شكاف در ديوار انتظار : نواى جديد و آزاديبخش از دانشگاهها

گفتگو با كورش مدرسى

 

 

سوال: خبرهاى خوبى را از چگونگى برگزارى اعتراضات دانشجويى بمناسبت سالگرد ١٦ آذر در دانشگاههاى مختلف ايران جلوى چشم داريم. در اين ميان اجتماع دانشگاه تهران در روز پانزدهم آذر برجستگى آشكارى دارد. شعارهاى راديكال و روحيه بسيار بالا در اين تجمعات غير قابل چشم پوشى است. در يك نگاه كلى شما اين فضا و اقدامات را چگونه ميبينيد؟

كورش مدرسى: خبرها بسيار خوشحال كننده است، منتها هنوز خبرها ادامه دارد، هنوز بايد چشم انتظار نتيجه تظاهراتهايى كه براى روزهاى آينده و در محيطهاى ديگر فراخوان داده شده، بود. جمعبندى را بايد طبعا به زمانى واگذار كرد كه كل ماجرا به سرانجام رسيده باشد. تا همينجا، و بعنوان يك مقدمه بجز احساس شادى، بجز احساس شعف نميتوان داشت. بعد از يك دوره از نوعى از انتظار در فضاى سياسى ايران دوباره شاهد اين هستيم كه جنبش اعتراضى عليه جمهورى اسلامى، جنبشى كه آزادى و برابرى ميخواهد، قدم بميدان گذاشته و روى خود ايستاده است. اين جنبش دارد متمايز از حركات قبلى روى پاى خود  و با شعارهاى خود وسط ميدان ظاهر ميگردد. اين جنبشى است كه چپ دارد آنرا بازسازى ميكند.

 

اين جزو سياستهاى هميشگى ما بوده، هميشه معتقد بوده ايم  كه چپ جامعه، نيروهاى آزاديخواه و كمونيست بايد در مقابل وظيفه بازسازى جنبش اعتراضى عليه جمهورى اسلامى قدم بميدان بگذارد. بازسازى اين جنبش ميبايست در مقابل جريان ناسيوناليستى كه چشم اميد به آمريكا و يا تحولات درونى خود رژيم اسلامى دوخته است، صورت بپذيرد.  ميبايست جريان چپ جامعه  يك جنبش برابرى طلبانه و آزاديخواهانه و بدون اما و اگر را در مقابل جامعه قرار دهد. بنظر من ما اكنون شاهد تولد اين جنبش هستيم. ما شاهد  نسل جديدى از فعالين، رهبران و سازماندهندگان هستيم كه كاملا روى پاى خود ايستاده اند. با افق خود، با سنت خود، با شعار آزادى و برابرى و از جمله با شعارهاى "دانشگاه پادگان نيست"،  "آزادى انديشه و بيان" ،  "لغو آپارتايد جنسى" قدم بميدان گذاشته اند. اين فعالين و تحركاتشان سد اختناق را شكسته اند. بنظر من، حاصل تلاش اين فعالين نميتواند  بجز شادى  احساس ديگرى را براى شيفتگان آزادى در سراسر دنيا القا كند.  منهم بعنوان يك نفر از كسانى كه در اين سنگر دارم مبارزه ميكنم، واقعا خوشحالم. امروز يكى از شادترين روزهايى است كه در دوره اخير با آن روبرو بوده ايم.

 

سوال: در نگاهى به محيطهاى دانشگاهى ميتوانيم براحتى نشان دهيم كه اين فعالين و دانشجويان در كل دوران واقعا سختى را گذراندند. فشار پليسى و امنيتى بالا بوده است. احمدنژاد با اين مشخصه شناخته ميشد كه فضاى ارعاب و اخراج و تنبيهات را در دانشگاهها دامن زده است. در مقابل اين فشارها ميبينيم كه دانشجويان در تحركاتشان مجموعه اى از راديكالترين شعارها را فرياد زده اند. آزادى زندانيان سياسى، حمايت از جنبش كارگرى، حمايت از خواستهاى كارگرى فقط يك نمونه است. چگونه است؟ آيا دانشجويان بار بسيار بزرگى را روى دوش گرفته اند؟

