فاتح شیخ

fateh_sh@yahoo.com

9 ژوئن 2005  

 

 

جنگ داخلی در عراق!

واقعیتی روزمره علیه زندگی و امنیت مردم

 

ارقام تکاندهنده از کشتار هرروزه مردم در عراق، هر روز منتشر میشود. در انواع بسته بندی. امروز این عدد، از سرهمبندی دولت طالبانی- جعفری تاکنون این رقم، از "انتخابات" و شروع "پروسه دمکراسی"؟ از سقوط صدام و "آزادی عراق" توسط جنگ آمریکا؟! در مجموع چند صدهزار؟ این ارقام چه میگویند؟

 

ارقام بیشک از آنچه اتفاق میافتد کمتر است اما گویای واقعیت عریانی است که میدیا با وقاحت دارد پنهان میکند: جنگی که با حمله آمریکا به عراق شروع شد، در ابعاد وسیعی علیه زندگی مردم در عراق ادامه دارد. میدیا این واقعیت را که هرروزه ارقامش را میدهد و صحنه های فجیعش را هم پخش میکند، دارد بعنوان جنگ آمریکا علیه ترور به افکار عمومی دنیا قالب میکند! بیشتر از آن، میدیا با این ارقام و این صحنه های فجیع آگاهانه دارد افکار عمومی دنیا را به کشتار هرروزه مردم در عراق عادت میدهد. این خود زاویه دیگری از جنگ و جنایات جاری جنگی در عراق است که رو به مردم دنیا دارد، رو به من و شما دارد، قلبمان را و مغزمان هدف گرفته است که مرعوب شویم، و بپذیریم که همین است! نه، نمیپذیریم! نه، نباید پذیرفت!

 

در کنار این جنگ گسترده علیه مردم عراق و این جنگ میدیایی علیه مردم دنیا، یک عوامفریبی "تحلیلی" بسیار نازل هم هر روزه تحویل داده میشود: تحلیلگران دانشگاهها، موسسات "مطالعات استراتژیک!"، که همگی هم در خدمت وزارتخانه های جنگ هستند، همراه با "مفسران" میدیا مرتبا "پیش بینی" میکنند که عراق "ممکن است"! به طرف "جنگ داخلی" برود!! مسخره است! بگذریم که دانشگاهها و مراکز آکادمیک همیشه از زندگی واقعی عقبند، همیشه به آن بیربطند، اینجا دیگر رسما صنعت دروغ است که دارد تولید انبوه میکند. مدتهاست که جنگ داخلی در عراق به واقعیت روزمره بدل شده است. این "پیش بینی"ها تلاش میکنند به افکار عمومی بقبولانند که گویا این جنگ نیست، بلکه این "پروسه آزادی عراق" و پروسه "دمکراسی" اعطایی آمریکا به مردم عراق و "خاورمیانه بزرگ" است که دارد جلو میرود و موانع را از سر راهش بر میدارد!!

 

اشغال، جنگ، ترور و ...؟

در نگاه به اوضاع عراق باید چند پدیده ابتدا از هم تفکیک شوند و بعدا دوباره کنار هم چیده شوند تا به درستی فهمیده شوند: جنگ، اشغال، ترور، جنگ میلیشیاها و دارودسته های ریز و درشت مسلح اسلامی و قومی با همدیگر، ناامنی و غارت و چپاول و اخاذی شبانه و حتی روزانه علیه مردم در خانه هایشان و در حین عبور از خیابانها و مسافرت در جاده ها و غیره، جنگ و تعرض جریانات اسلامی در ابعاد وسیع جامعه علیه شصت درصد جمعیت یعنی زنان. درست است که ترور و انتحار در عراق جریان دارد اما این فقط یک بخش تصویر است. جنگ هم با تنوعاتش بخش دیگر تصویر است. ترور ترور است و جنگ جنگ. به هم مربوطند ولی نباید قاطی شوند. اینها همه جوانب مختلف جنگ وسیع وحشتناکی است که در عراق جریان دارد و کسی نمیتواند نام دیگری جز جنگ (یا "جنگ داخلی") بر آن بگذارد مگر تنها با اتکاء به بیشرمی و وقاحت نوع بوش و بلر و رامسفلد و صنعت تولید دروغ میدیای وابسته به آنها. پایه و اساس همه این پدیده ها، دو سال پیش با جنگ آمریکا  و متحدانش علیه عراق ریخته شد و هنوزهم شاسی جنگ و ترور متقاطع و متقابلی که سراسر زندگی مردم و فابریک مدنی جامعه را به ورطه مرگ و ویرانی رها کرده، حضور نیروهای اشغالگر آمریکا و ائتلاف جنگی متحدش در عراق است.

