تعیین حداقل دستمزدها توسط نمایندگان کارگران مصطفی اسد پور: در ماه آخر سال کشمکش بر سر تعیین سطح دستمزد کارگران در ایران بالا گرفته است. دولت، شوراهای اسلامی آن، و کارفرما ها در تکاپوی شدید هستند که دستمزد طبقه کارگر را یکبار دیگر در نازلترین سطح ممکن تثبیت کنند. در میان خود کارگران، جانها از جهنم فقر و تباهی جانکاه به لب شان رسیده است. در میان جریانات و فعالین کارگری تلاش و مباحثه برای کسب سطح بالاتر معیشت به گرمی در جریان است. سوالاتی در همین زمینه را پیش پای کورش مدرسی قرار داده ایم. کورش مدرسی مبانی این کشمکش بر سر اینست که سطح دستمزد کارگران چقدر باید باشد، و چه کسی مجاز است که آنرا تعیین کند. شما در این مورد چه فکر میکنید؟ کورش مدرسی: در برنامه حزب ما به این موضوع با دقت و وضوح پرداخته شده است. سالهاست ما روی همین موضع میکوبیم. این موضع همان چیزی است که در خواسته کارگران شرکت واحد هم منعکس است. حداقل دستمزد باید توسط نماینده کارگران تعیین شود. دولت و کارفرمایان و نمایندگان خود گمارده آنها اجازه ندارد جلو بیایند و در حد نصف خط فقر و یا زیر خط فقر سطح دستمزد کارگران را رقم بزنند. اینها خودشان کسانی هستند که کارگران باید حق شان را از حلقوم شان بیرون بکشند. دولت نماینده کارفرما است، خود کارفرما ها هم که مستقیما پشت میز نشسته اند. در این وسط کارگران جایی نمایندگی نمیشوند. بحث مذاکرات میان کارگران و طرف مقابل شان بر سر افزایش دستمزدها است؛ از جمله بنا به سطح تورم. نکته دیگر سراسری بودن این مذاکرات است. سطح دستمزد ها باید پشت میزی تعیین شود که یک طرف آن نماینده تشکل های آزاد کارگری در سطح سراسری و در طرف دیگر آن نماینده دولت و کارفرما ها و آنهم در سطح سراسری، قرار گرفته اند. روال معمول جمهوری اسلامی، ناگفته پیداست که یک روش سر خود، بی اعتبار و آشکارا ضد کارگری است. مصطفی اسد پور: پیچیدگی های متعددی در این راه عنوان میشود. مشخصا اینکه الان تعیین نمایندگان مستقیم کارگری عملا ممنوع است. لباس نمایندگی کارگران را خانه کارگر و شوراهای اسلامی برتن کرده اند. و سر خود دارند حول و حوش رقم دویست هزار تومان را به خورد کارگران میدهند. این مشکل را چگونه میتوان حل کرد؟ کورش مدرسی: مشکل تنها با اقدام خود کارگران برای تعیین نمایندگان خود، قابل حل است. همه جا کارگران میتوانند جمع شوند و نمایندگان خود را تعیین کنند. هیچ کس نمیتواند جلودار کارگران برای تشکیل مجمع عمومی خود آنها شود. کارگران شرکت واحد پا پیش گذاشته اند. کارگران شرکت نفت هم میتوانند همین کار را بکنند. سایر کارگران هم به همین ترتیب. قدرت کارگران برای بیرون کشیدن حق خود از حلقوم سرمایه داران و دولت شان در این نهفته است که کارگران قادرند جامعه را بخوابانند. همه چیز را از حرکت باز بدارند. امکان چانه زدن کارگران در کشمکش بر سر تعیین سطح دستمزد ها در تشکل ها، نمایندگی مستقیم و در قدرت شان برای تعطیلی کار و اعمال فشار از این راه نهفته است. برای اینکار، باید کارگران شرکت نفت و سایر بخشها درست مثل شرکت واحدی ها آستین بالا بزنند و در مجمع عمومی خود نمایندگانشان را تعیین کنند. مجمع عمومی و انتخاب نمایندگان باید برای همین تعیین سطح دستمزد ها، صورت بگیرد. سکوت در این مورد جایز نیست. با این سکوت طبقه ما دارد با دست خود به پای خود تیر میزند. بنظر من هر راه حل دیگر در این مورد توهم پراکنی است. اعداد مختلفی توسط جریاناتی "سر زبانها" انداخته میشود. اینها، از جمله ٤٠٠ هزار و ٥٠٠ هزار تومان، اعداد من درآوردی است که بر مبنای خط فقر