فاتح شیخ fateh_sh@yahoo.com
بعد از شارون
شارون دیگر در راس دولت اسرائیل نیست. وضعیت پزشکی او هر طور بشود، کاریر سیاسی اش تمام شده است. تاثیر غیاب شارون بر اوضاع سیاسی در اسرائیل، بر مساله فلسطین و بر جنگ و صلح در خاورمیانه، موضوعی است که جا دارد به تفصیل بررسی شود اما نهایتا از زاویه انسانیت صلحدوست اسرائیل و منطقه و جهان میتوان با قطعیت گفت که دنیا در غیاب شارون جای بهتر و امن تری برای زندگی است.
اینکه وخامت وضع شارون از همان دقایق اول در راس اخبار جهان قرار گرفت، گویای نقشی است که این ژنرال جنگی و این پرچمدار راست افراطی در مساله فلسطین، در جنگ خاورمیانه و از این کانال در سیاست منطقه و جهان داشته است. سیاستمداری که سی سال پیش، حزب لیکود را در جناح راست هیات حاکمه اسرائیل در برابر حزب کارگر تشکیل داد و همپای تاچریسم و ریگانیسم در سطح جهان، سمبل سیاست راست در اسرائیل بوده است؛ ژنرالی که سمبل مشت آهنین دولت اسرائیل علیه مردم فلسطین و برپاکننده حمام خونهای مکرر بوده است؛ رئیس دولتی که دشمن لجوج هر طرح ناظر به تشکیل دولت فلسطین، جارو کننده هر امید به صلح، آمر برپایی دیوارهای بلند یک زندان بزرگ برای فلسطینی ها و عامل سرکوب خشن و فقر و فلاکت روزافزونشان بوده است؛ اکنون که به آخر نقش سیاسی اش رسیده، بیشک حکم سخت و سنگینی از قضاوت افکار عمومی خواهد گرفت. اما مهمتر از هر حکم و قضاوتی این واقعیت است که غیاب شارون از صحنه در میانه بحران حکومتی جاری و در آستانه انتخابات پیش از موعد در ۲۸ مارس، به جامعه اسرائیل فرصتی واقعی برای یک شیفت سیاسی داده است.
شارون راست افراطی را در اسرائیل نه فقط به اوج رساند بلکه به پرتگاه بن بست و شکست هم کشاند. خروج او از لیکود و تشکیل حزب راست میانه "کادیمه" نزد افکار عمومی و آگاهان سیاسی، اعتراف او به افول خط راست افراطی در سیاست اسرائیل تعبیر شد. همزمان، انتخاب امیر پرتز، سیاستمدار چپ، به رهبری حزب کارگر بجای شیمون پرز که سالها در برابر شارون سپر انداخته بود، نشانه چرخش جامعه به چپ و مطرح شدن جناح چپ هیات حاکمه در شرایط قفل کردن جناح راست و دوشقه شدن حزب لیکود بود. چرخش به چپ جامعه و تغییر آرایش سیاسی هیات حاکمه، مردم اسرائیل را با یک انتخاب سیاسی جدی روبرو کرده است.
رهبر جدید حزب کارگر رهبر کنفدراسیون اتحادیه های کارگری اسرائیل "هیستادروت" است که سنتا زیر رهبری حزب کارگر ابزار رفرم سوسیال دمکراتیک بوده است. دست بدست شدن حکومت بین جناحهای بورژوازی یک مکانیسم شناخته شده دور نگهداشتن کارگران و مردم از قدرت و دخالت در سرنوشت سیاسی جامعه بوده و شکی نیست که در انتخابات آتی اسرائیل هم همین مکانیسم کار خواهد کرد. اما در اوضاع سیاسی – مشخص کنونی اسرائیل انتقال قدرت به جناح چپ، برای حل مساله فلسطین، برای چشم انداز صلح در خاورمیانه و برای چرخش به چپ در خود جامعه اسرائیل معنی سیاسی و تاکتیکی مثبتی دارد.
شیفت قدرت در هیات حاکمه قطعا راه حل واقعی مسائل جامعه اسرائیل نیست، اما با حل مساله فلسطین میتواند کمک کند که مسائل جامعه اسرائیل سر جای واقعی خود چیده شوند، طبقه کارگر در اسرائیل بیش از این خود را از سر وجود ناامنی دائم، با بورژوازی هم سرنوشت نداند، از زمینگیری ناشی از ناامنی درآید و به حرکت حیاتی و مبارزاتی خود تکانی بدهد. ناامنی جامعه اسرائیل برای طبقه کارگر فلج فکری و حرکتی ببار آورده که حاصل آن برای بورژوازی اسرائیل دست باز برای تحمیل حاکمیتش نه تنها بر جسم طبقه کارگر بلکه بر جان و روح او بوده است. با رهایی مردم فلسطین از زنجیر سرکوب و اشغالگری اسرائیل، زنجیر دست و پا و فکر و روح و در یک کلام زنجیر خودآگاهی طبقه کارگر در اسرائیل شل خواهد شد.
گام اساسی تغییر در سیاست اسرائیل و در رابطه شهروندان با دولت، کنار گذاشتن ایدئولوژی قومی – مذهبی از ساختار دولتی است. پیشرفت سیاسی در جامعه اسرائیل در حال حاضر در گرو دو تحول است: تشکیل دولت فلسطین و کنار گذاشتن ساختار قومی – مذهبی دولت به سود یک نظام سکولار در اسرائیل.
|