دستاوردهاي اعتصاب قدرتمند مردم کردستان عليه جمهوري اسلامي

(مواضع و صف بندي احزاب سياسي)

(قسمت اول)

 رحمان حسين زاده

 

اين سمينار به بررسي دستاوردهاي اعتصاب عمومي و بزرگ مردم کردستان در روز يکشنبه 16 مرداد اختصاص دارد. اعتصاب قدرتمند 16 مرداد رويداد بزرگ و عظيمي در تاريخ ميارزه سياسي مردم کردستان و جنبش انقلابي مردم ايران عليه جمهوري اسلامي است. در شروع مبحث اين پيروزي را به مردم آزاديخواه، به اقشار مختلف مردم، به انسانهاي آزاديخواه ، به فعالين کومه له و حزب حکمتيست و هر انسان مبارزي که عليرغم ميليتاريسم جمهوري اسلامي در شهرها و با وجود کارشکني جريانات ناسيوناليست فراخوان اين اعتصاب و پيام آن را دهن به دهن و لحظه به لحظه به ميان مردم بردند و وقوع آن را ممکن کردند ،  تبريک ميگويم.

 

ازز واياي مختلف و با نگرشهاي مختلف اين رويداد ارزيابي ميشود. نقطه عزيمت ما چه براي تصميم به  شرکت وحضورفعالانه  در آن و چه امروز در جمع بندي دستاوردهاي آن منافع مردم و تقويت مبارزات انقلابي عليه جمهوري اسلامي است. در وهله اول صرفنظر ار اينکه هر جنبش و سازمان و حزب سياسي کجا ايستاده است سئوال اينست به دنبال اين حرکت  مردم و مبارزه شان عليه جمهوري اسلامي در چه موقعيتي قرار گرفته است. ار اين زاويه به محورهاي اصلي دستاوردهاي اين حرکت اشاره ميکنم.

 

1- اولين مشاهده ، اين واقعيت است که وضعيت جديدي بوجود آمده است. تناسب قواي جديدي به نفع مبارزه مردم عليه جمهوري اسلامي ايجاد شده است. اين را دوستان و دشمنان مردم ميدانند. فکر ميکنم قبل از همه سران جمهوري اسلامي فشار اين وضعيت جديد عليه نظامشان را  تجربه ميکنند. در همان روزهاي اول کار، احمدي نژاد پيام محکم و سختي را ار جنبش انقلابي و ار مردم کردستان گرفت . اين حرکت نفرت عميق و عمومي و ديرينه را در قالب حرکت قدرتمند و سراسري عليه جمهوري اسلامي به صحنه آورد. نشان داد پروژه هاي نيم بند " تعديل و اصلاح نظام" نزد مردم چقدر پوچ و بيمايه بوده است و نشان داد سياست انتظار و ارتجاعي اميد به آمريکا و غرب احزاب ناسيوناليست با به ميدان آمدن توده وسيع مردم ميتواند و بايد کنار زده شود. برعکس اراده مردم براي به دست گرفتن سرنوشت سياسي خود و جامعه نقش اول و تعيين کننده را دارد. اکنون جنبش اعتراضي  در کردستان و کل جنبش انقلابي در ايران بر مبناي موقعيت محکمتري مسير خود را ادامه ميدهد.

 

2- مسئله مهم ديگر، به ميدان آمدن اراده همگاني و عمومي کل مردم کردستان عليه جمهوري اسلامي است. در دو دهه گذشته مردم کردستان در اين سطح امکان نداشتند کل نيروي اعتراض خود را يکپارچه و متحد به صحنه بياورند.  اقشار مختلف دست در دست هم گذاشتند و حرکت متحدانه اي را ممکن کردند. اين مبارزه اين بخش و يا آن بخش و اين قسمت و يا آن قسمت و اين صنف و يا آن صنف نبود. بخشهاي مختلف مردم حول سياست و مطالبات حق طلبانه و آزاديخواهانه همگام شدند . اتحاد و همبستگي و سازمان يافتگي و حرکت هدفمند  را در ابعاد اجتماعي و در کل جامعه تجربه کردند. در اين ابعاد نه محکمي را به جمهوري اسلامي اعلام کردند. اين تجربه تعيين کننده اي در راستاي سرنگوني جمهوري اسلامي است.