محاسبه میشوند. اینها عملا کارگر را در حاشیه خط فقر نگه میدارد. این جریانات بجای اینکه کارگران را به تشکل و تعیین نمایندگان اش تشویق کنند، به شعارهای من درآوردی از جانب رهبران من درآوردی مشغول شده اند. این سیاست تشکل را در طبقه کارگر میکشد. کسی که به فکر طبقه کارگر است، خیلی سر راست باید خط کارگران شرکت واحد را پیش بگیرد. نماینده کارگران باید سطح حداقل دستمزد ها را تعیین کنند. در غیر اینصورت کارفرما ها و دولت اینکار را انجام میدهند. به همین سادگی! عرصه، عرصه جدال است، و نه عرصه مذاکره صرف. مصطفی اسد پور: خواستها در این جدال چه محورهایی را شامل میشود. خود شرکت واحدی ها در تعیین سطح دستمزد ها پای دریافتی کارگران بازنشسته را هم به میان کشیده اند. کورش مدرسی: بنظر من در مذاکرات دستمزد ها باید به درستی، کارگران و هم طبقه ای های بازنشسته را جا داد. بعلاوه مساله دیگر بیمه بیکاری همگانی است. بیکاری فقط مساله کارگران بیکار نیست. بیکاری خطری است که بالای سر همه کارگران گرفته شده است. بیکاری، هیولایی است که با آن کارگران را وادار میکنند از جمله به دستمزدهای زیر خط فقر تن بدهد. مجادله تعیین دستمزد ها یکی از عرصه های مستقیم و مهم برای کوبیدن میخ یک بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد بالای ١٦ سال باید بحساب بیاید. این مساله هم سطح دستمزد ها را تضمین میکند و هم جبهه کارگری با آن متحد تر میشود. خلاصه کنم، تعیین سطح حداقل دستمزد از طرف نمایندگان مستقیم کارگران و بعلاوه سطح دریافتی بازنشستگان و بیمه بیکاری مکفی، باز هم از طرف همان نمایندگان کارگران جوهره اصلی و صحیح جدال حیاتی امروز را تشکیل میدهد. راه چاره هم در فراخواندن خود کارگران در مراکز کارگری برای تشکیل مجمع عمومی ، تعیین نمایندگان و مدعی شدن آنها برای تعیین سطح دستمزد ها است. اگر کارگران چاره ای نیاندیشند، باز هم مینشینند و شوربختی کارگران و آینده شان را باز هم زیر خط فقر، آنهم خط فقر جمهوری اسلامی، رقم میزنند. اینها حتی اگر ٥٠٠ هزار تومان را هم بدهند باز هم خط فقر است. مصطفی اسدپور: و یک سوال آخر. سالهای سال از جهنم رژیم اسلامی بر علیه کارگران، از جمله با فقر و فلاکت آن میگذرد. کمتر کارگری است که به این شرایط اعتراض نداشته باشد. هر سال هم سر بحث تعیین دستمزد ها باز میشود و باز هم همان دولت و کارفرما و عوامل خانه کارگری آنها درست به همان روال سابق میبرند و میدوزند. چرا کارگران حریف ایجاد تغییر نمیشوند؟ کورش مدرسی: به این خاطر که کارگران هنوز پراکنده هستند. به این خاطر که بخشهای کلیدی این طبقه هنوز وارد میدان نشده اند. واضح است که مقاومت زیاد موثری را از کارگران بخشهای کوچکتر و کارگران بیکار و امثالهم نمیشود متوقع بود. به این دلیل ساده که ضعیف تر هستند و توقع پایین تری به آنها تحمیل شده است و هم به این دلیل که از نیروی دخالت موثری کمتر برخواردار هستند. جایی که طبقه کارگر میتواند کمر بورژوازی و دولت اش را بشکند، کارگران بخشهای کلیدی طبقه هستند. آدم باید خوشحال باشد که کارگران شرکت واحد قدم جلو گذاشته اند. به رهبران شان باید درود فرستاد. باید خواست که بقیه کارگران هم به آنها بپیوندند. تا وقتی که پراکنده ایم، تا وقتی که هر کس دست به کلاه خود گرفته باشد، تا وقتی کارگران نفت و برق و آب وارد این مبارزه نشده اند، تا وقتی که کارگران ایران خودرو به این مبارزه نپیوسته اند، بنظر من راه خیلی دوری نمیتوانیم برویم. در این شرایط هر چه کارفرما بخواهد به ما تحمیل میکند و این مبارزه سرانجام پیروزمندی نخواهد داشت.
|