به نقل از کمونيست ١٤٩

 

ارزيابي ما از حزب  “اتحاد کمونيسم کارگري”

 

توضيح : دفتر سياسي حزب حکمتيست در جلسه ٢٠ مه ٢٠٠٧ خود، فراکسيون اتحاد کمونيسم کارگري را به عنوان يک جريان سياسي موجود مورد بحث و ارزيابي قرار داد. دفتر سياسي به کميته رهبري ماموريت داد که نتيجه اين ارزيابي را مدون و منتشر نمايد. کميته رهبري حزب در جلسه ٦ ژوئن سند زير را به عنوان مبناي برخورد به "حزب اتحاد کمونيسم کارگري"  تصويب نمود.

گرچه تاکنون اين جريان مواضع متحولي داشته است اما در مجموع حرکتي کمابيش پيوسته و قابل ارزيابي است. در اين سند فراکسيون و حزب اتحاد کمونيسم کارگري به عنوان يک جريان سياسي موجود مورد ارزيابي است.

 

 

۱ - فلسفه وجودي

 

اين حزب هدف خود را اتحاد آنچه از نظر آنها جريانات مختلف کمونيسم کارگري هستند اعلام کرده است. از نظر ما :

۱ – اکنون ديگر کمونيسم کارگري بعنوان يک جريان واحد سياسي موجوديت ندارد. حزب کمونيست کارگري تا مقطع جدائي ما بستر مشترک خط حکمت و چپ سنتي بود که شرايط خاص تاريخي و سياسي تشکيل آن را ايجاب و ادامه حيات آن را ممکن ميکرد. اما تحت تاثير رويداد هاي سياسي ايران و جهان و همچنين از دست رفتن منصور حکمت، اين حزب درست حول همين شکاف تاريخي و سياسي به دو بخش، يعني به جريانات اصلي تشکيل دهنده آن تجزيه شد. امروز سه سال بعد از فعاليت نظري، سياسي و تشکيلاتي مستقل اين دو جريان، جامعه دو حزب حکمتيست و حزب کمونيست کارگري ايران را نه با تاريخ مشترک آنها بلکه با مواضع کاملا متمايز آنان باز ميشناسد.

جدائي در حزب کمونيست کارگري ناشي از زير پا گذاشتن اصول سازماني و مقررات تشکيلاتي از جانب اقليت کميته مرکزي حزب بود. امروز حزب حکمتيست عليرغم تمام مشکلات به همت يک رويکرد جنبشي و تئوريک منسجم و با کوشش صفي از کمونيست هاي ايران و عراق هويت متمايز و برجسته اي را در کمونيسم ايران کسب کرده است. فراخوان "اتحاد کمونيسم کارگري" دعوت به تسليم کردن سنت سياسي و تشکيلاتي متمايز حزب ما به مواضع ناسيوناليسم ميليتانت حزب کمونيست کارگري و بعبارتي ديگر دعوت به عقب نشيني در مقابل چپ سنتي است.

۲ - حتي اگر فرض بگيريم که مسئله اتحاد کمونيسم کارگري در شکل فرمال آن هم واقعيت ميداشت، فراخوان حزب اتحاد کمونيسم کارگري حقيقت را نمايندگي نميکند.

الف - رهبران جريان اتحاد کمونيسم کارگري خود از جمله تئوريسين ها و سردمداران تعرض به خط حکمت و زير پا گذاشتن آگاهانه اصول و موازين سازماني حزب کمونيست کارگري و تحميل کردن جدائي ما از اين حزب بودند. امروز چنين رهبراني که حتي يک قدم در نقد جدي سياست ها و روش تشکيلاتي خود و رهبري حزب کمونيست کارگري ايران بر نداشته و مسئوليت عملکردشان را بعهده نگرفته اند، فاقد اعتبارنامه سياسي لازم براي صدور چنين فراخواني هستند. در غياب يک بازبيني و نقد جدي، فراخوان اتحاد کمونيسم کارگري فاقد پايه اصولي است و تنها بعنوان يک اقدام تاکتيکي فرصت طلبانه و بنا به اقتضاي روز معني پيدا ميکند.

