سرمايه، خود يک سلاح کشتار جمعى کارگران است!

مهرنوش موسوى

سازمان جهانى کار اين هفته اعلام کرده است که طبق آمارى که بدون قطع چندين برابر است، سالانه ٢ ميليون و ٢٠٠ هزار کارگر فقط به خاطر سوانح و بيماريهاى ناشى از محيط کار جان خود را از دست ميدهند. يعنى روزانه حدود ٦٠٠٠ نفر، ساعتى حدود ٢٥٠ نفر و دقيقه ايى ٤ تا! تازه اين آمار مطمئنا چندين برابر است. بطور مثال اين گزارش ميگويد، در هند در سال ٢٠٠١ فقط ٢٢٢ مورد را گزارش کرده اند در حاليکه ٤٠ هزار نفر بوده اند، يعنى حدودا ١٨٠ برابر بيشتر!! چين ١٢ هزار و ٥٥٤ قربانى را گزارش کرده است، در حاليکه تخمين زده ميشود ٩٠ هزار کارگر جان خود را براى رونق بازار سرمايه در عرض يکسال از دست داده اند. عکسهاى جزغاله شده کارگران کرمان روى سايتها در هفته گذشته نيز، زبان آمارى اين فاجعه در ايران است.

به اين ميگويند يک جنگ پنهان! يعنى يک قتل عام روزمره و سيستماتيک جمعى! به خاطر دفاع از قربانيان اين جنگ پنهان، به خاطر جلوگيرى از اين کشتار جمعى هر روزه، دولتى دولت ديگر را تهديد نميکند. کسى ناظرى براى کنترل درجه التزام محيطهاى کار به بهداشت، امنيت و سلامت کارگران به جايى نميفرستد. بحرانى ساز نميشود. روزنامه ايى، ارگان خبرى، کسى سعى نميکند دست اين يا آن صاحب سرمايه و کارخانه را در باره کشتار روزمره کارگران در محيطهاى کارش رو کند، قطعنامه و يا بيانيه ايى صادر کند! وزرايشان را فراخوان بدهند، پايشان را روى بى وجدانى همديگر بگذارند.

نه! بر عکس، سياستشان اين است که اين قتل عام را عادى جلوه بدهند. اسم آن را "حوادث محيط کار" گذاشته اند. امثال رئيس داناهايشان را بسيج ميکنند تا يا به گردن بيسوادى خود کارگران بيندازند، يا با توسل به دين، سهم کارگر از زندگى "دنيوى" را جزغاله شدن جلوه بدهند. دارند با تمام رياکارى ذاتيشان فرياد ميزنند که ارزش جان انسان براى آنها در جامعه همين است. يعنى هيچ! يعنى پوچ! يعنى فقط نيروى کارش را براى سود خودشان به خدمت بگيرند، مصرفش کنند، حيف و ميلش کنند، بيرونش بيندازند، بيکارش کنند، يا به کشت بدهند و ناقصش بکنند. گوش فلک را ژورناليستهاى نوکرشان کر کرده اند که افتخارشان ايجاد "کار" است. دارند بردگى مزدى و به گروگان گرفتن معيشت مردم را مدنيت جا ميزنند. کارگر حتى اگر در محيطهاى کار اينها تلف هم نشود، ذره ذره تباه خواهد شد. کجاى اين زندگى است که ميليونها نفر انسان، فقط به خاطر تامين زندگى، بايد روزمره در همين محيطهاى کشتارهاى جمعى کار کنند. تباه بشوند؟

پرچم اعتراض به اين بربريت و ارتجاع کاپيتاليستى صد سال است کمونيسم است. کمونيسم تنها قطعنامه، بيانيه و تنها ادعانامه بشريت معاصر عليه کاپيتال، اين سلاح کشتار جمعى انسان و تحميل بردگى مزدى به آنهاست. به خاطر همين از ما ميترسند! از اعتراض صف کمونيستى کارگران، از خودآگاهى صف ميليونى بشريت به وسيله ما ميترسند. ميدانند ما به جرم تبديل محيط کار به قصابخانه، حکومتشان را يک روزى مى اندازيم. ميدانند ما کارى ميکنيم که خلاقيت بشر و فعاليت انسانى او را که به اسم "کار" به اسارت سرمايه گرفته اند، آزاد شود. ما حرمت و انسانيت را دوباره به جهان برخواهيم گرداند. ما اين جهان را از قاعده اش به زمين ميگذاريم. از همين ميترسند.