ضرورت تحکیم پرچم انقلابی در جنبش سرنگونی

گفتگو با فاتح شیخ رئیس دفتر سیاسی حزب

 

کمونیست: دفتر سیاسی حزب اخیرا قراری با عنوان "ضرورت تحکیم پرچم انقلابی در جنبش سرنگونی" تصویب کرد. چه ضروریات و الزاماتی برای تصویب این قرار وجود داشت؟

فاتح شیخ: صورت مساله اینست که در روند انقلاب آتی ایران، در روند سرنگونی رژیم اسلامی و بعد از آن، احتمال مخاطراتی هست که نمیشود و نباید آن را دست کم گرفت. با تحولات منطقه و جهان بدنبال جنگ و اشغالگری آمریکا و انگلیس در عراق، تحولات در خود صحنه سیاست ایران، افزایش تنش میان رژیم اسلامی با آمریکا و غرب، و حمایت آشکار آمریکا از جریانات قومپرست و از فدرالیسم، احتمال بروز این مخاطرات و عراقیزه شدن اوضاع در ایران بیشتر و جدی تر شده است. این قرار از این اوضاع در آمده و راجع به ضرورت تبدیل "منشور سرنگونی جمهوری اسلامی" به پرچم انقلابی جنبش سرنگونی است.

مضمون قرار اینست که حزب ما برای دفاع از انقلاب آتی ایران در برابر تعرض جریانات ارتجاعی، برای ایجاد شرایط انتخاب آزادانه و آگاهانه نظام سیاسی آتی توسط مردم، برای حفاظت از بنیادهای زندگی اجتماعی در مقابل خطر دارودسته های قومی و مذهبی ، باید یک مبنای جنبشی و توده ای بسازد، باید یک تعرض وسیع سیاسی، فکری و عملی و یک تحرک اجتماعی گسترده راه بیندازد. مثل هر حزبی، حزب حکمتیست هم برای ایجاد تحول اساسی در جامعه نمیتواند تنها به نیروی خودش اکتفا کند؛ باید مبتکر و پرچمدار بمیدان آوردن نیرویی بشود که بتواند چنان تحولی را ایجاد کند. اگر جامعه مبناست، اگر قرار است جامعه تکان مهمی بخورد، چیزی در مقیاس جامعه اینور و آنور شود، لازم است نیرویی بزرگ، در مقیاس جامعه بزرگ، به میدان بیاید و در جدال سیاسی جاری یک طرف پابرجا، یک حریف سمج و کنار نرفتنی بشود.        

این نیرو فی الحال هست و دارد مبارزه میکند. هرازگاهی هم قدرت نهفته اش را نشان میدهد. اما پراکنده شمشیر میزند. در جدال سیاسی جاری در خط خودش نایستاده. پرچم خودش دستش نیست. رهبر سیاسی اش را انتخاب نکرده. درنتیجه آنقدر که نیرو است در جابجایی و تغییر و تحول جامعه موثر نیست. آنقدر که پرشور است تعیین کننده نیست. هرز میرود. زیگزاک میزند. بالا پائین میشود. میتواند فریب بخورد و به کجراه برود. در یک کلام این نیرو هنوز در قامت جنبش توده ای هدفمندی نیست که میتواند باشد. این کاری است که باید بشود. حزب ما اهل این کار هست و باید برای انجامش تلاش جدی بکند.  

توده عظیمی از مردم عاصی از استثمار، عاصی از ستم و تبعیض وقیحی که خوره جسم و جان انسان است، کارگران، زنان، جوانان و محرومان که اکثریت بالای اهالی جامعه اند، تشنه تغییر و تحول بنیادی جامعه اند و حاضرند از جان و دل برایش تلاش و فداکاری کنند. از این نیرو باید جنبش توده ای متحد و هدفمندی ساخت که سیل آسا بنیان استثمار و ستم موجود را بر اندازد و نظمی شایسته زیست انسان در اندازد. بخاطر وجود همین نیروی عظیم اجتماعی و تناقض منافع و شعور و احساس آن با نظام اسلامی حاکم است که ایران در آستانه یک انقلاب است. بخاطر وجود فلاکت عظیم از یک طرف و ثروت عظیم از طرف دیگر و بخاطر دورنمای عصیان توده های فقرزده علیه چنین وضعیتی است که ایران در آستانه یک انقلاب است. از این چشم انداز باید با واقع بینی و کاردانی دفاع کرد. این انقلاب را باید به پیروزی رساند. طبقه کارگر باید از این انقلاب تخته پرشی برای پیشروی بیوقفه به انقلاب سوسیالیستی خودش بسازد.

