مظفر محمدی

 

جنبش کارگری، دورنما و وظایف
قسمت دوم

 

3- سوسیالیسم و رادیکالیسم کارگری

طبقه کارگر و جنبش اعتراضی و مطالباتی از جمله تشکل یابیش تماما به این گره خورده است که کارگران سوسیالیست و رادیکال درون طبقه کارگر و  جنبش کارگری چه میگویند و چه میکنند. برخوردشان به سندیکلیسم و تحرکات دیگر درون جنبش کارگری  و کمیته ها ی کارگری و غیره چگونه است. کجا را تقویت میکنند، جلو چه چیزی را میگیرند و خود مستقلا و اثباتا چکار میکنند. و نقشه شان برای جنبش کارگری چیست؟

اهم وظایف  از نظر من اینها است:

- در رابطه با سندیکالیسم، فکر میکنم  در حال حاضر دوره رویارویی و تعیین تکلیف با سندیکاها نیست. نه به خاطر اینکه چشم انداز رادیکال و میلیتانتی در رابطه با این تحرک در میان کارگران وجود دارد بلکه اساسا به این دلیل که  از طرفی سندیکاها در حال  حاضراپوزیسیون و آلترناتیو خانه کارگر و شوراهای اسلامی، این تشکلهای منفور دولتی شده اند و از طرف دیگر آلترناتیو عملی دیگری که به کارگران نشان داده شود پا نگرفته است. راه سد کردن راست روی  سندیکالیسم  در حال حاضر مقابله و مخالفت با آن نیست. اگر چه راست رویهایشان را باید افشا کرد.  سندیکالیستهایی را که  با جنبش رادیکال کارگری و جنبش مجامع عمومی و شوراهای کارگری دشمنی نمیورزند باید تشویق کرد و از همکاری با آنها استقبال نمود.

روش و سیاست موفق و کارگری این است که  فعالین سوسیالیست و رادیکال کارگری  رهبری  سندیکاها را تا آنجا که هستند و تشکیل میشوند به دست بگیرند. اگر بخواهیم جلو راست روی و صنفی گری محض سندیکاها را بگیریم باید در سندیکاها حضور موثر داشته باشیم و مدام آنها را به چپ بچرخانیم و هر جا مطلوب است خود دست به کار ایجاد سندیکاهای کارگری بشویم.

من فکر میکنم  عروج طبقه کارگر به مثابه طبقه در حال حاضر مستلزم یک درجه رفاه، امنیت شغلی و اتحاد و تشکل است. اگر سندیکالیستها و سندیکاها  پرچمدار این تحول بشوند یک پایه اجتماعی بالقوه جناح اپوزیسیون راست جامعه  خواهند شد و این کار را برای طبقه کارگر در کشمکش بر سر قدرت سیاسی دشوار خواهد کرد.

- کمیته ها، جمع ها، شبکه های محافل کارگری و نهادها،  نشریات و مدیای کارگری را گسترش دهیم.  در کمیته های کارگری تلاش کنیم کفه را به نفع رادیکالیسم و سوسیالیسم کارگری سنگین کنیم. کاری کنیم که هم  فرقه چی ها را سرعقل بیاوریم و هم  سندیکالیستها را وادار به تمکین کنیم. تنها راه تمکین سندیکالیستها و تقلیل  محدودنگری صنفی  و جلوگیری از راست زدن آنها  این است که کارگران سوسیالیست  قوی باشند.

 

- مجامع عمومی کارگری را دامن بزنیم. طبقه کارگر را متوجه این نقطه قدرتش بکنیم. باید آنقدر بگوییم و استدلال کنیم و آژیتاسیون کنیم که ملکه ذهن هر کارگر و فعال کارگری بشود. حول این جنبش افکار سازی کنیم. مجمع عمومی یک  آلترناتیو واقعی و فوری و عملی و قدرتمند در مقابل خانه کارگر و شوراهای اسلامی است.  باید کاری کنیم که این را هر کارگری  به سادگی تجربه کرده و متوجه شود. باید کارگران این را ببینند و تجربه کنند. مجمع عمومی منظم را باید سازمان داد. باید این منشا قدرت را یه خود  کارگر نشان داد و آموخت. به این وسیله میتوان  تشکلهای  دولتی را از صحنه جنبش کارگری جارو کرد. جایگزینی تشکلهای دولتی خانه کارگر و شوراهای اسلامی با  سندیکاها گرچه یک گام به جلو محسوب میشود، اما بلافاصله هم جنبش کارگری را در چنبره محدودنگری صنفی و تنگ نظری سندیکالیستی گرفتار خواهد کرد و هم کفه ترازو و تناسب قوا را به نفع جناح راست جامعه در کشمکشهای سیاسی سنگین میکند. دخالت مستقیم کارگران در مجامع عمومیشان  و همین امروز،  موفقیت طبقه کارگر را  هم در مبارزات جاری و هم  در حضور و ابراز وجود اجتماعی در کل جامعه تامین و تضمین میکند.

