اعدام مجازات نيست جنايت است!

لغو اعدام خواست جنبش آزادی و برابری در ایران

اعظم کم گويان

azam_kamguian@yahoo.com

اعدام خصلت مشخصه جمهورى اسلامى است. اين رژيم بى پناه ترين و محروم ترين انسانها را با قساوت تمام و در ملا عام به دار مى کشد. جمهورى اسلامى رکود صد هزار نفرى در اجراى اعدام دارد. جمهوری اسلامی با اعدام سرپا مانده است. در عربستان سعودى جمعه هر هفته پس از اخبار شب، گوينده تلويزيون بيانيه رسمى وزارت کشور در مورد افرادى که طى هفته گذشته با شمشير سرشان را در ملا عام در ميدان مخصوص اينکار از تن جدا کرده اند، را به اطلاع مردم مى رساند. دولت عربستان در سالهاى ١٩٩٩ و ٢٠٠٠ سر صدها نفر را با شمشير اسلام از تن جدا کرد. عربستان سعودى يکى از جوامع بسته و مخوف اسلامى است و دولت آن اعلام کرده که شريعت اسلام با اجراى مجازات اعدام، عدالت را براى همه تامين مى کند. اما نه اين ارقام واقعيات هولناک را بيان مى کنند و نه مجازات اعدام منحصر به جوامع مشابه ايران و عربستان سعودى است. در سال گذشته ٤٨٥٧ نفر در ٦٣ کشور جهان اعدام شده اند. در بيش از ٩٠ کشور جهان مجازات اعدام، قانونى تثبيت شده و لازم الاجراست و سه دولت بزرگ دمکراسى دنيا يعنى آمريکا، ژاپن و هند از طرفداران و مجريان سرسخت آن هستند. در آمريکا جامعه ايده آل دمکراسى و سرمايه دارى از سال ١٩٧٦ که مجازات اعدام مجددا در آن احيا شد اعدامها هر سال رو به افزايش بوده و چندين هزار نفر در انتظار اجراى حکم اعدام بسر مى برند. چند هفته پيش يکى از تلخ ترين موارد اعدام در اين کشور بوقوع پيوست.

اعدام يکى از جلوه هاى تلخ و سياه تاريخ زندگى بشر است و هر زمان که حرمت و ارزش زندگى انسان در جامعه افت کرده، اعدام هم رواج بيشترى يافته است. اعدام قتل عمدى است از پيش برنامه ريزى شده و هدف از تثبيت و اجراى آن وادار کردن مردم و جامعه به اطاعت از قوانين و سلطه طبقه حاکم است. بوکانن، لوپن، پادشاه عمامه دار عربستان، گينگريچ، ولى فقيه و آخوندهاى ريز و درشت حاکم بر ايران و کلينتون و بوش و ... با تثبيت و اجراى اين توحش، تلاش مى کنند نفس حيات و موجوديت و حرمت انسانى را با قساوت بيشترى به بند بکشند.

مجازات اعدام توحش است نه به اين خاطر که محکومين به اعدام ممکن است بيگناه بوده باشند، يا فقير و دچار تبعيضات نژادى و مذهبى و فرقه اى باشند، بيمارى روانى و اختلالات مغزى داشته باشند، امکانات قانونى براى دفاع از خود را نداشته باشند يا زير سن قانونى باشند. اعدام مجرمينى که هيچکدام از موارد بالا هم در موردشان صادق نيست، جنايتى قانونى و سازمان يافته است که دولتها و مقامات حاکم با ظاهرى "متمدنانه"، سازمان يافته و در اوج عقل و شعور و در نهايت خونسردى روزمره آن را به اجرا درمى آورند.

در افکار عموم مجازات اعدام را بعنوان وسيله اى براى اصلاح جامعه و يا ترساندن و مرعوب کردن مجرمين جاانداخته اند. اما اين وارونه است. مجازات اعدام هيچوقت قادر نبوده بترساند يا اصلاح کند. برعکس در کليه جوامعى که مجازات اعدام حاکم است ميزان قتل و جنايت بيشتر شده است. در جامعه اى که دولت قانونا آدم مى کشد و آن را بعنوان روش اصلاح زندگى مردم جا مى زند، خشونت نفوذ و پرو بال بيشترى مى گيرد. اين چه جامعه اى است که براى اصلاح خود و يا دفاع از خود سلاحى بهتر از صندلى الکتريکى، شمشير اسلامى، طناب دار، اطاق گاز، آمپول کشنده و جرثقيل ندارد؟ مجازات اعدام و سيستم جامعه اى که اين مجازات براى سرپا نگهداشتن آن تجويز و تثبيت شده، فقط و فقط جنايت و خشونت را بازتوليد مى کند.

در توجيه مجازات اعدام مى گويند که عدالت را برقرار مى کند و با چنگ انداختن به عواطف و احساسات قربانيان جرم و جنايت، قانون وحشيانه قصاص و "چشم در برابر چشم" و انتقام گيرى را رواج مى دهند. عدالت مفهومى بسيار انسانى، متعالى و مثبت است. عدالت بمعنى تقسيم خشم و رنج و مرگ و استيصال نيست. هدف و نتيجه عدالت، تامين انتقامجويى و خلق جنايت و خشونت براى مقابله با جنايتى ديگر نيست. اين چه جامعه و سيستمى است که کشتن مساوى و يکسان انسانها را عدالت جا مى زند؟ اعدام با عدالت، اخلاق و معنويت انسان مغايرت دارد.

اما توجيهات "اصلاح جامعه" و "برقرارى عدالت" نه فقط مجازات اعدام را مشروع و معقول جلوه مى دهند بلکه روى واقعيات بنيادى ترى سرپوش مى گذارند. اين توجيهات، ريشه جنايت و جرم و مسبب و بانى آن يعنى نظام سرمايه دارى و دولتهاى حافظ آن را که منشا همه بيعدالتى ها هستند، لاپوشانى مى کنند و فرد را بعنوان تنها بانى، منشا و عامل جرم و جنايت معرفى مى کند. بقول روزا لوگزامبورگ عدالت طبقه بورژوازى مثل تور ماهيگيرى است؛ تورى که اجازه عبور به انواع کوسه ها را مى دهد و فقط درصدد گرفتار کردن ساردين هاى کوچک است.

تبعيض، استيصال، درماندگى، فقر و نابسامانيهاى خانوادگى و اجتماعى و يا روان بيمار، بخشى از مردم را ناچارا به ارتکاب جرم مى کشاند. سرمايه دارى و دولتهاى حافظ آن نه تنها بانى و منشا تحميل اين مصائب و مشکلات بر مردم و آفريننده جنايات بزرگ هستند، بلکه زير لواى تامين عدالت و اصلاح جامعه به زندگى و حق حيات مردم تجاوز کرده، جان آنها را مى گيرند و مرگ و خشونت بيشترى را رواج مى دهند.

حيات و زندگى حق تخطى ناپذير هر انسانى است. هدف از هر نوع مجازات مجرمين بايد اصلاح آنان و مصون داشتن شهروندان و جامعه از وقوع مجدد جرم و جنايت باشد. اعدام جنايتى بزرگ در حق بشريت است. مجازات اعدام بايد لغو شود!  لغو اعدام یک شعار و خواست اصلی و  بی برو برگرد جنبش سرنگونی طلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران است.