كورش مدرسى: اگر بخواهم دقيقتر بگويم الان دارد يك جنبش اعتراضى جديد عليه جمهورى اسلامى پا بعرصه وجود ميگذارد. از سر تا پاى اين جنبش  و معيارهاى آن انسانيت، آزاديخواهى و برابرى طلبى ميبارد. تحركات ١٦ آذر تولد جديدى براى اين جنبش است. قبلا اين جنبش وجود داشت، مثلا در همين ١٦ آذرهاى سالهاى قبل وجود داشت، منتها هميشه باصطلاح يك صداى مخالف، تك مضرابى بود كه در ميان اركستر ديگرى زده ميشد. امروز چپ در آن جامعه دارد اركستر اصلى را در دست ميگيرد. هنوز خيلى فاصله داريم تا  اهداف چپ بطور كامل بدست برسد. اين تازه شروع كار است. منتها همين شروع كار، بنظر من دارد نت، صداى جديد را بصدا درميآورده است. اين صدا هنوز ضعيف است، اما بسيار شعف انگيز است.

 

به شعارهاى كارگرى در ميان دانشجويان اشاره كرديد.  از خلال همه پارازيتهاى جمهورى اسلامى در فضاى سياسى ايران، از خلال تمام سيستم اطلاعات و ضد اطلاعات كه ميدياى نوكر دارند عرضه ميكنند، پيام اصلى اعتراضات دانشجويى از جمله همين مورد،  بوضوح شنيده ميشود. بنظر من اين پيام مورد توجه قرار خواهد گرفت. طبقه كارگر با سرعت هر چه بيشترى بايد به اين پيام و به اين اعتراض توجه كند. اين مبارزه طبقه كارگر است. بجز اينكه بخش زيادى از همين دانشجويان خود از فرزندان خانواده هاى كارگرى هستند، آنچيزى كه در اعتراضات اين روزها دانشجويان مطرح كرده اند مبين مهمترين و اساسى ترين خواستهاى طبقه كارگر است. چه چيزى بيشتر از وجود آزادى، آزادى تشكل و آزادى اعتصاب به كارگر مربوط است؟ دير يا زود طبقه كارگر و بقيه جامعه بايد آگاهانه و روشن مبارزه فى الحالشان را با اين صف گره بزنند و جبهه بسيار متحد و متشكل، بسيار مبارزه جو و ميليتانت و ماكزيماليست را در مقابل جمهورى اسلامى بوجود بياوريم كه بجز به آزادى تمام و كمال، بجز به برابرى تمام و كمال، حق  و برابرى انسانها در برخوردارى از نعمات زندگى رضايت نميدهد. امروز دانشگاه صحنه اين مبارزه است. هنوز دستگاه حكومت جمهورى اسلامى و احمد نژاد شكست داده نشده است. هنوز مبارزات جدى ترى در پيش است. منتها همين صحنه، همين اخبار و عكسهاى مربوط به ١٦ آذر به همه ما نشان ميدهد كه انسانيت جديدى بعنوان بازيگر اصلى پا بعرصه وجود گذاشته است. بايد به اين بازيگران خوش آمد گفت. بايد به آنها افتخار كرد. ما افتخار ميكنيم اگر در خود آگاهى و سازمان دادن به اين جنبش نقشى را بعهده داشته ايم. به همه كسانى كه در خلق اين تحركات تلاش كرده اند درود ميفرستيم.

 

اين تحركات دارد اوضاع كسل سياسى نه فقط در ايران بلكه در سراسر دنيا ناشى از كمكشهاى جمهورى اسلامى  و امريكا و دست بالا پيدا كردن اسلام سياسى در منطقه پيدا كرده است را تغيير ميدهد. نواى جديد و آزاديبخش در فضاى سياسى ايران وزيده است. بايد به آن اهميت داد. منتها تاكيد ميكنم كه هنوز اول كار است. هنوز احمدى نژاد عقب ننشسته است. هنوز وزير علوم سر جاى خود است. هنوز دانشجويان "ستاره دار" هستند. هنوز اخراجها ادامه دارد. اين مبارزات يك شروع است. اما يك شروع قدرتمند كه از درون آن بايد شبكه قدرتمند وسيع و سراسرى مبارزه جويان و آزاديخواهان و بخصوص سوسياليستها بيرون بيايد. بنظر من رفقاى ما، كمونيستها بايد ستون فقرات اين شبكه را بسازند. اين شبكه بايد صف گسترده دانشجويان را متحدتر كند، متشكل كند و بميدان سياست ايران بكشاند.