 

- فعالین کارگری در مراکز صنعتی بزرگ مانند نفت، پالایشگاهها، ماشین سازیها، نساجیها، ذوب آهن و ...همدیگر را  پیدا کرده و دستهایشان را در دست هم قرار دهند. در حال حاضر فعالین و رهبران کارگری مراکز بزرگ صنعتی  حضور موثری ندارند.  زمینه های اتحاد فعالین کارگری را فراهم سازیم. کاری کنیم و ظرفهای مناسبی بوجود بیاوریم که این فعالین همدیگر را پیدا کرده و متحد شوند. اتحاد و هماهنگی و همبستگی شبکه های فعالین کارگری با هم شرط متحد و متشکل شدن توده کارگران است.

 

- همبستگی و هماهنکی جنبشهای اجتماعی کارگر، دانشگاه، فرهنگی، پرستار، زن ، جوان و ... را تامین کنیم. گامهای اولیه برداشته شده است. این را ادامه داده و گسترش دهیم

 

- همبستگی بین المللی کارگری را گسترش دهیم. در سالهای اخیر این سنت شده و هم اکنون جنبش کارگری با متحدان خود در سطح بین المللی ارتباط برقرار کرده است. این کار میتواند در وهله اول مستقیما و از طریق خود فعالین و نمایندگان و کمیته ها و جمعهای کارگری در ایران  با تشکلها و شخصیتهای کارگری در سطح بین المللی انجام شود.  

 

- تبلیغات کارگری و آژیتاسیون کارگری و سوسیالیستی  وسیع در میان کارگران. آزیتاتورهای کارگر در این دوره نقش جدی و تعیین کننده دارند.  نشریات کارگری که این تبلیغات را نمایندگی کنند و  در عین حال زبان کارگر باشند نقش حیاتی دارند. مطالبات فوری کارگران روشن است. افزایش دستمزدها، لغو قراردادهای موقت کار، یک قانون کار کارگری و برپایی مجامع عمومی کارگری به عنوان ابزار دخالت مستقیم طبقه کارگر و منشا اتحاد و قدرت کارگر در اولویت فوری طبقه کارگر در این دوره قرار دارد. آژیتاسیون کارگری و سوسیالیستی به این امر کمک حیاتی میکند.ا

 

جنبش کارگری در کردستان

از کردستان بعنوان یک نطقه قوت میتوان به نفع جنبش کارگری هم استفاده کرد. برخورد به سندیکاها در کردستان مانند سندیکای خبازان و... همان است که در رابطه با جنبش سندیکایی بطور کلی گفتم. اگر سندیکالیسم در سطح سراسری در نهایت آب به آسیاب  جناح اپوزیسیون راست در جامعه  میریزد و به آن کمک میکند، در کردستان هم  میتواند به یک پایه اجتماعی ناسیونالیسم کرد و حزب آن تبدیل گردد. دراینجا هم جلوگیری از این روند کار کارگران سوسیالیست و رادیکال است. کا ر ما  است.

اتحادیه کارگران شهرکهای  صنعتی  را در شهرهای بزرگ  میتوان ایجاد کرد. اتحادیه سراسری بیکاران، سندیکای کارگران ساختمانی ... اینها میتوانند پروژه های فعالین کارگری برای متشکل کردن بخشهای پراکنده کارگران در کردستان باشد.

همچنین یک نهاد یا کمیته سراسری  ممکن است و میتواند بوجود آید که تشکلهای کارگری موجود در شهرهای کردستان و تشکلهایی که در آینده بوجود می آیند را زیر پوشش خود قرار دهد.

 

موانع

1- یک محدودیت و حتی میتوان گفت مانع جدی، پراکندگی صفوف کارگران سوسیالیست و رادیکال و بعضا غیبت آنها است. این موقعیت و شرایط مانع عروج این فعالین به صف جلو مبارزات ولو پراکنده و دفاعی کنونی و ارتقای آن به تعرض کارگر و عروج به صحنه جامعه و جدال گرایشات و جنبشهای سیاسی برای آزادی و رهایی است. سوسیالیستها و کمونیستهایی که با نام و نشان و به مثابه شخصیتهای علنی و اجتماعی و حاضر در صحنه، منافع اقتصادی وسیاسی طبقه کارگر و کل جامعه را نمایندگی میکنند.

2- شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر به عنوان مانع اصلی و جدی در میان کارگران باید جارو شوند.

3- مانع دیگر راست روی در جنبش کارگری و  سندیکالیسم تنگ نظر و محدودنگر است. به این مانع در شرایط کنونی باید برخورد  منطقی و مستدل  و قانع کننده کرد

4- و بالاخره مانع دیگر، فرقه گرایی چپ سنتی و غیر اجتماعی است. ضرر این گرایش تنها به اتحاد و تشکل و مبارزات جاری طبقه کارگر نیست. بلکه  اپورتونیسمشان بیشترین ضرر را به جبهه کمونیسم و سوسیالیسم میزند. اینها به نام  سوسیالیسم و کمونیسم کارگری حرف میزنند و چهره این جریان را خدشه دار میکنند. افشای اپورتونیسم این ها وقت و انرژی از طبقه کارگر تلف میکند. اما کاری است که باید انجام شود.