شهريور ٦٧ آشويتس اسلام سياسى

اعظم کم گويان

azam_kamguian@yahoo.com

آغاز عروج اسلام سياسى در جهان، دورانى در تاريخ است که مى توان آن را با سالهاى دهه ١٩٣٠ در آلمان نازى مقايسه نمود. اين دوره اى در تاريخ جامعه ايران است که بشريت در جهان وسيعا از آن بيخبر است. دورانى که اگر شدت و حدت جناياتى که عليه انسانيت صورت گرفت، در سطح جهان افشا مى شدند بحق و قطعا مانند جنايات فاشيسم مورد نفرت و انزجار افکار عمومى بين المللى قرار مى گرفتند.

من هزار و هزاران روزهايى را در ايران گذرانده ام که در آنها اسلام سياسى خون ريخته است. با نام خدا، بيش از صد هزار انسان از ١٩٧٩ به بعد در ايران اعدام شده اند. من روزهايى را زيسته ام که در آنها همراه با هزاران زن و مرد ديگر در سراسر کشور، بدنبال يافتن نام معشوق، همسر، دوست، رفيق، فرزند دختر و پسر، همکار و دانش آموزان خود در روزنامه هايى بوديم که اسامى اعدام شدگان را هر روزه اعلام مى کردند. روزهايى که در آنها سربازان اسلام به انتشاراتى ها و کتابفروشيها حمله کرده و تخريب و کتاب سوزان مى کردند. روزهاى حمله مسلحانه کردستان و به دانشگاهها و کشتار مردم و دانشجويان بيگناه در سراسر کشور. هفته ها و ماههاى تهاجم خونين به اعتصابات و تظاهرات کارگرى. سالهاى سرکوب و کشتار وحشيانه بى خدايان، آزاد انديشان، کمونيستها، مارکسيستها، بهائيان، زنانى که در مقابل حجاب و آپارتايد جنسى مقاومت کردند و بسيارى ديگر که از هيچيک از اين گروهها نبودند، کسانى که صرفا بخاطر ظاهر غير اسلامى شان در خيابانها دستگير و بلافاصله اعدام شدند. سالهاى کشتار توده هاى جوانان و نوجوانان در جنگ ايران و عراق و سالهاى ترور وحشيانه مخالفين جمهورى اسلامى در داخل و خارج ايران.

من، همراه با هزاران زندانى سياسى ديگر با حکم نماينده الله - حاکم شرع - وحشيانه شکنجه شدم. شکنجه مى شدم در حاليکه آيه هاى قرآن در دهليزها و اطاقهاى شکنجه پخش مى شد. صدايى که آيات قران را مى خواند با فريادهاى زجر آلود ناشى از ضربه هاى شلاق و ساير اشکال شکنجه به ما، قاطى مى شد. هزاران انسان توسط جوخه هاى اعدام که آيه هاى قران در مورد مفسدين فى الارض و محاربين با خدا را مى خواندند به قتل رسيدند. خدا و قرآن خواستار مرگ وحشيانه مخالفين حکومت اسلامى، و بى دينان هستند.   پدران و مادران و همسرانى که لباسهاى خونين عزيزانشان را دريافت مى کردند، بايد براى گلوله هايى که صرف کشتن ٓانها شده بود، مبلغى پول مى پرداختند.

در شهريور ٦٧ اين نسل کشى ابعاد غير قابل باورى پيدا کرد. آشويتس اسلام سياسى در اين مقطع خلق شد. زندانيانى که در زندان بوده و هنوز اعدام نشده بودند، هر روز سپيده دم با صداى گلوله هايى که به سوى دوستان و هم سلولى هايشان شليک مى شد، از خواب بيدار مى شدند. از تعداد گلوله هاى شليک شده مى توانستى بفهمى که هر روز چند نفر به قتل رسيده اند. ماشين آدمکشى يک لحظه هم از کار نمى ايستاد. آشويتس اسلامى خلق شد. بسيارى از بهترين، پر شورترين و مترقى ترين افراد را به خاک و خون کشاندند. ابعاد اين جنايتها غير قابل توصيف است.

اين آنچه است که بر سر نسل من آمد، اما صرفا به آن نسل منحصر نماند و پيامدهاى خونينى براى پدران و مادران و همچنين نسل بعدى داشت. بعبارت ديگر، اسلام سياسى زندگى، آرزوها و اميدهاى سه نسل پى در پى را ويران و تخريب نمود. طى آن سالها، ميليونها کودک در اثر آموزش اسلامى شستشوى مغزى شدند و مورد دست اندازى اسلام و الله قرار گرفتند. جناياتى که توسط جمهورى اسلامى ايران و جريانات اسلام سياسى در منطقه انجام شدند با جنايات فاشيسم در دوره ١٩٤٥- ١٩٣٣ و نسل کشى ها در رواندا و اندونزى قابل قياس هستند.

با سرنگونى اين رژيم به قدرت مردم انقلابى، جهانيان سرانجام تمامي حقيقت را در مى يابند: قربانيان در مورد زخمها و ضايعات روحى و جسمى که ديده اند حرف مى زنند؛ زندانها و دهليزهاى شکنجه گاهها براى عموم مردم قابل رويت خواهند شد؛ شکنجه شدگان در مورد روشهاى شکنجه خواهند گفت و دل جهانيان را از شدت و حدت زخم و دردهايشان به درد خواهند آورد،  خاوران ها و لعنت آبادها به نمايشگاه سبعيت و توحش اسلامى تبديل خواهند شد، جايى که بازديد کنندگان از سراسر جهان  با آگاهى از جنايات فاشيسم اسلامى به قربانيان آن اداى احترام خواهند کرد. آنوقت مردم جهان در خواهند يافت که اسلام سياسى چه پديده مهوع و نفرت انگيزى است. آنگاه مردم در مورد آشويتس اسلام سياسى سخن خواهند گفت. آنگاه جنايات اسلام سياسى به بخش انکار ناپذيرى در تاريخ جنايت عليه بشريت تبديل خواهد شد و نسلهاى آينده آن را با رعب و وحشت به ياد خواهند آورد. و آنگاه نسل شکست نخوردگان جايگاه و حرمت واقعى خود را بازخواهد يافت.