كلاف كشمكش هسته اى با جمهورى اسلامى به دور گردن مردم ايران!

گفتگوى تلويزيون پرتو با كورش مدرسى درباره قطعنامه تحريم توسط شوراى امنيت

 

سوال: گفته ميشود قطعنامه شوراى امنيت سازمان ملل در تحريم جمهورى اسلامى بعداز يك پروسه طولانى از راه رسيد و در اين ميان نفس و غرض از قطعنامه دود شد و هوا رفت. نه امريكا قدرت فشار و تحميل جنگ به ايران را دارد، نه خود قطعنامه از محتواى زياد جدى برخوردار است، و جمهورى اسلامى هم كه شانه بالا مياندازد. بعضى ميگويند اين تنها شروع يك پروسه است، اين پروسه را بايد جدى گرفت. شما چه فكر ميكنيد؟

كورش مدرسى: من فكر ميكنم اين قطعنامه ميتواند شروع يك پروسه جدى باشد، منتهى شروع هر چه باشد يا نباشد، اين قطعنامه مستقيما به ضرر مردم ايران است.  اين قطعنامه بايد بدون اما و اگر محكوم شود. دلايل من اينهاست. مساله اين نيست كه اين قطنامه خيلى برنده و موثر است، كه عملا اينطور نيست، منتهى بطور واقعى هر فشار اقتصادى كه به سيستم تحميل كند اين فشار مستقيما بر دوش مردم ايران وارد ميشود. فشار اقتصادى همه تحريمهاى اقتصادى اينچنينى مستقيما به مردم كشور مربوطه منتقل  شده است. تجربه عراق را در خاطره زنده خود داريم. در عراق تا آخرين روزهاى محاصره طولانى مدت،  حاكمين و دستگاه حكومتى از  وضعيت خوبى برخوردار بودند. در مقابل مردم مصيبت زده عراق از فقر و بى دارويى و كمبود امكانات تا مرز نابودى رفتند. در مورد ايران هم اين سياست تبديل به فشار عليه مردم  ميشود. از طرف ديگر خود همين اعمال فشارهاى اقتصادى و تحريمها باعث ميشود كه دست رژيم در مقابل مردم بازتر شود. مردم ايران را به يك موقعيت تدافعى ترى ميراند. كل سيستم جمهورى اسلامى را جمع و جورتر كرده و يك ارتجاع هارترى را بجان مردم مياندازد. اين نوع تحريمها باعث ميگردد كه موقعيت مردم در مقابل رژيم ضعيفتر شود. مثل شروع يك جنگ اوضاع را به ضرر مردم ميچرخاند. بنا به اين فاكتورها، از زاويه مردم، از زاويه اعتراض عليه جمهورى اسلامى بايد بدون قيد و شرط اين قطعنامه محكوم شود.

 

اما يك فاكتور بسيار مهم ديگرى هم مطرح است. ببينيد شوراى امنيت درست در زمانى دارد رژيم ايران را به دليل اينكه گويا مشغول غنى سازى اورانيوم است محكوم و تحريم ميكند، كه تنها چند روز قبلتر از آن آقاى تونى بلير نخست وزير انگليس پرده از مقاصد دولتش براى اختصاص ميلياردها پوند جهت بازسازى تسليحات هسته اى انگليس پرده برداشته است. چنين پولى اگر فقط صرف مايحتاج اوليه زندگى تمام ساكنين افريقا شود، براى سالها زندگى پر ناز و نعمت آن مردمان محروم كفايت خواهد كرد!

 

اين شوراى امنيت نماينده نظم فاسد و كثيفى است كه در مقابل چشمانشان از طرفى عده اى از حق چنان ولخرجيهايى برخوردارند و عده اى ديگر تحت فشار قرار ميگيرند. از اين استاندارد دوگانه بطور طبيعى احمدنژاد و خامنه اى و خاتمى و خمينى  و بوش و بلير زاده ميشود. اين نظم كثيف جهانى است كه بايد بر سر برپا دارندگانش خراب شود. اين ننگ بشريت است. اين سازمان "ملل متحد" نيست، اين سازمان "ارتجاع متحد" است.  همين فضا، همين شكاف كه در آن عده اى از دست باز براى هر كارى برخوردارند و عده اى ديگر از حق مشابه برخوردار نيستند، همين استاندارد دوگانه سرمنشا كثيفترين جريانات سياسى است. اسلام سياسى يكى از دستاوردهاى اين منجلاب است.

