فاتح شيخ

fateh_sh@yahoo.com

7 سپتامبر 2005    

 

پس کي اين جنگ به آخر ميرسد؟

چهار سال پس از 11 سپتامبر، بشريت همچنان قرباني است!

از بغداد تا لندن و واشنگتن و نيواورلئان، از فلسطين اشغالي تا شهرهاي اسرائيل، تا هرجاي اين دنياي ناامن، جايي نيست که زندگي شهروندان جامعه از پيامدهاي 11 سپتامبر در امان باشد؟ جنگ تروريستها که ماشه شروعش با جنايت 11 سپتامبر کشيده شد، هنوز ادامه دارد. بشريت همچنان قرباني است. اين قرباني کي به قهرمان پايان دادن به اين جنگ بدل خواهد شد؟

فاجعه 11 سپتامبر جنايتي هولناک، سرسام آور و غافلگيرکننده بود. براي مردمي که در منگنه  نظام بردگي مدرن، اسير زندگي روزمره اند، 11 سپتامبر واقعا غافلگيرکننده بود. اما دولتداران، سياستمدارها و احزاب سياسي از حاکم تا اپوزيسيون و از راست تا چپ هم غافلگير شدند. بعلاوه، در آن زمان کمتر کسي بود  که فکر کند و يا هشدار دهد که پيامدهاي 11 سپتامبر ميتواند براي بشريت از خود فاجعه هولناکتر باشد.

منصور حکمت غافلگير نشد. او با روشن بيني يک کمونيست مارکسيست، با شناخت از روندهاي سياسي جاري و جدالهاي جديدي که بدنبال سقوط شوروي و بهم خوردن توازن جهان دوقطبي سر بر آورده بود، 11 سپتامبر را بعنوان شروع رعدآساي جنگ هولناکي ميان دو قطب تروريسم جهاني تحليل کرد. او به بشريت متمدن، بعنوان نيروي سوم مستقل از دو طرف جنگ، هشدار داد که بايد با پرچم بي ابهام و مستقل خود به ميدان بيايد و جلو پيامدهاي فاجعه بار 11 سپتامبر سنگر ببندد؛ زيراکه منافعش با دو طرف جنگ، با دو قطب تروريسم جهاني، هم آمريکا و متحدانش و هم اسلام سياسي، در تضاد کامل است. بشريت متمدن عليه جنگ به ميدان آمد و ازجمله در 15 فوريه 2003 بزرگترين اعتراض تاريخ را آفريد، اما نتوانست مانع جنگ شود. آمريکا و انگليس جنگ عليه عراق را  به رغم مخالفت وسيع مردم جهان و به رغم اعتراضات بين المللي به پيش بردند و جهان را ناامن تر از آن کردند که 11 سپتامبر ميتوانست بکند.

سلطه بينش "ضد امپرياليستي" و "ضد آمريکائي" بر رهبري "جنبش ضدجنگ"، که لجوجانه منکر اين واقعيت بود (و هست) که اسلام سياسي هم مانند آمريکا و متحدانش دشمن خطرناک بشريت است، مانع از آن سنگربندي دوگانه اي شد که براي بشريت متمدن در برابر هر دو طرف جنگ ضروري و حياتي بود. بر اثر اين غلط انديشي مهلک، جنبش ضدجنگ با وجود پيشرفتهاي اوليه در جلب افکار و بسيج گسترده مردم، نتوانست در برابر ماشين جنگي و تبليغاتي دولتهاي آمريکا و انگليس سد محکم و موثري ببندد. جنبش بشريت متمدن عليه جنگ به نتيجه نرسيد براي اينکه پرچم روشن مستقل از دو قطب جنگ تروريستها را در دست نداشت. امروز هم تاکيد صدباره بر اين ضرورت ضروري است.

امروز، چهار سال پس از فاجعه 11 سپتامبر، با تجربه جنگ و اشغال عراق و تبديل اين کشور ويران شده به نمايشگاه خونين نظم جهاني بوش و بلر، يک بار ديگر نارضايتي دامنه داري در خود آمريکا و انگليس دارد از عمق جامعه به سطح ميآيد و به اعتراض اجتماعي عليه جنگ اشکال جديدي ميدهد. فاجعه تروريستي در لندن و همچنين حتي تلفات بالاي گردباد کاترينا (که مردم آن را ناشي از توجه دولت آمريکا به جنگ در عراق و بي توجهي و بي مسئوليتي مفرط به زندگي شهروندان آمريکا ميدانند) توده شهروندان را به بازبيني جدي جنگ عراق و پيامدهاي آن براي مردم عراق و براي امنيت خود واداشته است. در لندن اين بازبيني دارد به درست بر نقش اسلام سياسي و جريانات اسلامي در خود جامعه انگليس و همدستي دولت و دستگاه حاکمه با آن، متمرکز ميشود. در آمريکا علاوه بر افکار عمومي، بخشي از دستگاه حاکمه و حزب جمهوريخواه دارند به اين واقعيت پي ميبرند که دولت بوش با جنگ و اشغالگري در عراق دچار مخمصه و باتلاقي وخيم تر و پرهزينه تر از جنگ ويتنام شده است. بوش اکنون ناگزير است با اين بحران داخلي که با فاجعه کاترينا به حق تشديد شده است، دست و پنجه نرم کند.

اما نبردگاه اصلي اين جنگ خاورميانه است. براي خاتمه دادن به جنگي که با 11 سپتامبر شروع شده و با جنگ عليه عراق تصاعد يافته است، بايد به اشغال عراق پايان داده شود، بايد مناطق اشغالي فلسطين بطور کامل تخليه و دولت فلسطين تشکيل شود، بايد به عمر جمهوري اسلامي ايران پايان دهيم و اسلام سياسي را در منطقه به هزيمت بکشانيم. 

ما کمونيستهايي که پرچم ديدگاه و تحليل درخشان منصور حکمت از "دنيا پس از 11 سپتامبر" را در دست داريم، در ايران و عراق و هر جاي دنيا که امکان واقعي قرار گرفتن در صف مقدم جنبش عليه وضع موجود را داريم، موظفيم که بعنوان رهبران مبارزه مردم، اين پرچم را به پرچم توده وسيع مردم بدل کنيم. موظفيم که راه خروج عراق از سناريو سياهي که دولتهاي آمريکا و انگليس بر آن تحميل کرده اند، راه شکست دادن اسلام سياسي در خاورميانه، راه خروج جنبش ضدجنگ از بن بست همراهي با جريانات اسلامي و راه دفاع از سکولاريسم در خاورميانه و اروپا و هر جاي دنيا را بعنوان اجزاء ضروري پرچم مستقل بشريت متمدن عليه دو قطب جهاني تروريسم نشان دهيم. تنها از اين راه است که بشريت متمدن ميتواند از قرباني جنگ تروريستها به قهرمان پايان دادن به آن بدل شود.