سفر احمدي نژاد به نيويورک  و پيام اسلام سياسي براي جهانيان

ايرج فرزاد

Iraj.farzad@gmail.com

اجلاس سالانه مجمع عمومي سازمان ملل مسائلي از قبيل: توسعه و كاهش فقر در جهان، خلع سلاح و مبارزه با سلاح كشتار جمعي، مساله حقوق بشر، ضرورت مبارزه با تروريسم و اصلاح ساختار سازمان ملل را مورد بحث قرار ميدهد.

اينها سر تيتر بحثهاي صرفا صوري و فرمال اند. جرج بوش که نطق خود را با تشويق شرکت کنندگان براي مبارزه با فقر آغاز کرد، خود شايد نمونه برجسته تناقض اين دستور فرمايشي با واقعيت فقر در کشور "ثروتمندي" مثل آمريکا باشد. حقايق وحشتناک گردباد نيواورلئان به روشني نشان داد که پايتختها و شهرهاي بزرگ کشورهاي "ثروتمند" در هر فاجعه طبيعي و اجتماعي و در متن زندگي روزمره قربانيان خود را از صفوف وسيع و گسترده "فقرا" درو ميکند. بحث مبارزه با سلاحهاي کشتار جمعي در مجمعي که عضو ثابت داراي حق وتوي آن در ناکازاکي و هيروشيماي پريروز و  بلگراد ديروز و عراق امروز کارنامه کشتار جمعي به ثبت ميرساند، فرمال تر و فرمايشي تر آنست که جدي گرفته شود.

حضور احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور اسلامي که بزرگترين کشتارهاي سياسي قرن را عليه مردم ايران سازمان داده است براي بررسي مسائل "حقوق بشر"، فقط تف کردن به وجدان بشريت است. اين روکش فرمايشي بر اين دوروئي و سالوسي بزرگترين نقض کنندگان حقوق بشر و بزرگترين سازماندهندگان کشتارهاي دسته جمعي بيش از حد زمخت و توهين به وجدان جامعه بشري است.

در اين ميان اما، سفر احمدي نژاد هدف ويژه اي را نيز در بستر اين پرده هاي موهوم تعقيب ميکند. خود احمدي نژاد قبل از ترک تهران و سفر به نيويورک و پس از ملاقات با "رهبر" هدف خود را چنين فرموله کرد:  "سازمان ملل بايد به سمت دفاع حقيقي از حقوق ملتها گام بردارد و از تسلط يک کشور و يا مراکز قدرت بر اين سازمان جلوگيري شود. براي تحقق اين مهم، نيازمند تحولات اساسي در ساختار سازمان ملل متحد هستيم"

و اين زبان ديپلوماتيک همان "ديالوگ تمدن"هاي خاتمي است، همان تلاش ديرين سران جمهوري اسلامي براي تحميل خود به عنوان مرکز ثقل اسلام سياسي در سازمان حقوقي و سياسي بين المللي و به اين ترتيب به حساب آمدن اسلام سياسي و رژيم جنايتکاران اسلامي به عنوان نيروئي در "تحول" سازمان ملل است. و اهميت حضور احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور اسلامي در همين نکته است که حال که اين ماشين کشتار اسلامي به سلاح اتمي هم دارد دسترسي مي يابد، حال که کابينه اش را از شخصيتهاي امتحان پس داده در طول تاريخ سلطه اسلام سياسي  برگزيده است، حال که ظرفيت جنون عمليات انتحاري در عراق و فلسطين را از خود تشعشع داده است، بهتر است که جهان و سازمان ملل نيز رژيم او را به عنوان يک شريک قدرت برسميت بشناسند و به آن در تحولات سازمان ملل و رعايت حقوق بشر نقش و جايگاه واختيارات تفويض کنند.

ميگويند احمدي نژاد از جناح تندرو جمهوري اسلامي و کابينه او دست چين شده از شناخته شده ترين سازماندهندگان ترور و کشتار هاي سياسي داخلي و خارجي است و ميگويند او با "تقلب" از صندوقها درآمد. اما نميگويند همه وزراي آدمکش و جنايتکار او از همان دوران ولايت فقيه خميني، به موجب حکم دريافتي او در مسند وزارتخانه هاي اطلاعات و اداره شکنجه و کشتار ماموريت گرفتند، نميگويند کارنامه بزرگترين کشتارها و بيش از بيست سال قتلهاي زنجيره اي  را در زمان رياست جمهوري خامنه اي و رفسنجاني و خامنه اي و خاتمي ثبت کرده اند و مقام و وزارت را با شرکت در  آن کشتارها و آشويستهاي اسلامي کسب کرده اند. و نميگويند مگر خميني و خامنه اي و رفسنجاني و خاتمي با لاجوردي و خلخالي، اين "اثوه هاي مقاومت" اش، چقدر "معتدل" و "دمکرات" بوده اند!  کل طيف ملي مذهبي و دوائر اپوزيسيون راست احمدي نژاد را تنها يک فرد، و فردي بي سواد و عامي و برخاسته از صفوف غيرنخبگان تصوير کرده اند تا بتوانند کل سيماي جمهوري اسلامي را از تاريخ پيوسته يک ربع قرن جنايت سازمانيافته و منکوب کردن حقوق مدني مردم ايران دکوراسيون و رنگ آميزي کنند و تا معضل مردم با اسلام سياسي و رژيم آن در ايران را از تيررس مردم ايران و جهان متمدن دور و پنهان سازند.

احمدي نژاد آمده است تا با نشان دادن ظرفيت جنون اسلام سياسي در تاريخ يک ربع قرن ايران و آنچه در عراق جريان دارد، رژيم اسلامي را به جامعه بشري تحميل کند، احمدي نژاد آمده است تا ديالوگ تمدن اسلامي خاتمي و خميني و رفسنجاني و خلخالي و لاجوردي و خامنه اي را دردستور بررسي تغييرات سازمان ملل قرار بدهد، احمدي نژاد آمده است تا مردم ايران و جهانيان را با عادت دادن به ترور و کابوس مرگ و خونريزي و کشتار به تسليم سلطه اسلام سياسي و بقا و تداوم آن وادارد. احمدي نژاد رئيس جمهور رژيم اسلامي و از سلاله مکتب خميني و خامنه اي و خاتمي و رفسنجاني است.

در جائي که آمريکا به عنوان تنها دولت استفاده کننده از بمب اتمي و سازمانده سناريوهاي خونين و سياهي که هم اکنون هم در عراق جريان دارد، قرار است متکلم وحده دفاع از مباني حقوق بشر باشد، احمدي نژاد و رژيم اسلامي چرا نتوانند خواهان سهمي در رعايت حقوق کشورهاي "مسلمان" باشند؟

اما مردم ايران، و جهان متمدن لازم نيست در تقسيم کارتهاي بازي بين بزرگترين سازماندهندگان کشتار عليه بشريت سهيم باشند. جهانيان به دنيائي فارغ از کشتار و فقر و ستم و جنگ و ميليتاريسم و جنون آدمکشي اسلامي نيازمند است، جهان تشنه به اهتزاز درآمدن پرجم حقوق جهانشمول انسان و خيزش مدنيت عليه توحش و بربريت ميليتاريسم سرمايه داري و جنايات اسلام سياسي، هر دو، است. جهان ميتواند نظاره گر خاموش و بي طرف تقسيم قدرت و آرايش سياسي و حقوقي کشورها و بي تفاوت نسبت به سرنوشت سازمان ملل باقي نماند.