 

در نتيجه از هر لحاظ  كه بنگريد، چه از نظر منفعت مردم ايران در مقابل جمهورى اسلامى، و چه از نظر منفعت بشريت متمدن عليه كل اين نظام پوسيده  كه امثال جمهورى اسلامى و بوش و بلير بر اين دنيا حاكم كرده اند، بايد اين قطعنامه را محكوم كرد. بايد گفت دست اين جريانات بايد از زندگى مردم كوتاه شود. دخالت اين جريانات بر زندگى مردم بايد ممنوع  اعلام گردد. اينها قصد دارند همان كه بر سر مردم عراق آورده اند را براى مردم ايران مهيا سازند. فردا يقه نيكاراگوئه را ميگيرند. پس فردا نوبت كوبا از راه ميرسد. در فرداى روزى كه مردم ايران موفق به يك انقلاب سوسياليستى شوند، به آزادى دست پيدا كنند، مطمئنا دست به همين اقدامات عليه مردم ايران خواهند زد.

 

تكرار ميكنم بايد بى اما و اگر و بدون ترديد به مقابله عليه اين قطعنامه برخاست. متاسفم كه بخاطر محاسبات خرد و عقب مانده، بخاطر استيصال، بخاطر منافع خود، بخشهايى از اپوزسيون به استقبال اين قطعنامه رفته اند. مجاهدين از قطعنامه استقبال كرده است. آقاى رضا پهلوى در نوعى استقبال از قطعنامه اظهار كرده اند كه مردم با تكيه به اين قطعنامه در "جبهه داخلى" پشت جمهورى اسلامى را بشكنند! اين سياستها و مواضع اشتباه محض است. اين مواضع بازى كردن در دست آمريكا است. اينها جمهورى اسلامى را تقويت ميكند. راه مردم راه ديگرى است. جز با تكيه به يك پرچم رهايى بخش و روشن كه ما بلند كرده ايم راه ديگرى براى نجات مردم در ايران وجود ندارد.

 

سوال: شما به نمونه عراق اشاره كرديد. در اين مورد حرفهاى شما قابل فهم است. آنجا دارو و شيرخشك و مايحتاج مردم در تحريمها دچار تنگنا گرديد. اما در اين مورد ، مساله محدود به صنايع اتمى است. آيا اين نبايد تاثيرى در نگاه و مقايسه  داشته باشد؟

كورش مدرسى: قطنامه صنايع اتمى و يا صنايع محدوده معين را مد نظر دارد. منتهى دولت مربوطه ميرود اين صنايع را از بازار مناسب خودش با ده برابر قيمت ميخرد و پول داروى مردم را صرف اين تجارت ميكند. اين در مورد همه دولتها صدق ميكند. البته بعد اقتصادى اين قطعنامه هنوز كمتر است. در حال حاضر اساسا بحث بر سر فشار  بعد سياسى  قطعنامه بر مردم ايران است. نتايج  بلافاصله اين رويداد انداختن جمهورى اسلامى به جان مردم ايران و معيشت اين مردم است. در سطح جهانى هم نتايج بلافاصله اين رويداد را در هيبت قدرقدرتى چند دولت امثال امريكا و روسيه و انگليس شاهد هستيم.

 

سوال: شما نگران جمهورى اسلامى، اينكه اين دولت افسار گسيخته صاحب تسيلحات اتمى بشود، بر عليه مردم و منطقه هارتر شود، نيستيد؟

كورش مدرسى: در مورد اين مساله قبلا مفصلتر صحبت كرده ايم. صرف بودن  جمهورى اسلامى  دنيا را ناامن كرده است. زندگى مردم را ناامن كرده است. سلاح هسته اى در دست اين رژيم هم دنيا را ناامن تر خواهد ساخت. اما به يك اندازه، هم جمهورى اسلامى و هم ديگر صاحبان اين سلاحها و تنها بكارگيرندگان اين سلاحها دنيا را ناامن ساخته و ناامن ميسازند. فعلا كه تا اينجا فقط امريكا اين سلاحها بكار برده است. اگر بحث برسر خلع سلاح هسته اى است، كه بايد اينگونه باشد، آنوقت نميتوان حق انحصارى دولتهاى امريكا و چين و روسيه و انگليس و فرانسه و ...  مفروض بحساب آورد. در جنگ عليه تسليحات هسته اى بايد مانع تونى بلير و بوش در گسترش زرادخانه شان هم بود. اينها سرمنشا ناامنى در تمام دنيا هستند. خلع سلاح هسته اى با قراردداد منع گسترش سلاحهاى هسته اى شروع نميشود. ما اين قرارداد را برسميت نميشناسيم. به آن احترام نگذاشته ايم، با تمام دولتهاى امضاكننده آن هم مرتبا در حال دعوا بسر ميبريم. اين قرارداد ربطى به خلع سلاح اتمى و خواستهاى بشريت ربطى ندارد، اين يك سند تنظيم روابط دولتهاى سرمايه دارى است. اينها خود سازنده سلاح اتمى هستند و هر وقت منافعشان ايجاب كند از بكار گيرى آن ابايى ندارند. در همين عراق بارها بمبهاى اورانيوم رقيق شده عليه مردم بكار گرفته شده است. اين دولتها هنوز هم در حال گسترش تسليحات هسته اى خويش هستند. قبلا هم گفته ايم آنچه شاهد آن هستيم، نه سلاح هسته اى، بلكه بهانه سلاح هسته اى  براى تحميل يك نظم جهانى ميباشد. اين پديده را بايد تشخيص داد و جلوى آن ايستاد.