 

سوال: من از گفتگوهاى قبلى در تدارك اعتراضات ١٦ آذر شما تاكيد داشتيد كه دانشجويان چپ بايد به اتحاد هر چه وسيعترى از كل دانشجويان  متكى شوند. وزن اصلى را در اين اتحاد وگستردگى آن قرار ميداديد. شركت كنندگان در دانشگاه تهران سر از ٣ تا پنج هزار نفر در آورده است. قطعنامه هاى دانشگاههاى مختلف مشابه بودند. فكر ميكنيد چه چيزى موفقيتهاى امسال را ممكن ساخت؟ اتحاد بيشتر؟

كورش مدرسى: ببينيد ما هميشه بحثى را داشته ايم و آنهم اينكه چپ همواره خود را ايزوله كرده است. اين چپ بعنوان رهبر خود و جمع محدود خود و در تظاهراتهاى موضعى و كوچك بميدان آمده است. اين چپ هميشه صحنه جامعه را ترك كرده است. اگر چپ، كمونيستها و آزاديخواهى بخواهد در آن جامعه دست بالا را پيدا كند بايد رهبر مردم شود. بايد رهبر همه كسانى باشد كه دلشان براى آزادى و برابرى ميتپد. بايد رهبر همه كسانى باشد كه ميخواهند دانشگاه پادگان نباشد. بايد رهبر همه كسانى باشد كه از جدايى و آپارتايد جنسى رنج ميبرند. بايد رهبر همه كسانى باشد كه از نزديك اوضاع وخيم خانواده هاى كارگرى را لمس ميكنند ... بايد همه اينها را نمايندگى كند.

بنظر من در متن ناتوانى سنتى چپ در آن جامعه و بر متن شكست امروز اپوزسيون راست اين بحث به درجاتى  با مشغله هاى بخش وسيعى از كانونهاى فعال محيطهاى دانشجويى  رزنانس كرد. هر چه اتفاق افتاد نمونه خوبى از فراهم آوردن اين اتحاد همگانى زير يك پرچم چپ و راديكال بود. بنظر من همه اين اتفاق را مديون كسانى هستيم كه به اين جنبه توجه نشان داشتند و پاى اجراى سياست درست رفتند. اينها هيچ كدام نميتوانست خود بخودى اتفاق بيافتد. حتما بايد در پشت صحنه آدمهايى را ديد كه بهم دوختند و بهم بافتند، بحث كردند، قانع كردند و رهبرى كردند.  همين جمع امروز بعد از انجام اين كار بايد سلامت خود و بقيه را حفظ كنند و بعلاوه دستاوردهاى خود را مستحكم سازند. آنچه در مقابل چشمان ماست همگى به يمن يك خط، به يمن پاسخ گرفتن يك خط از طرف بخش وسيعى از كانونهاى سياسى و چپ در جامعه، و نه فقط در دانشگاهها، متحقق گشته است.

اگر هنرى در اين كار هست، هنر اين رهبران و فعالين محلى است كه آنرا ممكن ساخته اند.

 

سوال: تا آنجا كه به رژيم مربوط ميشود با بسيج نيروهاى نظامى و مانورهاى تمام نشدنى نظامى  در سطح جامعه و با انواع سركوب در خود دانشگاهها به استقبال ١٦ آذر آمد. اما در عين حال تحركات ديگرى هم داشتيم. مشخصا جريانات باقيمانده از دو خرداد مد نظرم است. كنگره جوانان دو خرداد در همين روزها از طرف خاتمى برگزار شد. چهره هاى جبهه ملى و دوخردادى ها با پيام و سخنرانى در تقلا بودند رنگ خود را به اين اعتراضات بزنند. فكر ميكنيد اين جريانات چه نقشى را دارند ايفا ميكنند.

