راه نجات چیست؟

اعظم کم گویان

 

azam_kamguian@yahoo.com

 

سرمایه داری و حکومت  اسلامی آن  زندگی میلیونها کارگر و مردم محروم را به فقر و ذلت و نکبت کشانده است. جامعه به دو قطب ثروت افسانه ای و فقر بیشرمانه تحمیلی به مردم تقسیم شده است. چشم انداز فلاکت زندگی میلیونها نفر در ایران را تهدید می کند. در این جامعه ثروت خیره کننده است اما بجای اینکه صرف نیازهای مردم بشود آنها را به کارتن خوابی  تن فروشی و بیماری و تباهی و استیصال و بیکاری و بی دستمزدی  و خودکشی کشانده است.خطر فلاکت یک خطر جدی است و شتری است که جلوی خانه همه کارگران و محرومان خوابیده است.

کی گفته این فقر و فلاکت سرنوشت محتوم کارگران است؟ کی گفته ما باید تسلیم شویم و سرمان را بگذاریم و بمیریم؟ تا کی باید بیکاری و بی تامینی و فقر از ما قربانی بگیرد؟ آیا ثروت در جامعه کم است؟ فقط به آمار و ارقام رشوه خواریها و لفت و لیس ها و بچاپ بچاپ های سران رزیم و دم و دستگاهشان نگاه کنید. فقط نگاه کنید چه ارقام نجومی صرف گرم نگه داشتن دم و دستگاه جهل و تحمیق مردم می کنند. فقط به بودجه های صعودی نظامی و سرکوب ارتش و پاسدار توجه بکنید. ثروت به اندازه کافی در جامعه هست. این فقر ساخته دست سرمایه داری است. ثروت به اندازه کافی در جامعه هست آنقدر هست که به همه بیکاران بیمه بیکاری تعلق بگیرد همه کارتن خوابها مسکنی از آن خود داشته باشند همه بیماران از یک معالجه و درمان مناسب و مکفی برخوردار بشوند  و همه تن فروشان بیمه بیکاری بگیرند و به مشاغل عادی در جامعه بپردازند. اگر قصرهای سرمایه داران مصادره شود اگر ساختمانهای مجلل و سر به فلک کشیده آخوندها و دوائرشان و مجتمع های گرانقیمت مسکونی به مردم بی مسکن و کارتن خواب تعلق بگیرد. اگر اوقاف و سازمانهای  اسلامی مشابه آن و بنیادهای مختلف که محمل بچاپ بچاپ آخوندها و آیت الله هاست صرف هزینه های ضروری زندگی مردم فقیر بشود. اگر اینهمه پول و طلا و تشریفات اماکن اسلامی و زیارت خانه ها صرف رفاه حال مردم بشود. اگر ثروت جامعه در اختیار گرسنگان و بی چیزان و صاحبان واقعی این ثروت قرار بگیرد آنوقت جامعه نفسی می کشد آنوقت سرطان فقر دست از سر مردم بر می دارد.

راه نجات کارگر و بیکار  وکارتن خواب و تن فروش و گرسنه و محروم و بی دستمزد جمع شدن و متشکل شدن و فکری به حال خود و به حال جامعه کردن است تا بتوان خود و کل جامعه را از این قعر بدبختی واین  آستانه فلاکت نجات داد. تن دادن به این وضعیت فعلی درست نیست. این لایق کارگران و هیچکس نیست. راه نجات ما متحد و متشکل شدن و به میدان آمدن در مبارزه سیاسی برای  انداختن جمهوری اسلامی است. ما صاحب جامعه هستیم و باید ثروت و امکانات آن را از آن خود بکنیم و مشکلاتمان را حل کنیم. ما با اتحاد و تشکل و مبارزه سیاسی خود باید بیمه بیکاری بگیریم و دادن آن را به جمهوری اسلامی تحمیل کنیم. باید اموال عمومی را از حلقوم این چپاولگران اسلامی بیرون بکشیم. باید شورش و طغیانی آگاهانه علیه این وضعیت بکنیم. با برنامه ریزی و سازماندهی درست و مناسب به نفع بی مسکن ها و کارتن خوابها مجتمع های بزرگ مسکلونی دولت و سرمایه داران را مصادره کنیم. باید ثروت جامعه را با حساب و کتاب و برنامه از چنگ آخوندها و سیستم سرکوب و مال اندوزیشان بیرون بکشیم و صرف مشکلات خود بکنیم.  اینها ما را غارت کرده اند ما باید آگاهانه و متحدانه ثروت جامعه را از دست این غارتگران بیرون بکشیم و به زخم مشکلات و بیماریها و گرسنگی و فقیری خود بزنیم. نباید بگذاریم  یک ذره از این اموال توسط هیچکسی لطمه و صدمه ببیند. نباید اجازه بدهیم ثروت جامعه با روشهای نادرست مبارزه از دستمان برود. شورش و طغیان کور که بسوزاند و نابود کند مشکلات و زخمهای ما را درمان نمی کند ممکن است فقط خشم و عصبانیت به حق ما را کمی تسکین بدهد. اما این راه ما نیست. این راه چاره و علاج نیست.

عصیان و شورش علیه گرسنگی و فلاکت حق کارگران و محرومان است.  این شورش و عصیان علیه فقر باید به نفع کل جامعه باشد و به گرسنگی و بیکاری  و بیماری و بی مسکنی مردم جواب بدهد. باید با آگاهی و برنامه و با اتحاد و تشکل و عمل متحد علیه ثروت افسانه ای و کاخها و قصرها و دم و دستگاه دولتی جمهوری اسلامی و سرمایه داران طغیان کنیم. باید با پرچم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی خود را از این نکبت و ذلت تحمیلی نجات بدهیم. باید جامعه را از این شاهان عمامه بسر و سرمایه داران خلاص کنیم.

این راه نجات ما و جامعه از فقر و فلاکت و بی حقوقی است.  هیچ راه دیگری وجود ندارد. نجات ما به اراده آگاهانه ما و شورش حساب شده علیه این وضعیت گره خورده است. علیه فلاکت زیر پرچم منشور سرنگونی جمهوری اسلامی و حزب حکتیست متحد و متشکل شوید!

  

24 نوامبر 2005