جنگ بحران ها!

(نگاهي ديگر به اوضاع عراق)

 

عبدالله شريفي

 

بيش از دو ماه از مضحکه انتخابات عراق ميگذرد، ظاهرا تشکيل دولت و کابينه در پيچ و خم معامله و گاوبندي هاي پشت پرده لاينحل مانده است. مذاکره و مشاجره حول تقسيم کرسي و قدرت، کش دادن به بن بست توافقات جريانات متعدد، ميزان کار سران دول آمريکا و انگليس را بالا برده است. تاکنون سفرهاي پي در پي وزرا و فرستادههاي آمريکا و انگليس در کنار زور زدن هاي مداوم "زلماي خليل زاد" سفير آمريکا در عراق، ناکام و بي نتيجه مانده است.

پرسوناژهاي اين سناريو هر يک به نوعي درگير اين "بحران" هستند. شعيان سرشان به جمهوري اسلامي بند است، جدال قدرت بلامنازع خود را مصرانه پيش ميبرند، و دست بالا را دارند. اينها خواهان ابقا جعفري در پست نخست وزيري هستند، در فکر قبضه وزارتخانه هاي عمده نفت و کشور و دفاع ميباشند و به تداخل "خليل زاد" سفير آمريکا، گردن نمي نهند. مجلس اعلا خواهان فدراليسم شيعه در مرکز و جنوب عراق است.

جريانات قومي کرد که در اجراي سياست آمريکا سر براه تر هستند در گيج سري و ناکامي سياستهاي آمريکا سهيم شده اند. جريانات "سني" که به اميد مهار کردن جمهوري اسلامي ايران و رام کردن جريانات تندرو مسلح اسلامي به بازي گرفته شدند، خود مانع دست و پا گير تازه اي، در سرهم کردن نتايج اين گاوبندي شده اند. جريانات وابسته به علاوي و متفرقه هم از چنان قدرتي برخوردار نيستند تا در کنار جريانات قومي کرد بتوان ائتلاف "جبهه مطيع" را از آنها ساخت.

اين بحران، در متن کليت اوضاع نابسامان عراق، نشان داد که گرفتاريهاي آمريکا در "باتلاق" عراق، ابعاد جديدي به خود گرفته است.

عراق ميدان کشمکش آمريکا و اسلام سياسي بر سر تقسيم قدرت در خاورميانه است. آنچه معلوم است تاکنون اسلام سياسي و در راس آن جمهوري اسلامي ايران، ابتکار عمل را در دست دارد و اجراي سياست هاي آمريکا در عراق را به ناکامي کشانده است. کار به جاي رسيده که حتي اجراي نمايش خيمه شب بازي دولت و کابينه را هم از آنها سلب کرده است.  دامن زدن به جنگ مذهبي شيعه و سني که خارج از مرزهاي عراق، بر سر آينده خاورميانه و گرفتن امتياز از هم،  در تهران و رياض هدايت ميشود، بخش وسيعي از عراق را به حمام خون مبدل کرده است. روي کار آمدن حماس، شکست فتح، فشار اخوان المسلمين در مصر، شکست و پراکنده شدن نيروي ناسيوناليسم عرب در عراق، ناتواني ناسيوناليسم عرب در کشمکش شکل دادن به" نظم نوين" سرمايه را برملا ميکند، اين فاکتور ميدان را براي اسلام سياسي فراغ کرده است. اين يکي از دلايل محوري تقويت اين جنبش فوق ارتجاعي ميباشد،اکنون اسلام سياسي نقش اول جدال بر سر تقسيم قدرت در خاورميانه را بدست گرفته است.

بر خلاف ادعاها و وعده و وعيدهاي دو طرف منازعه، نتيجه گاوبندي "تشکيل دولت" رسيدن به نقطه ثبات نيست، گذر به اوضاع متعارف نيست، بلکه آغاز ديگري بر روند بحراني تر در عراق و منطقه خواهد بود. تداوم لاينحل تضادها و ابهامات موجود در تقابل آمريکا و غرب از يک طرف و اسلام سياسي از طرف ديگر، اوضاع عراق را با تنش ها و منازعات جديد روبرو خواهد کرد. اين بازي، بازي دولت و کابينه و قانون و غيره نيست، اين بازي کشاندن مردم به جنگهاي قومي و مذهبي است. دولتي در کار نيست، دستجات مسلح، ميليشياي احزاب مافيايي به هر توافقي هم برسند، ناني به سفره مردم اضافه نمي شود. حرکتي به نفع جلو رفتن جامعه صورت نمي گيرد، اينها از قدرت خود براي کشتار و جنگ استفاده ميکنند، ميتوانند بسيج کنند به زندان بريزند و جمعي را به نام سني قتل عام کنند، ميتوانند سر گردنه بگيرند و مردم را به نام کرد و عرب و ترک و شيعه و سني قتل عام کنند، نسل کشي راه بيندازند، اينها ابزار هاي اين سناريو هستند.

از زاويه منافع مردم هر نتيجه اي بر سر غارت و چپاول ، بر سر تخريب جامعه عراق گرفته شود، اينها بر سر هر تعداد از راهزنان و مرتجعين قومي و مذهبي توافق کنند، چيزي جز ادامه همين سناريوي جنگ و ترور و کشتار نخواهد بود.اوضاع طوري است که توافقات جديد، تخاصمات جديدي را با خود همراه خواهد داشت. عبور از هر بحران بحران تازه با ابعاد جديدي را فراهم ميکند، قربانيان کل اين ماجرا اکثريت مردم عراق هستند.

اما اين کل منظره نيست، نيروي ديگري مطرح است، نيروي مردم، نيرويي که به استيصال اش کشيده اند، غولي که هنوز بيدار نشده است، قدرتي که ميتواند اينها را از سر راه بردارد.

بايد مردم به نيروي خود راه حل تمام اين بحران ها را پيدا کند، بايد با قدرت خود اين اوضاع را تغيير دهد. راهي ديگري نيست، کنگره آزادي عراق تنها روزنه اميد است. به ميدان آوردن نيروي متحد مردم در دفاع از مدنيت و زندگي در عراق، مردم را از شر اين جنايت تاريخي خلاص خواهد کرد.