انشعاب در حزب دمکرات کردستان ايران 

مصاحبه با رحمان حسين زاده دبير کميته کردستان حزب حکمتيست

 

تلويزيون پرتو :

اخبار رسيده حاکيست که حزب دمکرات کردستان دچار انشعاب شده است. ماجرا چيست؟ علت سياسي اين انشعاب چيست؟

 

رحمان حسين زاده :

 

ديروز 15 آذر اين انشعاب اتفاق افتاده است. جناحي از حزب دمکرات که مدتها تحت نام "اپوزيسيون دروني" خود را معرفي ميکرد، با هدايت عبدالله حسن زاده دبير کل سابق اين حزب اعلام انشعاب کرده است. بعد از اعلام انشعابشان چيزي نمانده بود که کار  به درگيري نظامي بين طرفين بکشد. گويا نيروهاي مسلح تحت رهبري دبير کل فعلي مصطفي هجري در اردوگاههاي نظامي مستقر در کردستان عراق جناح مقابل را محاصره ميکنند. نهايتا  دخالت نيروهاي نظامي احزاب حاکم در کردستان عراق مانع جنگ و درگيري ميشوند.

همزمان خبر اينست که علاوه بر اين انشعاب ، يک جناح سومي هم که بخشي از نيروهاي تاکنوني حزب دمکرات بوده اعلام کرده که با هيچکدام از اين دو جناح نيست ومستقل از آنها تحت نام "حزب دمکرات کردستان (آرارات)" به فعاليت ادامه ميدهد. به اين ترتيب سه بخش  شده اند.

در مورد دلايل سياسي ماجرا و تا آنجا که به اطلاعيه هاي طرفين مراجعه کرده ام،  خودشان عمدتا مسائل سازماني و تشکيلاتي را برجسته کرده اند. جناح حاکم آنها را به رعايت نکردن "اصول و موازين سازماني" متهم کرده و جناح اپوزيسيون هم طرف مقابل را به "قبضه کردن قدرت و سرکوبگري" متهم کرده است. هر چند اين پديده ها  در ميان احزاب ناسيوناليست کرد و حزب دمکرات هم باب است و در اين ماجرا هم نقش دارد، اما اين علت اصلي انشعاب نيست. اين کشمکشهاي سازماني در بطن ناکامي سياسي و بن بست استراتژي اين دوره حزب دمکرات برجسته شده است. مسئله اصلي اينست که بعد از دخالت نظامي آمريکا در عراق و سقوط صدام ، کل اپوزيسيون راست ايران و فدراليستهاي کردستان ايران و مشخصا حزب دمکرات استراتژي و سياست و اميد اين دوره خود را به دخالت نظامي آمريکا در ايران گره زدند. حزب دمکرات اميدوار بود که به زودي ارتش آمريکا براي سرنگوني جمهوري اسلامي ايران را ميکوبد.سناريوي عراق در ايران تکرار ميشود. اين حزب و نيروي مسلحش هم در رکاب ارتش آمريکا راهي کردستان ايران ميشوند. درست شبيه کردستان عراق  ، دولت مرکزي فراري داده ميشود و تحت حمايت آمريکا اداره امور کردستان ايران به حزب دمکرات و ناسيوناليستها سپرده ميشود. به اين ترتيب به فدراليسمشان ميرسند و انصافا فدراليسم هم چيزي بيش از اين نيست.

با شکست آمريکا در عراق و اتفاقات لبنان و خاورميانه ، فعلا دخالت نظامي آمريکا در ايران کنار رفته است. اميد راستها و ناسيوناليستها و قوم پرستان بر باد رفته است. اين ناکامي و نا اميدي سياسي شکافهاي هميشه موجود حزب دمکرات را عميق تر کرده است. بر اين بطن جنگ قدرت و کشمکش سازماني هم لاعلاج شده و نهايتا به انشعاب انجاميده است.

