را بنمايش بگذارند. اين مشتى به پوزه احمدنژاد بوده است. اين يك واقعيت است.منتهى  بدليل اينكه كل بازى در چهارچوب رژيم است، بدليل اينكه مردم به آن آلترناتيو انقلابى تحول جامعه نپيوسته اند،  منفعت حاصله بجاى اينكه مستقيم بخود مردم برسد بجيب جناح ائتلافى رفسنجانى ميرسد. باز هم كل رژيم و بقايش است كه در اين وسط سود ميبرد. از همين زاويه بنظر من نتيجه اين انتخابات مهم بود به اين دليل كه "نه" مردم به رژيم و مشخصا مستضعف پناهى احمدنژاد و وعده پوچ دولت رفاه او را بنمايش گذاشت. و از طرف ديگر مردم بايد يكبار ديگر چشم به اين واقعيت چشم باز كنند و ببينند تا زمانيكه به آلترناتيو انقلابى جامعه، به حزب ما، نپيوسته اند  آنوقت حاصل راى "نه" آنها باز هم به بقاى رژيم اسلامى در مقابل اين مردم كمك ميكند.  مردم بايد ببينند كه نتيجه راى "نه" آنها از همين امروز چگونه از طرف ديگر رژيم بر عليه خود مردم بكار گرفته ميشود.

 

سوال: از همه روشنتر جبهه مشاركت است كه  در اينمورد اظهار نظر كرده است. گفتند كه اين پيروزى برعليه اقتدارگرايان و عليه ناكارآمدى دولت احمدنژاد بوده است.  گفتند كه شمارش آرا را با دقت دنبال ميكنند. اگر اين كشمكش و اين نتيجه و اين پيروزى مهم است، چرا جاى پاى ديگرى از  جناح پيروز مشاهده نميشود؟ چرا رفسنجانى بجاى درو كردن اين پيروزى،  اينقدر با تامل و سرسنگين با اين ماجرا برخورد ميكند؟

كورش مدرسى: به اين دليل ساده كه هر دوى اين " پيروزها"  يكبار قبلا هر دو شكست خورده اند. اگر دو خرداد و مشاركت خيلى هنر داشت در همان هشت سال دوره پيروزى بزرگشان كارى را صورت ميدادند. در هشت سال همه شاهد بوديم كه اينها مظهر تزلزل  براى هر گونه رفرم و سمبل حفاظت رژيمشان عمل كردند. هنوز هم همينطور عمل ميكنند. جبهه مشاركت لطفا بايد از اظهار فضل در مورد كارآمدى در اداره دولت خوددارى نمايند!  رفسنجانى هم قبلا امتحان خود را پس داده است. قبلا به اين پرداخته ايم كه در صحنه سياسى امروز ايران  رفسنجانى و مشاركت و دوخرداد نماينده هيچ چيز نيستند. نه برنامه اى دارند. نه هدفى دارند. نه معلوم است چه كار ميخواهند بكنند. اينها داردند فقط منفعت محدوده خيلى كوچكى در حكومت را نمايندگى ميكنند كه اين محدوده در ميان مردم خريدارى ندارد. بدتر از جبهه مشاركت خود آقاى رفسنجانى است كه  نه قولى ميدهد، نه حاضر است قولى بدهد، و نه حتى قولى دارد كه بدهد. همه "غر و لند" و پرچم اين جماعت در اين خلاصه ميشود كه گويا جناح احمدنژاد در امر مديريت ناكارآمد است! انصافا لياقت و عدم لياقت همه اينها، به مصداق سگ زرد و شغال، فرقى نداشته است.

 

سوال: در خارج ايران هم به اين "پيروزها" زياد لطفى بخرج داده نميشود. رسانه ها و دولتهاى خارجى كه دل خونى از احمدنژاد و سياستها  و ابراز وجودهايش دارند، على القاعده ميبايست اين ماجرا را بيشتر از اينها توى بوق ميكردند. در سطح ديگر رفسنجانى بعنوان نيروى متعادل در جمهورى اسلامى از طرف غرب هميشه  مطرح بوده است، حتى اگر در حاشيه بوده باشد. اما اينجا هم اين "فرصت" آنطور كه بايد و شايد مورد توجهشان نيست. دليل آن چيست؟

كورش مدرسى: بخاطر اينكه اين "پيروزى" واقعى نيست. بخاطر اينكه پيروزشدگان اصلا قيافه پيروز ندارند. فقط همانقدر كه معلوم است اينستكه مردم دماغ احمد نژاد را خونين كرده اند. اينرا همه دارند ميگويند. اما برنده ها پا پيش نميگذارند. اين جماعت پيروز از كل برنده بودنشان جز عليه مردم و جز اينكه مردم را در حالت انتظار نگه دارند خاصيت ديگرى قابل مشاهده نيست. در بهترين حالت پلاتفرم اين پيروزشدگان چه بدست مردم ميدهد جز اينكه مردم بايد سه سال ديگر تحمل كنند، انتخابات ديگرى خواهد آمد و آنوقت ميتوانند، به آنچه راى دهند كه دفعه قبل از دستش دادند!! به اين ميگويند پيروزى!