كورش مدرسى: بنظر من دوخرداد  يك موجود نامربوط به فضاى سياسى ايران است. اينها از هيچ موضوعيتى برخوردار نيستند. اين سايه اى از يك مرده است، نه بيشتر. حتى خود جنازه هم نيستند. اينها بخشى از اعتراض دانشجويى هستند كه هنوز سرگردانند. كسانى هستند كه هنوز تكليف خود را با واقعيت عظيم شكست دوخرداد روشن نكرده اند، سازى را در ابعاد سياسى ميزنند كه از عصر حجر است.

 

 اما، كشمكش بر سر اينكه نيروهاى سياسى مهر خود را بر هر حركت اعتراضى بزنند، حقيقيترين  و زنده ترين  واقعيتى است كه در هر حركت سياسى پيش ميايد. اين خوشبينى بيجايى است كه فكر كنيم زمانى پيش خواهد آمد كه جريانى رهبرى جامعه را بدست ميگيرد و مابقى خود را كنار ميكشند. چنين اتفاقى هرگز رخ نميدهد. در هر تحرك اجتماعى همه جريانات اجتماعى سعى ميكنند مهر خود را برآن بزنند، سعى ميكنند جهت دلخواه خود را به تحركات مربوطه بدهند. در اين ميان طبعا آن جريانى برنده است كه استخوانبندى حركت مورد نظر را ساخته است، جريانى ميبرد كه رهبران تحركات را فراهم آورده است، جريانى ميبرد كه شبكه رهبرى و آژيتاتورها و سازماندهندگان تحركات را تامين كرده است، و معتمدين آن حركت را با خود همراه دارد. در يك حركت علنى مثل دانشگاه و ١٦ آذر مورد بحث ما هر كس ميتواند پشت ميكروفون برود و اعلاميه اش را بخواند. جلوى اعلاميه كسى را هم نميشود و نبايد هم گرفت. ولى آنچه كه نتيجه چنين حركات سياسى را رقم ميزند شعارها و مطالبات و شبكه رهبران است. اين شبكه ممكن است راه را براى شركت و اظهار نظر جريانات متعدد باز كند اما سرنوشت حركت را سازماندهندگان آن رقم ميزنند. به لحاظ سازمانى، سياسى و حتى آرمانى مسير تحركات سياسى در اختيار كسانى است كه شبكه اصلى سازماندهندگانش خود را با آن تداعى ميكنند.

 

كشمكش مد نظر شما بسيار طبيعى است. بايد انتظارش را داشت. ما، صف آزاديخواهان، صف چپ هم بايد تلاش خود را بكند كه ما سازمانده و رهبر و شبكه متحد كننده تحركات سياسى باشيم و ما مهر خود را بر حركات سياسى جامعه بزنيم و به سمتى ببريم كه فكر ميكنيم به پيروزى ميرسد. مردم را قانع كنيم كه به اين سمت بيايند.  

 

سوال: ميخواهم روى خود دانشجويان و اعتراضاتشان مكث كنيم. گفتيد كه هنوز اعتراضات ديگرى در همين زمينه در راه هستند. از نقاط قوت اعتراضات ١٦ آذر امسال در گستردگى آن بود. هشدار به دانشجويان، مساله واكنش جمهورى اسلامى زياد مطرح ميشود. اينكه بايد مواظب بود. در حرفهاى شما هم نكاتى در همين زمينه گفتيد.  در اين مورد شما چى فكر ميكنيد؟

كورش مدرسى: بنظر من خود فعالين دانشجويى در محل بهتر از هر كسى ميدانند كه بايد مواظب چه فاكتورهايى باشند. نكته اى كه من اشاره كردم اين بود كه اين شروع يك مبارزه است. يك حلقه، يك پله در يك حركت وسيعتر است. گفتم كه جمهورى اسلامى سر جاى خود باقى است. گفتم كه با اين حركات ١٦ آذر رژيم سرنگون نميشود. گفتم كه اين يك قدم اول در مبارزه وسيعتر ماست. قبلا گفته بوديم در تداركات خود، بايد كارى كرده باشيم كه بعد از ١٦ آذر ما متحد تر، فضاى چپ تر و آزاديخواهانه ترى در دانشگاهها داشته باشيم. بنظر من نتيجه اين تحركات تا همينجا چنين انتظاراتى را تامين كرده است و اين  پيروزى بزرگى است.