 

سوال: شما اشاره كرديد كه قطعنامه شروع پروسه اى است كه بايد اين پروسه را جدى گرفت. منظور شما چيست؟

كورش مدرسى: ببينيد، در دو طرف اين قضيه دولتهاى جنايتكار صف كشيده اند. امريكا و انگليس و از طرف ديگر جمهورى اسلامى، رژيمهاى جنايتكار هستند. اينها ظرفيتش را دارند كه هر بلايى را بر سر مردم دربياورند. جدى گرفتن پديده از نظر من در اين خلاصه ميشود كه در مقابل پديده روشن بود. اصل مطلب را دريافت. و در مقابل نتايج عملى آن متحد شد. متشكل شد و از زندگيمان دفاع كنيم. تنها راه ما اينست كه نيرويمان را جمع كنيم و خود جمهورى اسلامى را بياندازيم. اين تنها راه ماست. هر جور توهمى كه گويا امريكا اين پروسه را تسهيل ميكند، هر جور توهم به اينكه گويا اينها ربطى به بشريت دارند، هر جور توهم به اينكه گويا اينها نماينده جامعه جهانى هستند، اشتباه است. اين ادعاها دروغ است. بايد ببينيم كه اينها نماينده منافع اقتصادى خويش در اين دنيا هستند. اينها جامعه جنايتكاران جهانى  هستند. اينها يك كلوب  متشكل از بوش و بلير و احمدنژاد و خاتمى را گرد هم تشكيل داده اند. مردم ايران بايد در مرز روشن با اينها، روى پاى مستقل خود بدنبال اتحاد و تشكل باشند و جمهورى اسلامى را زير يك پرچم آزادى طلبانه، پرچم آزادى و برابرى بزير بكشند. جدى گرفتن قطعنامه از نظر من ديدن عواقب آن و بعلاوه تسريع در امر سرنگون كردن جمهورى اسلامى را مورد تاكيد قرار ميدهد.

 

سوال: شما از جرى تر شدن رژيم اسلامى عليه مردم در پرتو اين قطعنامه گفتيد. راه چاره چيست؟ در اين مورد توضيح بيشترى ميتوانيد بدهيد؟

كورش مدرسى: جمهورى اسلامى مثل هر دولت ديگرى  بلند گو دست ميگيرد و شرايط اضطرارى و فوق العاده را جار خواهد زد. اين رژيم فضا را تنگ خواهد كرد. فضا را جنگى ميكند. به معيشت مردم حمله ميكند. همه اين اقدامات را كه تا حال هم  مشغول آن بوده است، وسعت ميبخشد. اين قطعنامه را به ابزار ديگرى براى ماندن خود، براى تحميل مشقات و فقر و سركوب بيشتر عليه مردم  تبديل ميسازد. اين منطق ساده و قابل فهمى است كه هر تيرى كه از دولتهاى خارجى به رژيم اسلامى شليك شود، و هر اقدام اقتصادى و نظامى عليه رژيم دودش مستقيما به چشم مردم ايران ميرود. اين مددى خواهد بود كه رژيم براى منسجم كردن خويش و عقب زدن مردم از آن بهره ميجويد.

 

اينگونه سياستها تا همينجا به عمر رژيم افزوده و در ادامه هم همين نتيجه را در پى خواهد داشت. اين سياستها كار ما، كار طبقه كارگر و كار مردم معترض را براى سرنگون كردن رژيم دشوارتر ميسازد. اگر اين دولتها دست از سر ما بردارند، خود ما رژيم اسلامى را خيلى سريعتر خواهيم انداخت.

 

اين گفتگو در ٢٩ دسامبر ٢٠٠٦ از تلويزيون پرتو پخش گرديد. گفتگو و تنظيم متن از طرف مصطفى اسدپور انجام شده است. در بخش ديگرى از همين گفتگو به موضوع حكم اعدام صدام حسين نيز پرداخته شد.