اپوزیسیون راست ایران درتب راجعه !
عبدالله شریفی در چند روز گذشته دو خبر "تكان" دهنده بخش عمده اپوزیسیون راست و ناسیونالیست ایرانی را شوكه كرد. این اخبار میگویند: از طریق مصوبات اتحادیه اروپا، شورای حكام آژانس بین ا لمللی انرژی اتمی را وادار كرد كه پرونده اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده نشود و رژیم اسلامی ایران از مهلت یک دور دیگر البته بدون سقف زمانی برای مذاكره استفاده كند. بلافاصله بعداز این خبر، اخبار مذاكره زلمای خلیلزاد سفیر آمریكا در عراق با سران رژیم ایران در رابطه با مسائل عراق به صدر اخبار جهان رانده شد. البته این رویدادها قابل انتظار بودند، كسانی كه ریگی به كفش ندارند در همین چند سال قبل بالا و پایین این سیاستها را شناخته اند، اما برای كسانی كه حیات سیاسی خود را در پیچ و تابهای منحنی سیاستهای آمریكا و غرب میگذرانند،" غیر قابل باور" بود. اینها مدتی بود که نورافكن های خود را بر لحظه نزدیك شدن ارجاع پرونده اتمی ایران به سازمان ملل انداخته بودند، تا بتوانند دانشجو و كارگر و زن و جوان را به اقوام و مذاهب تعریف كنند و نفرت پراكنی تفرقه افكنانه را به صفوف مردم بپا خاسته علیه رژیم اسلامی بكشانند. این دو واقعه بند امید ناسیونالیسم ایرانی و فدرالیست چیهای تازه و کهنه را شل كرد. نه تنها این بلكه این واقعه بار دیگر ماهیت و جایگاه امید كل طیف راست را بر ملا كرد. این اتفاقات نشان داد كه طرح فدرالیسم قومی و دمكراسی قبایل چقدر بی مایه است، نشان داد كه این بازار گرمی گانگسترهای سیاسی است كه خواب آینده ای ضد انسانی وجهنمی برای مردم ایران می بینند. اینها جریاناتی هستند كه تمام سرمایه وا مید سیاسیشان را به عراقیزه كردن ایران و تحول از بالا بسته اند. این رویدادها یكباره اینها را دمغ و کسل كرد! این تب راجعه داستان زندگی سیاسی جریاناتی نظیر حزب توده و اكثریت و خاندان ملی اسلامی ها است كه ازطرفداری خمینی و سپاه "خلقی" پاسداران اسلامی رانده شدند، از سهامداران عمده شكست دو خرداد و اسلام مدرن تشریف دارند و هنوز از بازی دادنهای دو خرداد كمر راست نكرده دوان دوان و با عجله اسم خود را ته لیست طرفداری از فدرالیسم قومی نوشته اند. نه تنها این بخش بلكه كل طیف راست فدرالیست چی و تمامیت ارضی خواه بارگاه بوش و بلر، اكنون همه حالشان خوب نیست، پژمرده و دمغ فعلا باید پشت دروازه انتظار چرت بزنند. چه بسا در انتظار روز موعود باید صبر ایوب پیشه کنند. مردم ایران باید این اتفاقات را از این لحاظ به فال نیك بگیرند چراكه در همین مدت كوتاه می توانند ماهیت راه حل های ویرانگرانه این جبهه را بشناسد و در انتخاب سیاسی خود دخیل كنند. این یاس و امیدها ربطی به مردم ایران ندارد، مردم به ستوه آمده از نظام اسلامی، مردم آزادیخواه در این امید و یاس سهیم نیستند. بگذارید امید و یاس های این چنینی كار و حرفه" شریف" این جماعت نا مسئول نسبت به جامعه باقی بماند. بگذارید به خود مشغول شوند. مردم ایران رژیم اسلامی را نمی خواهند این حكم دیرینه مردمی است كه میخواهند آزاد و مرفه زندگی كنند. مردم ایران باید با قیام انقلابی خود رژیم اسلامی را بر چینند، باید این مانع تاریخی بر سرراه رسیدن به سعادت و خوشبختی را با صف متحد و افق انسانی خود كنار بزنیم. مردم باید با تقابل متحدانه خود، با متشكل شدن حول منشور سرنگونی جمهوری اسلامی، تحت پرچم حزب حكمتیست بطور قاطع به پیروزی كم مشقت خود جامه عمل پوشند. این تنها مسیر امید واركننده است. راهی دیگر و امید واقعی دیگری در بین نیست. باید بازی خواب و خیال تفرقه و تخریب جامعه را همراه نظام فلاكتبار اسلامی دفن كرد.
٣٠ نوامبر ٢٠٠٥
|