ب – قاعدتا حزب سياسي براي تصرف قدرت سياسي سازمان مي يابد. حزب اتحاد کمونيسم کارگري اما فلسفه خود را اتحاد دو حزب ديگر اعلام کرده است. از نظر ما تلاش براي اتحاد دو حزب حکمتيست و کمونيست کارگري نيازي به تشکيل يک حزب سياسي سوم و ميانجي اي که خود زندگيش را با جدائي از حزب کمونيست کارگري شروع کرده است ندارد. حزب حکمتيست و حزب کمونيست کارگري بعنوان دو حزب سياسي خود مستقل از حزب اتحاد کمونيسم کارگري ميتوانند روابط شان را تعيين کنند و نيازي به واسطه ندارند.

 

 

 ۲ -  هويت سياسي - جنبشي حزب اتحاد کمونيسم کارگري  

 

۱ - از نظر تئوريک، خط چپ سنتي حاکم بر حزب کمونيست کارگري بر يک اغتشاش تمام و کمال پوپوليستي استوار است. اين جريان در فکر انجام انقلاب سوسياليستي طبقه کارگر به نيروي يک جنبش علي العموم سرنگوني است. اين سنت به طبقه کارگر وعده ميدهد که کل "مردم" از بورژوا و کارگر و خرده بورژوا نيروي تحقق سوسياليسم خواهند بود.

۲ - سرپوش گذاشتن بر اهداف متمايز و متناقض سوسياليستي طبقه کارگر با اهداف دمکراتيک بخش هاي اصلي بورژوازي در جامعه مثل هميشه ابزار اختلاط جنبش کمونيستي طبقه کارگر با اين يا آن بخش جنبش ناسيوناليستي است. از نظر سياسي و جنبشي اين پوپوليسم مانند همه پيشينيان خود پرده ساتر فراخواندن طبقه کارگر به زير پرچم ناسيوناليسم است.  خط حاکم بر حزب کمونيست کارگري نه يک انحراف فکري و نظري "بورژوائي" از مارکسيسم بلکه يک جنبش اجتماعي بورژوائي را نمايندگي کرده و ميکند. جنبش ناسيوناليسم پرو غرب ايراني. اين پوپوليسم جناح ميليتانت تر و رفرميست تر اين سنت را نمايندگي ميکند. شرط استقلال جنبش طبقه کارگر ريشه کن کردن اين اغتشاش نظري در ميان کمونيست ها و نشان دادن فاصله عميق ميان جنبش سوسياليستي با تمام شاخه هاي جنبش ناسيوناليستي است.

فراکسيون اتحاد کمونيسم کارگري از نظر سياسي هيچ نقدي به سيستم نظري و جنبشي رهبري حزب کمونيست کارگري که خود جزء آن بوده است ندارد. از نظر ما حزب اتحاد کمونيسم کارگري تا اينجا تماما به همان سيستم تئوريک، سياسي و جنبشي حزب کمونيست کارگري تعلق دارد و فقط حزب ديگري ساخته است.

از نظر ما روش هاي تشکيلاتي احزاب قبل از هر چيز انعکاس خط سياسي آنهاست. دقيقا به همين دليل است که فاصله اي که اين حزب با روش هاي حزب کمونيست کارگري گرفته است تنها در سطح لحن و نزاکت سياسي باقي مانده است و عمقي ندارد. هيچ فردي و هيچ حزبي مجاز نيست تحت عنوان منفعت حزب و منفعت کمونيسم  و بدتر از آن بنام حکمت حرمت و شخصيت انسان ها را زير پا بگذارد، بدليل اختلاف سياسي و ترک حزب بدهي و قرض برايشان باقي بگذارد، انجمن و سازمانهاي مستقل را مصادره کند، مانع انتشار آثار منصور حکمت شود و منتشر کنندگان را به ارجاع به دادگاه تهديد کند. متاسفانه رهبران حزب اتحاد کمونيسم کارگري هنوز از اين روش ها دفاع ميکنند.

