عراق بعداز "انتخابات"

 

عبدالله شریفی

 

از مضحكه انتخابات ١٥ دسامبر دو هفته میگذرد، هنوزنتایج آن در دید و بازدیدهای پشت پرده گرفتار مانده است. اكنون همه، نتایج گاوبندیها و زور زدنهای پشت پرده را انتظار میكشند.

تا اینجا، رژیم ایران مدعی است كه دوستان دور و نزدیكش، همچنان در مقام اول هستند و پذیرش هیچگونه امتیازی برای آمریكا قائل نیست، جریانات مجلس اعلا و حزب دعوه كه جبهه ائتلاف عراق را شكل میدهند نزدیكترین اهرم فشار سران رژیم ایران و جریانات اسلامی هستند كه همچنان بر سر سهم برتر خود اصرار دارند. احزاب ناسیونالیست كرد كه در گاوبندیهای قبلی سراز دولت مركزی برآورده بودند در بدبینی بازی دادنهای دور قبل ناخشنودند، جلال طالبانی دوره همكاری با دولت جعفری را دوره شكست و تجارب تلخ نامیده است كه به آنها اجازه اعمال قدرت داده نشده است، این" دوستان" رژیم ایران و ابزارهای" مطمئن" دست آمریكا، فعلا در منگنه خط سازش بین جریانات سنی و شیعه در آمد و رفت هستند. فاكتور جدیدی در این دوره پا به عرصه گذاشته است: جریانات معروف به سنیها ، جریانات وابسته به وفاق وطنی و العراعیه میباشند. این جریانات بیشتر اهرم فشار عربستان و دول عربی هستند و نیروی آن شامل دستجات پراكنده ناسیونالیسم عرب كه بعداز بركنار كردن صدام متلاشی شده بود و زیر بیرق اسلامیها پرسه میزدند، می باشد. این جریانات که در دورقبل بازی داده نشدند، اكنون با پول و امكانات عربستان و سایر دول عربی علم شده اند تا در تقسیم قدرت و غارت سهیم شوند. این گروه از معركه انتخابات شاكی هستند و شمشیر تهدیدات خود را میچرخانند. آمریكا به امید تحت فشار گذاشتن رژیم ایران در عراق و جریانات اسلامی، و به امید دلنوازی از ناسیونالیسم جریحه دار شده عرب، تن به پذیرش این جریانات داده است. وارد شدن این جریانات در این معادله مبهم نه تنها گره ای از كلاف سردرگم سیاست آمریكا در عراق باز نكرده است بلكه خود در پیچیده تر كردن اوضاعشان نیز موثر بوده است. زمزمه خروج نیروهای آمریكا كه حاصل فشارهای داخلی و خارجی بر بستر شكست آمریكا در عراق است امكان رشد جریانات اسلامی و قومی را بیشتر كرده است. خلیلزاد نماینده آمریكا در دیدار خود با سران احزاب ناسیونالیست كرد و گدایی كرسی برای این دسته دارد دنبال نقطه تعادلی بر سر مهار زدن جریانات اسلامی است، ویافتن" گشایشی" بر این پیچدگیها میگردد. . در كنار این دستجات، گروه سر به علاوی هستند كه هر چند" آمریكایی تر" به نظر میرسند اما میدان مانور محدودتری دارند.

نتیجه این زد و بند هر چه بشود، صفبندی این نیروها هر شكلی به خود بگیرد ،كی با كی سازش و كی با كی سر جنگ داشته باشد، كرسیها را از چه مرتجعی بگیرند و به كدام مرتجع دیگر بسپارند؟ و... از زاویه منافع مردم عراق، این نكته محرز است كه  جامعه عراق در مقابل دور جدیدی از تخاصمات قومی و مذهبی قرار خواهد گرفت. دور جدیدی از رقابتهای خونین بر سر تقسیم قدرت و چپاول جامعه، زندگی مدنی مردم را بیش از این به تباهی خواهد كشاند. جامعه عراق با این دور وارد فاز دیگری از كشمكشهای خونین خواهد شد و قربانیان این زد و بندها مردم محروم و زحمتكش عراق هستند. ادامه این سناریو  جامعه عراق را در مسیر پر پیچ و خم جنگهای قومی و مذهبی به مراتب شدیدتر قرار خواهد داد. صفبندیهای جدید پس از" انتخابات"  دور دیگر در تداوم همان رقابتهای خونین بر سر تقسیم قدرت و چپاول جامعه عراق خواهد بود، بازی همان بازی سابق است و اضافه شدن چند بازیگر جدید صرفا باز شدن امكان جدیدی در جهت تخریب كامل جامعه عراق است.

اگر چه اسلام سیاسی همچنان در تلاش است تا دست بالا بودن خود را حفظ كند،اما نه حضور آمریكا، نه رژیم اسلامی قومی سیستانی و شركا، و نه  جریانات قومی عرب، قادر به یكسره كردن معضل عراق نخواهند بود. معضلی كه ما از آن صحبت میكنیم صرفا رویدادی محلی و تنها در ابعاد تلاقی خصومت آمیز جریانات مرتجع قومی و مذهبی در عراق نیست، فاكتورهای منطقه ای و جهانی تر كه كماكان لاینحل مانده اند در سیر این رویدادها و اوضاع آتی عراق سهیم خواهند بود.

آنچه به این همه مصائب میتواند نقطه پایانی بدهد، عبور جامعه از مدار جریانات قومی و اسلامی است، مسیری است كه امكان رقابت دو قطب تروریست جهانی، سیاست میلتاریستی آمریكا و متحدینش و جریانات اسلام سیاسی را نا ممكن كند. آن نیرویی كه امكان رقابتهای ویرانگر دو قطب جهانی تروریستی را فلج كند، نیروی متحد و متشكل مردم حول پرچمی انسانی است. نیرویی كه در دفاع از مدنیت و زندگی، در دفاع از آزادی و رهایی بخواهد برای آن جامعه تعیین تكلیف نهایی كند، میتواند با به میدان كشیدن این نیروروند این سناریوی جهنمی را مسدود كند. میتواند جهان متمدن "نظارگر" را به قطبی فعال جهانی در این مسیر به حركت درآورد.

 

٢٧ دسامبر ٢٠٠٥