 

3- اراده همگاني و اين اعتصاب عمومي حول سياست و مطالبات آزاديخواهانه و حق طلبانه و چپ به ميدان آمد و اين بسيار تعيين کننده است. در چنين رويدادهاي عمومي معمولا جريانات بورژوايي وملي  يا  دنباله روان وضع موجود  تبليغ ميکنند که بايد التقاطي از سياست و  شعارها و مطالبات ازراست تا چپ  مطرح شود، بايد به رنگ اوضاع درآمد . گويا لازمست يک مجموعه رنگين کماني خواست و مطالبات در چنين مواقعي  طرح شود. تا اتحاد عمومي ممکن گردد.  اين واقعه بار ديگر اثبات کرد اتفاقا حول سياست انساني و چپ و مطالباتي که حرف دل مردم باشد ميتوان بزرگترين اتحاد را ايجاد کرد. در اين حرکت خواست محلي و ملي و و صنفي و سازماني مطرح نبود، قوميت و مليت و آب و خاک جايي نداشت. فدراليسم و خودمختاري و عقب ماندگي جايي نداشت . اتفاقا اگر اين تيپ سياست و خواستها مطرح ميبودند بخش آزاديخواه و چپ    جامعه به آن نمي پيوست. چپ و نيروي متاثر از آن در آن شرکت نميکرد. رمز اصلي اين اتحاد بزرگ اين حقيقت است که سياست و مطالباتي مطرح شد که منعکس کننده خواست کل مردم ايران براي رهايي از شر جمهوري اسلامي و تسهيل کننده  تحقق آزادي و برابري  است. در نتيجه اين اعتصاب کاراکتر چپ داشت . فراخوان و شعارها و سياست و مطالبات چپ عروج کرد . به همين دليل ناسيوناليستها و راستها در تقابل آن قرار گرفتند. 

 

4- اين اعتصاب و دستاوردهاي آن محدود به مبارزات مردم کردستان نيست . مطالبات و خواسته هايي را به صدر آورد که منعکس کننده خواسته هاي کل جنبش اعتراضي و انقلابي در ايران است . با کاراکتر چپي که از خود نشان داد صداي رساي آ زاديخواهي کل اعتراض انقلابي است که در همين سالها و در همين چند ماه گذشته در دانشگاه تهران و ديگر  دانشگاهها و در تحرکات کارگري و ماه مه و اعتراضات عمومي سراسري بخشهايي از آن طرح شده است. اکنون جنبش انقلابي در کردستان ميتواند بر مبناي محکمتري کل جنبش همگام خود را در سطح سراسري به هماهنگي و اتحاد و همبستگي همزمان فرابخواند و کار جمهوري اسلامي را يکسره کند. بار ديگرشهرهاي  کردستان پرچمدار مبارزه انقلابي و سنگر آزادي و برابري است و اين تحرک اجتماعي را  به کل ايران بايد گسترش داد.

 

مواضع و صف بندي احزاب سياسي

 

اعتصاب عمومي مردم کردستان و اين تحرک توده اي  مواضع و پراتيک احزاب سياسي در کردستان را محک زد. اشاره مختصري به نحوه برخورد احزاب دراين  رويداد ضروري است.

 

ناسيوناليسم کرد و احزاب آن :

احزاب ناسيوناليست کرد عملا در حاشيه و يا در تقابل با اعتصاب بزرگ مردم کردستان قرار گرفتند. آنطور که مصاحبه هاي رهبري کومه له نشان ميدهد، در ابتدا براي سازماندهي اين حرکت به احزاب کردي (اسم رمز ناسيوناليسم کرد) مراجعه شده است. (بعدا به خود اين سياست کومه له برميگردم) . جريانات ناسيوناليست جواب مثبت به اين فراخوان نميدهند.  ناسيوناليستها بويژه بعد از پايان حرکت و مشاهده کاراکتر برجسته چپ در اين اعتصاب خصومت خود را پنهان نکرده اند. به عملکرد چند حزب ناسيوناليست اشاره ميکنم.