 

تلويزيون پرتو :

از زوايه ديگري نگاه کنيم ، از نظر بخشي از مردم حزب دمکرات  جزو اپوزيسيون است و حزب حاشيه اي هم نيست و مطرح است. ظاهرا اين ماجرا اپوزيسيون و اتحاد مردم در مقابل جمهوري اسلامي را تکه تکه ميکند، در نتيجه مردم چه برخوردي به ماجرا بايد داشته باشند و کلا نظر شما چيست؟

 

رحمان حسين زاده:

اين مشاهده واقعي است که بخشي از مردم تحت تاثير حزب دمکرات هستند و ماجرا را ناخوشايند ارزيابي ميکنند، اما حقيقت اينست که ما به کرات گفتيم  و در عالم واقع هم ثابت شده است ، آنهم اين مسئله که کل ناسيوناليسم و سياست احزاب ناسيوناليست مسئله شان تامين منافع مردم نيست، دردشان درد مردم نيست  و پيروزي و شکستشان هم  پيروزي و شکست مردم نيست. اين نه ادعاي من بلکه همين واقعيت اين چند ساله کردستان عراق را در نظر بگيريد. 15 سال  است احزاب ناسيوناليست کرد شبيه حزب دمکرات در آنجا حاکميت ميکنند، تحت اين حاکميت نه تنها منافع مردم تامين نشده، بلکه به روشني و آشکارا روزمره منافع مردم در ابعاد مختلف و در ميان بخشهاي مختلف مردم پايمال ميشود. اعتراضات روزمره اي عليه وضع موجود در آنجا هست . مردم کردستان ايران اين واقعه را به خوبي ديده و تجربه کرده اند. يا همين حزب دمکرات سياستش را به جنگ آمريکا در ايران گره زد، جنگي که اگر اتفاق ميافتاد، ايران را هم به عراق کنوني تبديل ميکرد و جامعه منهدم ميشد و حزب دمکرات و ناسيوناليستها به قيمت انهدام و تباهي جامعه عليه مردم ، تنها به منظور به قدرت رسيدن خودشان جزو پياده نظام جنگي ارتش آمريکا در اين جنگ ميشدند. مردم اينها را ميبينند. دوراني کوتاه حزب دمکرات و حاکميت ضد مردمي آن را در کردستان ايران تجربه کرده اند. در نتيجه واضح است اين جريانات مسئله شان منافع جامعه و مردم نيست. جنگ و دعوا و آشتي و انشعاب اين دو جناح حزب دمکرات هم بر سر منافع مردم نيست، خودشان هم چنين ادعايي ندارند. ميدانم متاسفانه بخشي از مردم به حزب دمکرات و ناسيوناليستها متوهمند. اتفاقا در خلال اين ماجرا مردم متوهم به اينها را بايد متوجه کرد، صف خود را از صف ناسيوناليستها و حزب دمکرات جدا کنند. اگر بحث اتحاد مردم در مقابل جمهوري اسلامي مطرح است، اين اتحاد حتما لازم است. اين اتحاد بايد حول سياست انقلابي براي سرنگوني جمهوري اسلامي باشد. حول متحد شدن آگاهانه مردم به دور پلاتفرمي باشد که به نفع مردم و عروج حاکميت مردم تمام شود. از نظر ما اتحاد مردم حول منشور سرنگوني جمهوري اسلامي و حزب حکمتيست  که اين منشور را در دسترس مردم و جامعه قرار داده اين اتحاد آگاهانه را تضمين ميکند. ما از مردم کردستان ميخواهيم حول منشور سرنگوني جمهوري اسلامي و در صفوف حزب حکمتيست و گارد آزادي متحد و متشکل شوند. ما و مردم با کنار زدن ناسيوناليستها که اتفاقا مظهر ايجاد تفرقه بر مبناي " دسته بندي کاذب ملي و محلي و لهجه" و غيره در ميان مردم هستند،  گسترده ترين اتحاد آزاديخواهانه را براي سرنگوني جمهوري اسلامي ايجاد کنيم. همان اتفاقي که در 2-3 روز اخير و به مناسبت 16 آذر در دانشگاههاي مهم کشور صورت گرفت . اين تجربه نمونه مجسم يک اتحاد وسيع و انقلابي عليه جمهوري اسلامي و در دفاع از منافع مردم و در دفاع از آزادي وبرابري بود.

***