نقل از کمونيست شماره ١١٣

 

محمود قزويني

اعتصابات کارگري فزاينده به رهبري کمونيستي نياز دارند.

 

وحشت رژيم از سرکوب کارگران فرش البرز بابلسر

هفته گذشته نيروهاي انتظامي رژيم به تجمع اعتراضي کارگران فرش البرز بابلسر حمله کردند و ضمن ضرب و شتم کارگران، تعداد زيادي از آنها را دستگير نموده اند. پخش خبر سرکوب اين تجمع کارگري در ميان دست اندکاران رژيم ايجاد وحشت کرده است.  اين هفته مسئولين اجرائي رژيم، شوراهاي اسلامي و خيل زيادي از دست اندرکاران ريز و درشت رژيم، از غلامعلي حدادعادل رئيس مجلس تا نمايندگان ديگر مجلس مشغول رد و يا محکوم کردن اين سرکوبگري بوده اند. فقط يک مقام قوه قضائيه رزيم از حمله به کارگران فرش البرز حمايت کرد. درک اين وحشت رژيم از اعمال سرکوب يک حرکت کارگري براي هر کارگر آگاه قابل درک است. رژيم ميداند با توجه به وضعيت وخيم اقتصادي طبقه کارگر و در شرائطي که اعتصابات کارگري با اين وسعت در متن اوضاع سياسي که مسئله هست و نيست رزيم مورد سوال است، در هر حرکت است، سرکوب کارگران يک مرکز کارگري به جاي ايجاد ترس و دلهره در ميان کارگران و کاهش و يا خواباندن اعتصابات و اعتراضات کارگري، موجب خشم همه کارگران ميگردد و ميتواند خود اين سرکوبگري موجب پايان دادن به حرکتهاي پراکنده کارگري و به ميدان آمدن وسيع و متحد کارگران در مقابل سرکوبگري دولت جمهوري اسلامي شود. هم چنين رژيم ميداند که در مقابل شمار زياد اعتراضات و اعتصابات کارگري نميتواند کاري از پيش ببرد. هر چند حرف امام راحلشان مبني بر حرام بودن اعتصاب برايشان از مقدسات ديني محسوب ميشود و بر قانون ممنوعيت اعتصابشان، متمم حق شليک و تيراندازي به تجمع و اعتصاب  از مجلس ششم افزوده شده است، با اين همه بايد در مقابل اجراي حرف امام و قانونشان وحشت کنند و سراسيمه شوند.

اعتصابات و اعتراضات غيرقانوني کارگري، قانوني ترين حرکت و اعتراضي است که در طول عمر جمهوري اسلامي جريان داشته است. اعتصابات و اعتراضات کارگري قانون حرام بودن اعتصاب و ممنوعيت آن را عملا ملغي کرده است.

 نمايش سبقت گيري دست اندرکاران رژيم در محکوميت حمله به کارگران بابلسر، بايد ضعف و ناتواني رژيم در سرکوب حرکتهاي کارگري را براي فعالين و رهبران کارگري بيشتر روشن کرده باشد. اعتصابات و اعتراضات کارگري در دهه 80 شمسي با اعتصابات و اعتراضات کارگري در دهه 60 و 70 متفاوتند. اعتصابات و اعتراضات کارگري دهه 80 در جمهوري اسلامي در متن جدال بر سر هست و نيست رژيم اتفاق ميافتد و از اين نظر اگر دامنه اعتصابات وسيع شود، رژيم خود را در معرض نابودي ميبيند. وحشت رژيم از سرکوب کارگران فرش البرز بابلسر در همين است. در اينکه اين عمل نه موجب ايجاد ترس و عقب نشيني کارگران، بلکه موجب گسترش دامنه اعتراض و ميليتانت شدن آنها ميشود.

