محمود قزوینی

 

در پس تحرک برای اعتصاب غذای گنجی

 

اعتصاب غذای گنجی برای آزادی سه زندانی سیاسی با تحرک بیسابقه ای در میان طیفی از نیروها روبرو شده است. بی بی سی، رادیو فردا ، رادیو آمریکا و اسرائیل، نهادهای حقوق بشر در غرب، احزاب توده ای و اکثریتی و جمهوریخواه، روشنفکران و نویسندگان اسلام زده و اسلامیون دگراندیش همه به این کمپین پیوسته اند.

 هر کسی از خود خواهد پرسید جریان چیست؟ این تحرک برای چیست؟ آیا این حرکت فقط کمپینی محدود به آزادی زندانیان سیاسی است؟  بسیاری از کسانی که از فراخوان گنجی حمایت کرده اند، واقعا این حرکت را تلاشی برای آزادی زندانیان سیاسی میدانند و به این کمپین پیوسته اند. اما جایگاه گنجی در سیاست ایران و سیاستهای احزاب و نیروها و شخصیتهایی اصلی که از حرکت گنجی حمایت کرده اند، به ما میگوید مسئله فقط آزادی زندانیان سیاسی نیست.

علت تحرک اخیر در مسئله آزادی زندانیان سیاسی نیست، تحرک و سر و صدای اخیر به خاطر عنصر و سیاستی است که آزادی زندانیان سیاسی را بدست گرفته است و نه مسئله زندانیان سیاسی.  طی سالها احزاب اپوزیسیون چپ و گروههای مخالف میلیتانت رژیم و زندانیان کمونیست و مخالف رزیم که بیش از یک دهه از

عمرشان را آن هم در دهه 60 در زندان سپری کرده اند، تلاش مستمری را برای آزادی زندانیان سیاسی داشته اند که هیچگاه حتی در مقیاس محدود هم چنین انعکاسی پیدا نکرده است

مسئله اینبار این است که شخصیتی پرچم آزادی زندانیان سیاسی را بلند کرده است که بخش وسیعی از جریان اپوزیسیون بورژوازی در ایران  در او چهره یک رهبر را میبینند و میخواهند از او یک رهبر بسازند. بخشی وسیعی از اپوزیسیون بورژوازی ایران که از استحاله رزیم ناامید شده است و بدنبال سرنگونی آن میگردد، گنجی را به عنوان پرچمدار خود یافته است. بلند کردن پرچم آزادی زندانیان سیاسی توسط گنجی برای این اپوزیسیون یک قدم برای جمع و جورکردن نیروی خود برای اجرای نقش تاریخسازشان است. 

 

در پس تحرک برای اعتصاب غذای گنجی، تحرک یک جنبش خاص برای تبلیغ و جا انداختن یک آلترناتیو، یک شیوه مبارزه، یک فکر و ایده و افق خوابیده است.

اگر همین عمل گنجی توسط زندانیان سیاسی باسابقه ای که دهه 60 را در زندان گذرانده اند و اتفاقی از هولاکاستهای آن دوره جان سالم بدر برده اند فراخوان داده میشد، با خاموشی توسط این طیف روبرو میشد. اگر نسرین پرواز، نازلی پرتوی، فرخنده آشنا و یا قفاری و منیره برادران و....چنین فراخوانهایی میدادند، با خاموشی این طیف روبرو میشده است.

فراخوان دهنده برای آزادی زندانیان سیاسی، میبایست دارای خصوصیاتی از نظر سیاسی باشد تا فراخوان او چنین ابعادی بگیرد. عنصر رادیکال مخالف رزیم هیچ کدام از آن خصوصیتها را دارا نیست. اپوزیسیون بورژوازی ایران در وجود گنجی رهبر خود را یافته است. آزادی زندانیان سیاسی، یک قدم برای عرضه گنجی به عنوان رهبر سیاسی به جامعه است. این را خودشان هم بیان کرده اند.

گنجی خواهان رفتن رژیم اسلامی است. جریانات بورژوازی در اپوزیسیون که از اصلاحات و استحاله رزیم نامید شده اند و از جمله خود گنجی، رفتن رژیم اسلامی را در دستور کار خود قرار داده اند. اما این سرنگونی رژیم باید به شیوه ای صورت گیرد که کمترین دخالت مردم، و کمترین ضربه به ماشین دولتی را همراه داشته باشد. آلترناتیو گنجی و جریانات حامی آن این را تضمین میکند. تمامی حمایت از گنجی در همین قابلیت آلترناتیو او خوابیده است. در همین خوابیده است که او با صدای بلند اعلام نموده است که مخالف دگرگونی سریع و انقلابی است. برای همین طیف بورژوازی در ایران در حمایت از او کمپین  جهانی پر سر و صدایی را راه انداخته است که بورژوازی جهانی هم به کمک آنها آمده است.

احزاب و جریانات سیاسی رادیکال مخالف رزیم، زندانیان سیاسی که سالها در اسارت رژیم بوده اند، فعالین کارگری و کمونیست، خانواده زندانیان سیاسی و همه مردمی که سالها برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش کرده اند، باید به فعالیت ویژه خود برای آزادی زندانیان سیاسی ادامه دهند. آزادی زندانیان سیاسی به طور واقعی به فعالیت این جریانات گره خورده است.

کسانی که تازه از راه میرسند و میخواهند کمپین برای آزادی زندانیان سیاسی راه بیندازند قبل از هرکاری باید به سراغ این صف بروند. به سراغ صدها زندانی شناخته شده با چهره رادیکال، به سراغ کانونهای آنها و احزاب چپ و کمونیست بروند.

اگر نباید  مخالف تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی تحت هر عنوان و سیاستی بود، نباید  نسبت به نیرو و سیاست پشت سر آن حرکت بی تفاوت بود. هر انسان آزادیخواهی که مسئله اش آزادی زدانیان سیاسی است، نباید به  تحرک اخیر بپیوندد. تحرک اخیر آزادی زندانیان سیاسی را در سایه آلترناتیوش قرار میدهد.

هدف، طرح شعار آزادی زندانیان سیاسی به زیر پرچم یک آلترناتیو خاص است.