 

خود نیروهای اشغالگر روزمره درگیر جنگ با مردم هستند، جنگهای فلوجه و حدیثه و غیره و غیره جنگ کلاسیک نیروهای اشغالگر علیه اهالی است، اینکه طرف مقابل بقایای بعث است بخش ضروری وقوع جنگ است ولی کل آن نیست. اشغال آمریکا در عین حال به طرف مقابل امکان میدهد جنگ خود را با عنوان "مقاومت" توجیه و به مردم تحمیل کند.

 

در کنار و در نتیجه این وضعیت اشغال عراق و این تحمیل تروریسم و قلدری نظامی آمریکا به مردم عراق، اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی امکان تحرکات وسیعی و دست بازی برای تحمیل ارتجاع اسلامی بر گوشه گوشه حیات مردم و جامعه پیدا کرده اند.

 

در کنار و در نتیجه این وضعیت اشغال عراق، وحوش و جانیان اسلامی از هر سکت و مذهبی امکان یافته اند تعرض وسیعی به زنان که اکثریت بالای شصت درصد جامعه اند به زور قتل فردی و جمعی و ربودن و تجاوز جنسی و ارعاب دائم سازمان بدهند.

 

در کنار و در نتیجه این وضعیت اشغال عراق، دارودسته های  تروریسم اسلامی نظیر زرقاوی القاعده و باندهای دیگر از اقصی نقاط "بلاد اسلام" در عراق فرصت یافته اند که ترور و عملیات انتحاری سازمان بدهند.

 

در کنار و در نتیجه این وضعیت اشغال عراق، بقایای رژیم صدام و گارد ریاست جمهوری و ارتش و حرس قومی و تشکیلات حزب بعث با پرچم دوگانه ناسیونالیسم عرب و اسلام ضدآمریکا و با شعار "مقاومت" (که درعین مخالفت با اشغال نمیتوانند محتوای تماما ارتجاعی و ضدمردمی این "مقاومت" را پنهان کنند)، جنگشان را علیه نیروهای آمریکایی و دولت طالبانی – جعفری و غیره براه انداخته اند و ادامه میدهند. این جنگ است و بخشی از جنگ وسیعتری است که ابر تیره و خونبارش بر سراسر جامعه سایه انداخته است. اینکه بوش روز معینی را بعنوان پایان جنگ در عراق اعلام کرد، طرف مقابل را مادام که توان جنگ دارد از حالت جنگی خارج نمیسازد. 

 

در سایه این وضعیت اشغال عراق، شکافهای قومی و سکتی جدیدی بر شکاف تاریخی موجود در عراق بر اثر مساله کرد، اضافه شده است که جنگ و جدال قومی در کرکوک فقط یکی از نقاط انفجار آنست.  

 

در سایه این وضعیت، حاکمیت میلیشیایی و استفاده دولتی از میلیشیا بنام امنیت علیه امنیت مردم میدان پیدا کرده است، هم اکنون میلیشیای سپاه بدر با میلیشیای احزاب ناسیونالیست کرد با هم به جان مردم افتاده اند و هر آن هم ممکن است رودرروی هم سلاح بکشند. 