حداد عادل رئيس مجلس اسلامي در پاسخ به يک خبرنگار در باره سرکوب کارگران فرش البرز بابلسر گفت:

"من حق كارگران مي‌‏دانم كه مطالبات خود را مطرح كنند، از برخورد ميان نيروي انتظامي و كارگران خوشحال نيستم اما معتقدم اگر تجمعي بدون كسب مجوز از وزارت كشور باشد، بيش از همه كساني كه مطالبه برحق دارند ضرر مي‌‏كنند.

وقتي تجمعي بدون مجوز برگزار مي‌‏شود، از اين فرصت عده‌‏اي سوءاستفاده و مطالبات خود را مطرح مي‌‏كنند كه يا اصلا قابل تحقق نيست و يا مطالبات كارگران نيست."

روشن است وحشت حداد عادل در چيست. اما فراخوان حداد عادل براي گرفتن مجوز قانوني براي تجمع و اعتراض نميتواند از طرف کسي شنيده شود.  در جمهوري اسلامي هميشه اعتصاب و اعتراض کارگري حرام و ممنوع بوده است و هميشه هم اعتصاب و اعتراض کارگري در سطح نسبتا وسيع جريان داشته است. کارگران بايد با سوءاستفاده از موقعيت کنوني  به خصوص در اين دوره، خواستهايي غير قابل تحقق خود را هم طرح کنند. حداد عادل و رژيم نميتوانند اقدامي در مقابل اين اعتراضات انجام دهند. آنها به اين دلخوش کرده اند که اين اعتراضات پراکنده اند و از رهبري کمونيستي و راديکال که اين اعتراضات را متحد کنند محرومند.  فعالين و رهبران کارگري بايد اين دلخوشي حداد عادل و ديگر دست اندر کاران رژيم را به کامشان تلخ کنند. ايجاد رهبري سراسري و کمونيستي در اعتراضات کارگري کار فوري فعالين و رهبران و دست اندرکاران جنبش کارگري است. طرح مطالبه بيمه بيکاري مکفي براي افراد بيکار و تبديل آن به خواست  اعتراضات کارگري جاري که عموما در قابل اخراج سازي ها و تغيير ساختار صنايع صورت ميگيرد ميتواند زمينه همه گير شدن اين شعار و اتحاد سراسري جنبش کارگري را فراهم کند.

ايجاد همين سطح اتحاد در ميان کارگران مراکز توليدي و سازمانيابي اعتراضات و اعتصابات کارگري بر مبناي مجمع عمومي در کارخانه و مرکز کارگري و انتخاب نماينده در مجمع عمومي صورت ميگيرد. فعالين کارگري بايد با تکيه بر اين اجتماعات و منظم کردن آن و با ايجاد ارتباط مداوم با ديگر مراکز کارگري، بر پراکندگي اعتصابات و اعتراضات کارگري فائق آيند.

بايد رهبران علني اعتراضات کارگري اين دوره و رهبران و فعالين کارگري در مراکز خاموش کارگري را گرد آورد و يک پايه محکم براي ايجاد رهبري سراسري کارگري ايجاد کرد.

 

پيشروي دامنه اعتصابات ، گامهايي به پس و تشکيل اتحاديه هاي زرد و دست ساز

 

شمار اعتصابات و اعتراضات کارگري دم به دم افزايش مييابد. فاصله ضربان اعتصاب و اعتراض در جنبش کارگري کم و کمتر ميشود و اعتصابات با فاصله هاي زماني بسيار کم از يکديگر، خطر به حرکت در آمدن بهمن عظيم طبقه کارگر را به دولت و طبقه سرمايه دار در ايران گوشزد ميکند. در اين هفته بر شمار اعتراضات و اعتصابات کارگري باز هم افزوده شد. کارگران آما در مقابل فشار مديريت براي افزايش توليد و قطع پاداش و کمک هاي نقدي، مديريت را از کارخانه اخراج کردند و راه نداند. کارگران نازنخ در اعتراض به اخراج در مقابل ساختمان رياست جمهوري تحصن کردند، کارگران ايران صدرا در مقابل فرمانداري بوشهر تجمع کردند و ريسندگي و بافندگي رشت هم دست به اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهايشان زدند. چيت سازي تهران و نساجي قائم شهر هم در اعترض به سر ميبرند.  