 

اين وضعيت نمايانگر بن بست جمهورى اسلامى است. با روى كار آمدن احمدنژاد گفتيم اين آخرين آلترناتيو جمهورى اسلامى است. بطور واقعى در مقابل اين رژيم راه ديگرى نيست كه به مردم نشان دهد. اين رژيم آلترناتيو ديگرى را در اختيار ندارد كه بعنوان يك مفر، يك راه نجات، يك مجال نفس كشيدن در مقابل مردم قرار دهد. وضعيت حاصل از نمايش انتخاباتيشان را هم همين را ثابت ميكند كه  بعد از احمدنژاد اين رژيم آلترناتيو ديگرى ندارد كه جلوى صحنه براند. در اين "عمامه"  ديگر، حداقل در شرايط فعلى،  خرگوشى باقى نمانده است!

 

سوال: بگذاريد دنبال "پيروز" اين ماجرا سراغ مردم برويم. گفتيد مردم دماغ احمدنژاد را خونين كردند. آيا روحيه و اثرات پيروزى را در مردم ميتوان سراغ گرفت؟

كورش مدرسى: اينجا بايد به رابطه ميان مردم و رژيم از كانال انتخابات نگاه كنيد. در مورد دوم خرداد مردم در انتخابات شركت كردند كه كه به ناطق نورى بگويند "نه". اما اين بعنوان راى "آرى" آنها به خاتمى نبود. مورد خبرگان به يك معنى همان مضمون است اما در يك اشل كوچكتر. اينكار دو حاصل دارد. يكى اينكه مردم در چهارچوب خود رژيم است كه دارند "نه" خود را نمايش ميدهند. اين پيروزى بسيار محدود است. مردم هم احساس پيروزى بزرگى را نشان نميدهند. اما در همين حد هم دماغ خونين احمدنژاد بايد بتواند مردم را جرى تر كند. بايد روى مردم مقابل دم و دستگاه اطلاعات و بسيج و دم و دستگاه حاكم زيادتر شود. بايد حداكثر استفاده را كرد. بايد به سمت موقعيتى رفت كه كل سيستم را زير كشيد. بهرصورت يك پيروزى در چهارچوب جمهورى اسلامى اگر پيروزى اسمش را بگذاريم فقط يك موفقيت كوچك، موقتى و محدود است. اما رهبران كارگرى و اعتراضى مردم ميتوانند از اين مجال استفاده ببرند. ميشود دولت را عقب زد و در موقعيت نامناسبترى قرار داد.

 

سوال: راستش من ترديد داشتم مقايسه با دوخرداد را پيش بكشم. خود شما اينرا مطرح كرديد. در مورد دوخرداد ما با تحرك اجتماعى بزرگى مواجه شديم از انواع نهادهاى غيردولتى تا انتشار نشريات و كتب و غيره. اما الان اين چنين تحرك و تعرضى از جانب مردم دركار نيست. آيا چنين مقايسه اى موجه است؟

كورش مدرسى: بحث و مقايسه من برسر اين نبود كه سناريوى قبلى رخ خواهد داد. بحث من اين بود كه راى "نه" مردم به معناى راى "آرى"  به خاتمى نبود. بعلاوه در اين راى "نه" و شكستى كه به ناطق نورى داده شد، فضا را براى مردم تا حدى باز كرد. منتهى دو خرداد در عين حال انعكاس توهم مردم به جمهورى اسلامى هم بود. امروز اين توهم مردم به رژيم بشدت كم شده است. قبلا در اينمورد مفصلتر در همين برنامه ها از جمله صحبت كرده و گفته ايم كه چگونه سرنگونى به بستر اصلى اعتراض به جمهورى اسلامى تبديل شده است. توهم مردم كم شده است،  و به همين ترتيب دامنه عمل در جمهورى اسلامى هم كم شده است. آنچه كه ميشد در چهارچوب رژيم اسلامى متحقق كرد در همان دوره دوخرداد بخش بزرگى از آن متحقق شد. معلوم شد كارآ نيست. امروز هر تلاشى در اين سمت با موجوديت جمهورى اسلامى رو در رو قرار ميگيرد. دو خرداد با شعار گشايش سياسى روى كار آمد و شكست خورد. معلوم  بود شكست ميخورد. احمدنژاد با شعار گشايش اقتصادى روى كار آمد. شكست خورد. معلوم بود شكست ميخورد. امروز شكست احمدنژاد، كل جامعه و بخصوص بخش زحمتكش جامعه را با كل جمهورى اسلامى رو در رو ميكند. اين مساله متشكل شدن، پيوستن به يك پرچم انقلابى براى بزير كشيدن جمهورى اسلامى  را بيش از هر وقت ديگر  ضرورى ميكند.