 

در مورد تعرض رژيم، اميدواريم كه صف متحد دانشجويان، صف متحد اعتراض عليه جمهورى اسلامى در داخل و خارج كشور بتواند مانع رژيم از هر گونه دست درازى و دستگيرى و سركوب دانشجويان بشود. ولى در صورت چنين اقداماتى ما تضمين ميكنيم كه با تمام قوت و امكانات خويش عليه دستگيريها اعتراضات گسترده اى را سازمان خواهيم داد. از حقوق دانشجويان دفاع ميكنيم، سفارتخانه هاى رژيم را روى سرمان خواهيم گذاشت،  و تلاش خواهيم كرد كه آزادى آنها را تامين كنيم. دفاع از دانشجويان البته مشغله تمامى نيروهاى آزاديخواه ايران در خارج و داخل كشور خواهد بود. بايد بتوانيم صف متحد و قدرتمندى را در دفاع از دانشجويان گرد هم بياوريم.

 

باز هم ميخواهم تاكيد كنم كه تحركات دانشجويى تا همينجا موفق بود و به اهداف خود رسيده است. فضاى سياسى متحدتر و چپ تر در دانشگاهها، تحت تاثير قرار دادن فضاى سياسى كل جامعه از جمله نتايجى است كه از اعتراضات ١٦ آذر بدست آمده است. بايد به اين فعالين دست مريزاد گفت. البته كه بايد اين عزيزان مواظب خود باشند. جمهورى اسلامى هار در كمين نشسته است. و بايد بدانند كه در صورت دست درازى رژيم، ما و كل اپوزسيون در حمايت از دانشجويان دريغ نخواهند كرد.

 

سوال: اگر از دانشجويان فعال و سازمانده اين حركتها بپرسيد حتما بروشنى برايتان توضيح ميدهند كه مشغول چه بوده اند. اما از زاويه ديگرى، ميخواستم بپرسم شما فكر ميكنيد  مابقى دانشجويان، حال مثلا اگر به آنها بگوييم "دانشجويان معمولى"، چشم به چه تجربه اى باز كرده اند؟

كورش مدرسى: اگر به عكسها نگاه كنيد ميبينيد كه اكثر شركت كنندگان در اين تجمعات همان دانشجويان بقول شما "عادى" هستند. اين دانشجويان بايد به آرمانهايشان گوش كنند. دانشجويى كه فكر ميكند آزادى حق انسان است، برابرى حق انسان است، دانشجويى كه فكر ميكند زن و مرد برابرند، دانشجويى كه فكر ميكند موقعيت تحميلى رژيم به زنان يك موقعيت پست و شرم آور است، دانشجويى كه احساس ميكند دانشگاه پادگان نيست، دانشجويى كه فكر ميكند آزادى انديشه بايد وجود داشته باشد، دانشجويى كه فكر ميكند آزادى بيان و آزادى وجدان حق انسان است، دانشجويى كه عقيده به خدا را امر خصوصى افراد ميداند، دانشجويى كه برخوردارى از تحصيل را حق همگان ميداند، دانشجويى كه بيمه بيكارى را حق همه ميداند، و خلاصه هر دانشجويى كه اين ليست ذكر شده، و يا هر كدام از اين خواستها را ميپسندد و امر خود ميداند، آنوقت جاى چنين دانشجويى همين صف است.

 

امروز صفى به ميدان آمده كه ديگر احمد نژاد، خاتمى و خامنه اى و رفسنجانى را نميشناسد و به اين پديده ها وقعى نميگذارد. اين صف روى پاى خود ايستاده و روى پاى خود آزادى و برابرى را مطالبه ميكند. دانشجويانى كه اين اهداف را دوست دارند مسقل از هر ايدوئولوژى كه دارند، جايشان در همين صف است.  بايد به اين صف بپيوندند. بايد رهبران اين صف را تقويت كنند. اين دانشجويان بايد سعى كنند كه در مبارزه هر چه هماهنگتر و بزرگترى در اين صف سهم خود را ادا نمايند.