خبرنگار ايلنا اين خطر را با عنوان "  بحران هاي كارگري در راه است؛ مسئولان جدي بگيرند!!" بيان کرده است. اين خبرنگار که خود  در جمع يک اعتراض کارگري براي گزارش شرکت کرده بود، جوشش سوزان اين جنبش را از نزديک لمس کرده است و به مسئولين رژيم هشدار داده است که خطر را جدي بگيرند.

هشدار اين خبرنگار به رژيم به کنار، اعتصابات و اعتراضات کارگري با اين دامنه، هشداري به احزاب کارگري و رهبران و فعالين کارگري است، که اگر نجنبند و براي اين اعتراضات و اعتصابات، رهبري متحد و راديکال ايجاد نکنند، معلوم نخواهد بود که سرنوشت اين اعتصابات و اعتراضات کارگري به کجا منجر شود. هم اکنون در بسياري از موارد يا شوراهاي اسلامي سعي کرده اند در رقابت جناحي از اين اعتراضات براي خود بهره گيرند و يا کارگران خود براي پيشبرد اعتراضات خود به شوراهاي اسلامي متوسل شده اند. اين اتصال شوراهاي اسلامي به اعتراضات کارگري پديده خطرناکي است که کم و بيش اينجا و آنجا دارد اتفاق ميافتد. مقابله با اين پديده فقط با دخالت فعال در سازماندهي کارگران ممکن است. متوسل شدن کارگران به شوراهاي اسلامي که بنابر گفته خود دست اندکاران رزيم جايي در جنبش کارگري ندارند، چند گام به پس در جنبش کارگري ايران است. شوراهاي اسلامي که تاکنون هيچ جايي در جنبش کارگري نداشتند و در اخراج و دستگيري فعالين کارگري و سرکوب کارگران هم سهيم بوده اند، تلاش دارند بيش از پيش چهره يک تشکل صنفي به خود بدهند. آنها فعالانه تلاش ميکنند تا خود را با اوضاع جديد در جنبش کارگري تطبيق دهند. تاکنون شوراهاي اسلامي خود تشکيل چندين اتحاديه کارگري را اعلام کرده اند و سخنگويان اين اتحاديه ها در باره اين و يا آن مسئله و اعتراض کارگري اظهار نظر کرده اند. از جمله اين اتحاديه ها، اتحاديه کارگران قراردادي موقت، اتحاديه کارکنان صنعت اب و برق، اتحاديه کارگران شهرداري تهران و...هستند که در همه موارد  مسئولين و سخنگوي اين اتحاديه ها، مسئولين شوراهاي اسلاميند. اين اتحاديه ها در حال حاضر بيشتر از نام چيزي نيستند. اما خطر اينکه شوراهاي اسلامي بتوانند از اين طريق در ميان کارگران جا باز کنند وجود دارد. نام سنديکا و اتحاديه در ميان کارگران از ارج و قرب زيادي برخوردار است و شوراهاي اسلامي دارند از اين نام بهره برداري ميکنند. افشاي اين اتحاديه ها و ايجاد هشياري در ميان فعالان کارگري در اين دوره مهم است.  تشکل هاي مستقل کارگري بايد از جمله در مقابل اين تشکل هاي دست ساز ايجاد شود.

اگر فعالين و رهبران راديکال کارگري بتوانند بر پراکندگي اعتصابات و اعتراضات کنوني فائق آيند، اعتراضات کنوني ميتواند مقدمه اي براي به ميدان آوردن کل طبقه کارگر و مردم زحمتکش گردد که سرنوشت همه چيز را در ايران عوض خواهد کرد. با به ميدان آمدن جنبش اعتصاباتي وسيع طبقه کارگر براي مطالباتش، شمارش معکوس براي سرنگوني جمهوري اسلامي به سرعت آغاز ميشود.