 

حزب دمکرات کردستان ايران:

اين حزب از جانب رهبري کومه له متاسفانه مورد مراجعه بوده که در سازماندهي و فراخوان اعتصاب شر کت کند. حزب دمکرات به اين مراجعه و تقاضا جواب رد ميدهد. علاوه بر آن در تمام روزهاي تدارک اين اعتصاب از جانب  کومه له و ما  با وجود مشاهده جنب و جوش گسترده فعالين سياسي و مردم در شهرها براي عملي کردن اين اعتصاب ، سکوت اختيار کرد. به درست حزب دمکرات اين حرکت را در راستاي اهداف قومي و فدراليستي خود نديد و اگر دشمني آشکار نکرد، بي تفاوت از کنار آن گذشت.

 

سازمان زحمتکشان:

 اين جريان قوم پرست تقابل و دشمني خود را با اين فراخوان و اعتصاب آشکارا نشان داد. حتي مثل حزب دمکرات آن درجه محاسبه گري  سياسي نداشتند که کاري نکنند در فرداي اعتصاب پيروزمند مردم کردستان رسوا و زبان زد خاص و عام شوند. اين جريان طي اطلاعيه رسمي و مصاحبه هاي مسئولينش  به بهانه اسم "کومه له " و اينکه آنها اين فراخوان را اعلام نکرده اند. ار مردم خواست در اين حرکت شرکت نکنند. ضديت اين جريان با اعتصاب عمومي مردم کردستان تنها ميتواند برگه ديگري در رسوا کردن آنها باشد.

 

اتحاديه ميهني کردستان :

 نيروي نظامي اتحاديه ميهني تظاهرات حمايتي شهر سليمانيه را  از مبارزه و اعتصاب مردم کردستان به گلوله بست و مانع برگزاري اين تظاهرات شد. دشمني اين جريان با اراده عمومي مردم کردستان شکل مسلحانه به خود گرفت .

 

پژاک :

 اين  جريان فوق ارتجاعي اخيرا سعي کرده است خود را به اعتراضات مردم کردستان آويزان کند. جالب است جرياني که در يک ماه اخير ميخواست نخود هر آشي باشد، آنجا که موضوع اعتراض وسيع توده اي و اعتصاب عمومي مطرح شد، نه تنها با اين حرکت خود را بيگانه ميديد، بلکه با ماجراجوبي نظامي و کارشکني در صدد لطمه زدن به اين حرکت بود. کارشکني اينها به جايي نرسيد، چون جايگاهي در اين جامعه ندارند. طبيعي است جرياني که اصل  ريشه آن به جريان ارتجاعي  پ.ک.ک بر ميگردد و سابقه همکاري جريان مادرشان با جمهوري اسلامي برگه رسواي آنها است بيش ار اين بايد رسوا شود و منزوي گردد.

 

همين درجه از مواضع و عملکرد جريانات ناسيوناليست گواه بي ربطي و حتي ضديت ناسيوناليسم کرد با منافع و حرکت انقلابي مردم است. آنچه ناسيوناليستها در اين ماجرا از خود نشان دادند نه تازه است و نه غيره منتظره. بلکه تاکيدي بر اين حقيقت است ک ما کمونيستها بارها گفته ا يم آنجا که پاي منافع واقعي مردم و به ميدان آمدن توده مردم براي به دست گرفتن سرنوشت سياسي خويش است ناسيوناليسم کرد هم همانند همه جريانات بورژوايي دنيا هراسان است و دشمني ميکند . عکس العمل اخير جريانات ناسيوناليست همين حقيقت را دوباره تاکيد کرد و به اين لحاظ هم اين حرکت درس بزرگي را يادآور شد.

 

 و بالاخره به سياست کومه له و حزب حکمتيست به عنوان نيروهاي فعال شرکت کننده  در اين حرکت و  چشم انداز آتي اوضاع و گامهاي بعدي بايد  اشاره کرد . بخش دوم اين مطلب به اين موضوعات ميپردازد.

 

***