 

در کردستان عراق، برخلاف آنچه دو حزب ناسیونالیست حاکم از دروغ و فریب پوچ و عریان به مردم تحویل میدهند، جدال قدرت عمیقی در جریان است که مهمات تجدید جنگ داخلی بسیار قوی و قابل انفجاری را فراهم آورده است. برعکس اتحاد دروغینی که با لبخندهای ساختگی میخواهند نمایش بدهند، شکاف و اختلاف دو حزب ناسیونالیست – عشیره ای حاکم در کردستان عراق از شکاف و اختلاف قدیم و جدید هر یک از آنها با دارودسته های شووینیست عرب، یا اسلامی و یا تورکمان دامنه دارتر و قابل انفجارتر است؛ اختلاف بر سر پست ریاست منطقه که به تاخیر افتضاح آفرین "پارلمان" عروسکی شان کشید تنها نوک کوه یخ جدال دو حزب بر سر قدرت و بر سر سهم از چپاول مردم کردستان و سهم از دستگاههای قدرت سراسری است.  

 

جنبش اجتماعی علیه اشغال، ترور و ...

 

 

این کلاف سردرگم اشغال و جنگ و ترور و درگیریهای قومی و سکتی و غیره که هر روز ارقام قربانیان و صحنه های فجایع آن پخش میشود، جوانب گوناگون و جلوه های خونین جنگ داخلی در عراق است که مدتهاست از "پیش بینی" گذشته و به واقعیت روزمره ای علیه زندگی مردم آن جامعه بدل شده است. ما در کنار حزب کمونیست کارگری عراق از مدتها پیش از حمله آمریکا، این را پیش بینی کردیم و با صدای رسا اعلام کردیم. پیش بینی آنوقت ما که بر تحلیل منطق رودررویی دو قطب تروریسم جهانی استوار بود، متاسفانه بدتر از هر تصوری تحقق یافته است. این آن سناریوی سیاهی است که طرفداران قلدری و جنایت آمریکا امکانش را انکار میکردند و ما تاکید میکردیم که اگر از آن جلوگیری نشود حتمی خواهد بود (طرفداران قلدری آمریکا در اپوزیسیون راست سلطنتی و جمهوریخواه جمهوری اسلامی در اوج بی مسئولیتی، همین اراجیف خطرناک را در عرصه سیاست ایران هم دارند تحویل میدهند).

 

اما عراق فقط صحنه جنگ داخلی و سناریو سیاه نیست، بلکه صحنه حضور یک نیروی کمونیستی هم هست که پرچم نفی این اوضاع خونبار و مشقتبار را در دست دارد. حزب کمونیست کارگری عراق و "کنگره آزادی عراق" که به ابتکار این حزب و توسط رهبران و فعالین آن ایجاد شده است، در متن جنبش اجتماعی وسیعی که هم علیه اشغال آمریکا و هم علیه جنگ و جدال دارودسته های اسلامی و قومی و هم علیه تعرض ارتجاعی اسلامی عشیره ای به زنان هستند، فعالیت خود برای سازمان دادن، متحد کردن و به میدان آوردن نیروی مردم آغاز کرده اند.

 

تجمعات اخیر "کنگره آزادی عراق" در بصره و بغداد و همچنین تجمع شروع به کار شعبه آن در بریتانیا که  یکشنبه گذشته در لندن برگزار شد، نه فقط نوید آزادی عراق از  اوضاع تیره جنگ داخلی کنونی، بلکه مکانیسم واقعی آن  را جلو روی همه مردم تشنه آزادی گرفته است. این یک جنبش واقعی مردمی است که همزمان علیه اشغالگری آمریکا و متحدانش، علیه تحرکات و تلاشهای ارتجاعی اسلام سیاسی و دارودسته های قومی – عشیره ای و علیه بقایای رژیم بعث به میدان آمده است. این جنبش شایسته گرمترین و گسترده ترین حمایت از طرف همه آزادیخواهان در سراسر جهان است.