نگاهی کوتاه به  تظاهرات بزرگ مردم در سنندج

آرش ديبا 

 

به فاصله ده دقيقه پس از پيروزي تيم فوتبال ايرن و راه يافتن آن به جام جهاني، هزاران نفر از مردم سنندج به خيابانها ريختند. كانون شلوغيها مثل اكثر و.قتها خيابان شش بهمن بود. عليرغم تدابير امنيتي شديد رژيم، جوانان به راحتي اين خيابان را بستند. مردم در دسته هاي چند صد نفري از تمامي مناطق شهر به سمت ميدان اقبال ( ميدان مركزي شهر ) مي آمدند. سر انجام اين ميدان به تصرف كامل مردم در آمد. حتي يك اتومبيل نمي توانست به حركت خود ادامه دهد. همه جا پر از جمعيت بود. صداي كر كننده بوق ممتد اتومبيلها و فريادهاي مردم تمام شهر را به لرزه در آورده بود. فضا يك باره از پايكوبي به اعتراض تبديل شد. تمام ستادهاي انتخاباتي از ترس كركره ها را پايين كشيدند و تعطيل شدند. تمامي پلاكادهاي تبليغاتي انتخابات، تمامي پوستر ها و تصاوير منحوس كانديدا ها، به زير كشيده و پاره شدند. جوانان، موتورسيكلت يكي از ماموران رژيم در خيابان شش بهمن را واژگون كرده و به آتش كشيدند. شيشه هاي بسياري از اماكن دولتي، ستاد هاي تبليغاتي و بانكها در خيابانهاي مختلف شكسته شد. در خيابان وكيل شعار مرگ بر جمهوري اسلامي سر داده شد و مردم پرچم رژيم را به آتش كشيدند. زد و خوردها و درگيريهاي فراواني در خيابانهاي شاپور سابق و امام خميني كنوني ( تف به آن و لعنت به اين!) وكيل، مردوخ و... به وقوع پيوست.

تازه اين فقط سنندج بود. طبق اخباري كه به جهانیان هم رسیده  است تمامي ايران به بهانه جشن و پايكوبي، صحنه اعتراضات وسيع مردمي بوده است. مردم يك بار ديگر نشان دادند كه به رژيم (( نه )) مي گويند. به انتخباتش "نه " میگویند و کلیت رژیم را میخواهند کنار بزنند. این مردم نه تنها انتخابات را بعد از رژیم میخواهند بلکه هر گون شادی و هر گون انسانیت و هر گونه آزادی و نفس راحت کشیدن را بعد از جمهوری اسلامی ممکن میدانند. تا این رژیم هست آب خوش از گلوی کسی پایین نمیرود. برای انداختن این رژیم  پتانسيل اعتراضي عظيمي وجود دارد. ايران آبستن انفجار است. اين يك پيشگويي پيامبر گونه نيست، بلكه واقعيتي عيني است كه اگر با چشمان باز به آن بنگريم مي توانيم مشاهده اش كنيم. اما اين پتانسيل اعتراضي سر گشته است. ميشد با همين توده هاي ميليوني كه در اين روز به خيابانها هجوم آوردند، پادگانها و صدا و سيما و مراكز دولتي را تصرف كرد و رژيم را به دردسري بزرگ انداخت. مردم اين نيرو را داشتند و ما اين قدرت را در آنها ديديم. در حقيقت چيزي جلو دار آنها نبود و هر كار دلشان خواست كردند و نيرو هاي انتظامي و باندهاي سركوبگر رژيم تنها نظاره گر ناتواني خود بودند. در تمامي شلوغيها و اعتراضات مردمي، كمبود كساني كه حركات اعتراضي را عملا هدايت كنند و اين گونه حركات را به نبرد واقعي و تمام كننده با رژيم تبديل كنند، احساس مي شود. آخوند را نمي شود با اعتراض خشك و خالي انداخت اينان گوششان از فحش و اعتراض پر است. اينان هر روزه دارند فحش و اعتراض را مثل اكسيژن تنفس مي كنند و در برابر اين چيزها واكسينه شده اند. بايد با پشتوانه نيروي مردمي رفت و گوششان را گرفت و به زيرشان كشيد و به مراكز دولتي و نظامي حمله كرد و صدا و سيما را تصرف نمود و كارهايي از اين دست. اين اعمال غير ممكن و دست نيافتني نيست. نيروي اعتراضي موجود است. اين نيرو بارها و بارها خودش را نشان داده و ثابت كرده است. بايد براي اين جور مسايل از قبل برنامه داشت. مثلا ما بايد پيش بيني مي كرديم كه ايران ممكن است به خاطر راه يافتن به جام جهاني شلوغ شود و اكيپهاي ما بايستي براي اين موضوع طرح و برنامه قبلي داشتند و به صورت سازمان يافته تري عمل مي كردند. البته رفقاي ما در اینجا از هيچ كاري فروگزار نكردند، اما اين كارها آنچنان كه بايد و شايد سازمان يافته و هدفمند نبود و كافي نيست. ما هنوز عهده دار پاسخگویی و هدایت اعتراضات بیحد و حصر مردم نیستیم. نیروی عظیمی که باید هدایت و رهبری شوند. ما میتوانستیم و میبایست  قوي تر از اينها عمل كنیم. بايد بيشتر از اينها اعتماد به نفس داشت. (( ساختن دنيايي بهتر، همين امروز به دست انسان ميسر و ضروري است)).