 

سوال: از دانشگاه فاصله بگيريم و از منظر جامعه به اين صحنه اگر نگاه كنيم، ميخواستم بدانم كه اين حركات را چگونه بايد برانداز نمود. من بخاطر مياورم كه همين چند سال پيش هم پرچم آزادى و برابرى در دانشگاهها برافراشته شد. دانشجويان از كارگران پتروشيمى و شركت واحد حمايت كردند. اما تا اينجا شاهد نبوديم كه جامعه و خود كارگران با اين شعارها و فعاليتهاى دانشجويى همراه و هماهنگ شوند. در فضاى سياسى امروز فكر ميكنيد مراسم و اعتراضات دانشجويى را جامعه ما بطور كلى چگونه بايد واكنش نشان بدهد؟

كورش مدرسى: ببينيد اگر همراهى و حمايت فعالى از دانشجويان را شاهد نيستيم ناشى از ركودى است كه فضاى سياسى ايران را تحت تاثير قرار داده است. ركود ناشى از دست بالا پيدا كردن اسلام سياسى در مقابل امريكا، ركود ناشى از كل سيستم سياسى و ايدئولوژيك جرياناتى كه فكر ميكردند امريكا نقش سرنگون كن جمهورى اسلامى و نقش نجات بخش را برايشان ايفا خواه كرد. در اين گروه همه انواع ناسيوناليست پرو غرب ايرانى از جمله طيف جناح سلطنت طلبان و جمهورى خواهان و غيره، در عين حال ناسيوناليستهاى كرد، بعلاوه همه شاخه هاى مختلف قوم  پرستان جاى ميگيرند. همه اينها اميدهايشان برباد رفت. يك پايه اميد اين جريانات روى دوخرداد بود و پاى ديگرشان روى دخالت امريكا استوار ميگشت. همه اين اميدها برباد رفته است. بخش وسيعى از جامعه در ايران افق و اميد خود را از اين جريانات ميگرفت. اين بخش جامعه در انتظار فرو رفته است. در دل اين شرايط و امروز جريان ديگرى متولد ميشود كه روى پاى خود ايستاده است. اين جريان نه به دوخرداد و نه به امريكا چشم اميد ندارد. بعلاوه اين جريان بروشنى خطر امريكا را روى سر جامعه تشخيص ميدهد.

اين جنبش عليه جمهورى اسلامى روى پاى خود است. جامعه ما امروز تشنه چنين جنبشى است. جامعه تشنه چپ است. جامعه امروز در بطن شكست استراتژى اپوزسيون راست سرنگونى رژيم، تشنه يك آلترناتيو است. اين آلترناتيو را فقط چپ ميتواند تامين كند. بنظر من حركت دانشجويان در ١٦ آذر در متن تشنگى براى يك راه حل و تشنگى براى سازمان يابى دارد معنى پيدا ميكند. درست به همين خاطر است كه در جامعه رزنانس ميكند و توجه را بخود جلب ميكند. قبلا اميدى بود كه امريكا كارى خواهد كرد، قبلا قرار بود كردها و تركها به جايى برسند. در اين مدت بدنبال كاريكاتور روزنامه ها و يا فى المثل بدنبال الاهواز مردم را به خيابان ميكشيدند. در مقابل همه اينها در دانشگاهها، امروز اين يك اعتراض ديگر است. تولد پديده جديدى را شاهد هستيم. اين تحرك جواب به نياز مهمى در كل جامعه است.

بنظر من اگر چپ نياز جامعه و انتظارى كه جامعه از چپ دارد را تشخيص دهد و آنرا متحقق كند آنوقت اين چپ خواهد توانست تغيير اساسى را در ايران و منطقه و كل جهان بوجود بياورد.

 

سوال: اگر حرف نگفته اى وجود دارد ...

كورش مدرسى: در خطاب به دانشجويان ميخواستم بگويم كه ه