اما در همین آستانه انقلاب، علاوه بر جمهوری اسلامی، نیروهای ارتجاعی زیادی در صحنه هستند و دارند تلاش میکنند که جامعه را از پیشروی به طرف انقلاب باز دارند، نگذارند این اتفاق بیفتد یا اگر افتاد آن را در باطلاق جنگ دارودسته های قومی و مذهبی خفه کنند. از آمریکا تا اپوزیسیون راست تا فدرالیست چی های قومپرست هر یک از طرفی به این انقلاب تعرض میکنند. میخواهند در روند رفتن جمهوری اسلامی از دخالت مردم و انقلاب درهم کوبنده آنها جلوگیری کنند (سناریوی رفراندم)، تا بتوانند ماشین سرکوبگرش، ارتش و سپاه و اطلاعات و حوزه های علمیه و غیره را از تعرض مردم دور نگهدارند و به ارث ببرند. میخواهند از این ماشین سرکوب علیه خیزشهای مردم و برای کنترل کارگران و نسل جوان استفاده کنند تا همچنان بر دوش نیروی کار ارزان ثروتهای افسانه ای تصاحب کنند. فدرالیست چی ها به یاری آمریکا دارند هویت قومی برای اهالی جامعه میتراشند تا بخشی را پشت پرچم ارتجاعی خود ببرند و به جان بخش دیگر بیندازند و از این راه مدعی گرفتن سهمی در "تقسیم قدرت" سیاسی بشوند. اینها و بقایای جمهوری اسلامی، دارودسته های امثال واعظ طبسی و ملا حسنی و "نیروهای استشهادی" و غیره خطرهایی هستند که اگر با قدرت مردم خنثی و برچیده نشوند میتوانند روند انقلاب آتی را به خطر بیندازند و بنیادهای زندگی اجتماعی را بپاشانند.

"منشور سرنگونی جمهوری اسلامی" که حزب ما منتشر کرده، سرنگونی جمهوری اسلامی را از زاویه منافع مردم معنی میکند، نه صرفا از زاویه حزب، و به همین خاطر میتواند مبنای جنبشی و توده ای متحد کردن مردم در برابر چنین مخاطراتی باشد.

 کمونیست: "منشور سرنگونی جمهوری اسلامی" چه جایگاهی در مبارزه سیاسی پر تلاطم این دوره خواهد داشت؟ رابطه حزب حکمتیست با احزاب و جریانات سیاسی دیگر بر چه مبانی قرار خواهد گرفت؟

فاتح شیخ: حول مضمون منشور سرنگونی میتوان و باید جنبش سرنگونی را قطبی کرد. منشور سرنگونی در برابر طرحهای گوناگون "رفراندم" که هر ازگاهی از سوی اپوزیسیون راست اعم از مشروطه خواه سلطنتی یا جمهوریخواه علم میشود. منشور سرنگونی در برابر طرح فدرالیسم قومی. منشور سرنگونی در برابر هرگونه تلاش آمریکا برای دخالت در اوضاع ایران و قیچی کردن روند انقلاب و دخالت مردم در تعیین نظام آتی. منشور سرنگونی جمهوری اسلامی پرچم انقلابی در جنبش سرنگونی است. در برابر هر طرح و پرچمی که روند انقلاب را تهدید میکند و یا میخواهد آن را در جنگ و جدال قومی خفه کند و یا دخالت مردم در انتخاب نظام سیاسی آتی را دور بزند، پرچم منشور سرنگونی را باید به پرچم انقلابی توده وسیع مردم و سازمانهای توده ای، سیاسی و اجتماعی تبدیل کرد.

در عین حال چنانکه در متن قرار هم به روشنی بیان شده، منشور سرنگونی ملاک و مبنای همکاری حزب حکمتیست با جریانات سیاسی و اجتماعی دیگر است. هر درجه تلاش جریانات سیاسی و اجتماعی برای عملی کردن مطالبات منشور و تبدیل آن به خواست مرم و پرچم سرنگونی به همان درجه راه همکاری ما را با آنها باز خواهد کرد.

 

 

 

قرار در مورد ضرورت تحکیم پرچم انقلابی در جنبش سرنگونی

 

دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست اعلام میکند که:

1. تلاش جدی در جهت ایجاد یک مبنای جنبشی و توده ای برای دفاع از انقلاب آتی ایران در برابر تعرض جریانات ارتجاعی، برای ایجاد شرایط انتخاب آزادانه و آگاهانه نظام آتی توسط مردم و همچنین برای دفاع از بنیادهای زندگی اجتماعی در مقابل خطر دارودسته های قومی و مذهبی باید در دستور حزب قرار گیرد.

2. قطبی کردن جنبش سرنگونی حول مبانی و مفاد منشور سرنگونی از طریق یک تعرض وسیع سیاسی، فکری و عملی و جلب وسیعترین سازمانهای توده ای، سیاسی و اجتماعی انقلابی به این حرکت را ضروری میداند.

3. تلاش برای عملی کردن مطالبات منشور و تبدیل آن به خواست مردم و پرچم سرنگونی را مبنای همکاری حزب ما با جریانات سیاسی و اجتماعی دیگر میداند.

۱۳ نوامبر ۲۰۰۵ – ۲۲ آبان ۱۳۸۴