 

۳ - رفتار و مواضع تشکيلاتي در حزب کمونيست کارگري

 

از نظر ما رفتار و مواضع تشکيلاتي اين جريان در حزب کمونيست کارگري با مباني تحزب سياسي خوانائي ندارد:

۱ - اين جريان خود را متعهد به رعايت اصول سازماني که خود آن را داوطلبانه پذيرفته است نميداند. به تعهد خود پايبند نيست. اصول سازماني و موازين مصوب حزب کمونيست کارگري رعايت مقرارت و مصوبات حزبي بويژه توسط اعضاي کميته مرکزي را ضروري ميکند. پلنوم اين حزب فراکسيون اتحاد کمونيسم کارگري را نپذيرفت. در چنين شرايطي راه اصولي احترام به راي پلنوم و انحلال فراکسيون و يا جدائي از حزب کمونيست کارگري بود. ماندن در يک حزب، عدم پذيرش اتوريته کميته ها و نهاد هاي انتخابي حزب و بالاخره تحميل يک جنگ فرسايشي و فرا تشکيلاتي به آن حزب روشي اصولي نيست. فراکسيون اتحاد کمونيسم کارگري حزب آلترناتيوي را در درون حزب کمونيست کارگري تشکيل داد و در واقع بعنوان يک محفل غير قابل حسابرسي و غير پاسخگو در حزبي که عضو آن بود رفتار کرد. اين روش با مقتضيات يک رابطه سالم سياسي خوانائي ندارد.

۲ - رهبران حزب اتحاد کمونيسم کارگري در نقد عدم انتخاب شدن خود در دفتر سياسي حزب کمونيست کارگري طرف مقابل را به "جراحي تشکيلاتي" متهم کردند.  اين روش در واقع به معناي مردود اعلام کردن انتخابات سياسي است. فلسفه داشتن حق راي در هر انتخاباتي دقيقا همين است. هر کس راي اش را به مجريان سياستي که درست ميداند ميدهد. فلسفه حزب سياسي همين است.  از نظر ما فرمول "جراحي تشکيلاتي" غير سياسي کردن انتخابات ها، قائل شدن به حقوق و امتياز اضافي براي افراد معين و يا فراکسيون هاست.

 

۴ - رفتار و مواضع عملي در قبال حزب حکمتيست

 

صرف نظر از مواضع سياسي اين حزب که در بالا به آن اشاره شد، تاکنون رفتار عملي آنها در قبال حزب حکمتيست گرچه مودبانه تر از سابق بود اما برخلاف فرياد هاي وحدت طلبانه آنها سياست شان بر سرمايه گزاري بر شکاف ها و اختلافات احتمالي متکي بوده است. اين جريان تلاش براي ايجاد "اتحاد در کمونيسم کارگري" را از طريق تماس هاي برنامه ريزي شده با کساني که به تصور آنها "مخالفين خط رسمي" در حزب حکمتيست هستند پيش ميبرد. آنها متاثر از تصوير سنتي شان از حزب يک بني، هر بحث و اختلاف نظر سياسي در حزب ما را که آزادانه بيان ميشود بعنوان "مخالفين خط رسمي" ترجمه ميکنند. روشن است که رهبران  "حزب اتحاد کمونيسم کارگري" مانند  هر کس حق دارند با هر راضي يا ناراضي، هر موافق يا مخالفي در حزب ما تماس بگيرد اما با اين سياست نبايد انتظار داشته باشند که نه در اين حزب و نه در دنياي بيرون کسي ادعاهاي وحدت طلبانه آنها را جدي بگيرد.

 

۵ - نتيجه گيري و سياست ما در قبال اين حزب

۱ - حزب اتحاد کمونيسم کارگري از نظر سياسي و نظري در همان سنت چپ حزب کمونيست کارگري قرار دارد و تا اينجا نزديکي خاصي به حزب ما ندارد. از نظر ما مادام که اين جريان به نقد جدي اي از رويکردهاي فکري و سنت سياسي چپ حاکم بر حزب کمونيست کارگري نرسد نزديکي ويژه اي با ما نخواهد يافت.

۲ – حزب "اتحاد کمونيسم کارگري" پرچمي براي جمع آوري "مخالفين" و "ناراضيان" در حزب کمونيست کارگري و حزب حکمتيست است. چنين حزبي از حد يک جريان محفلي بي آينده عبور نخواهد کرد.

۳ - سياست ما در قبال اين حزب همان سياست ما در قبال حزب کمونيست کارگري است: نقد جدي مباني نظري و سياسي، نقد روش هاي عملي سنت چپ ناسيونال- پوپوليست است.