مقايسه با دوخرداد از اين لحاظ موجه است كه در مورد قبلى "نه" مردم به ناطق نورى باعث شد كه جمهورى اسلامى در حالت دفاعى ترى قرار بگيرد. راى "نه" امروز مردم ايران هم ميتواند باعث دفاعى تر شدن دم و دستگاه پشت سر احمدنژاد تبديل گردد. اين ميتواند باعث تعرضى تر شدن مردم و كارگران شود. بايد به استقبال چنين تغيير توازنى رفت و جهت هر چه بيشتر ضد كل رژيم را به آن داد.

 

سوال: به پايان گفتگو و جنبه هاى عملى تر مساله ميرسيم. اينجا يك طنز تلخ هست. در صحنه سياسى اين كل رژيم و بخصوص حتى خود احمدنژاد را ميبينم كه جلو افتاده اند و رقم ٦٢ درصد را دست گرفته اند و رژيم و اعتماد بنفسشان را برخ مخالفين و مردم ميكشند. بحث بر سر اعتماد بنفس رژيم در حمله بيشتر به مردم و مشخصا دانشجويان فعال در اعتراضات اخير در رسانه ها ديده ميشود. شما بر عكس از اعتماد بنفس مردم حرف زديد. استنتاج عملى اوضاع فعلى را براى مردم از شما ميخواستم بپرسم.

كورش مدرسى: شركت در انتخابات، حالا هر كدام از جناحها هم كه برنده باشند، در نهايت باعث ميشود كه رژيم اسلامى در مقابل مردم احساس پيروزى كند. اگر اين انتخابات تحريم ميشد، كسى در آن شركت نميكرد، آنطورى كه ما خواسته بوديم سوت و كور ميبود آنگاه امروز كل جمهورى اسلامى شكست خورده بود. مردم در موقعيت تعرضى ترى بودند و جمهورى اسلامى در حالت بحرانى ترى ميبود. واقعيت اينستكه اين اتفاق نيافتاد. فراخوان بخش اعظم اپوزيسيون ايران براى تحريم انتخابات، در ابعاد وسيع پاسخ نگرفت. خودشان ميگويند ٦٠ درصد، ولى ٤٠ يا بيست درصد هم كه بوده باشد، بهرحال به همين اندازه تحريم وسيع صورت نگرفته است. به اين ترتيب جمهورى اسلامي از زير يك ضرب ديگر در رفته است. هميشه شركت كردن در اين "انتخابات" باعث ميشود جمهورى اسلامى از زير ضرب جان سالم بدر ببرد. فراخوان هميشگى ما اينستكه مردم نبايد در اين مضحكه ها شركت كنند. مردم فكر ميكنند ميروند و دماغ يكى را خونين ميكنند، كه ميكنند. اما كل سيستم در اين وسط از زير فشار بدر ميرود. اينبار هم احمدنژاد مشتى را بر صورت خود دريافت كرد، اما كل جمهورى اسلامى در مقابل فشار كل مردم با اعتماد بنفس تر بيرون آمده است. اين قيمت بسيار بالايى است كه همه ما و مردم دارند بخاطر عدم قبول توصيه ما و همه نيروهاى انقلابى، ميپردازند .  در اين موقعيت بايد كارى كرد كه فشار و شكست به بخشى از رژيم را به فشار به كل رژيم تبديل كرد. نبايد اجازه اداى اعتماد بنفس مورد اشاره شما را به احمدنژاد و كل سران رژيم اسلامى داد.

 

در اين ميان راه ديگرى وجود ندارد جز اينكه كل اين جنبش انقلابى بزير پرچم كمونيستها و بطور اخص به زير پرچم ما گرد بيايد. اين راه بجلو است.  ميتواند اتحاد بوجود بياورد و ميتواند كل سيستم را بهم بريزد، ميتواند شبكه رهبران و فعالين كمونيست و آزاديخواه را گرد هم بياورد. از آلترناتيو عملى پرسيديد، من  ١٦ آذر همين امسال را در مقابل شما قرار ميدهم. همين الگو را بايد به همه گوشه كنار جامعه كشاند، بخصوص به كارخانه ها و بخشهاى كليدى جامعه. از وضعيت فعلى براى گسترش چنين كارى براى متشكل شدن طبقه كارگر و پس زدن جمهورى اسلامى بايد سود جست. فرمول معجزه آسايى وجود ندارد. هر گونه "انتخابات" ، اگر مردم در آن شركت كنند، پيروزى كل جمهورى اسلامى است.  بنظر ميرسد بخشى از مردم در اين مضحكه خبرگان و شوراهاى اسلامى شركت كرده اند. شما ميبيند هر جناحى هم كه شكست بخورد كل جناحها در مقابل چپ جامعه كه در صدد انداختن رژيم است، رويشان زيادتر ميشود. بنظر من الان جاى آن هست كه ابواب جمعى انصارالله و حزب الله و امثالهم كه پشتشان با احمدنژاد با هم گرم است را ميتوان تحت فشار قرار داد.

 

اين گفتگو در ٢٢ دسامبر ٢٠٠٦ از تلويزيون پرتو پخش گرديد. در بخش بعدى اين گفتگو به مساله فلسطين و تحولات حاشيه آن نيز پرداخته شد.

انجام گفتگو و تهيه متن توسط مصطفى اسدپور انجام شده است.