انتخاب مردم به گور سپردن جمهوری اسلامی است

 انتخابات بعد از جمهوری اسلامی

مجید حسینی 

 

نمایش انتخاباتی ، انتخاب رئیس جمهور امرش  نیست، حفظ نظام، انسجام دادن به ماشین سرکوب و جنایت رژیم، چگونگی مقابله با جنبش سرنگونی مردم و چهره جمهوری اسلامی بعد ازاین ماجرا مسئله آن است. از خامنه ای و رفسنجانی گرفته تا معین و گنجی و طیف مشارکتی ها و کل اپوزسیون راست  بر سر آینده جمهوری اسلامی و چگونگی رفع "خطر"  قیام  مردم از سرجمهوری اسلامی با هم شاخ به شاخ شده اند. انتخابات دوره قبلی بر همین زمینه دورمی زد، اما در آن دوره جمهوری اسلامی در سطح بین المللی به این درجه منزوی نبود، دو خرداد جانی داشت، تشتت و پراکندگی جناح "اصولگرایان" را در بر نگرفته بود، جنبش اعتراضی کارگران، زنان، جوانان ومردم علیه جمهوری اسلامی گستردگی فعلی را نداشت. حالا نه رفسنجانی و نه هیچ کاندیدای دیگری، کاندید مورد قبول شاخه های مختلف جناح خامنه ای هم نیستند، خود کاندیداها یکی از عوامل ایجاد تفرقه و چند دستگی در میان جناحهای رژیم اند.

هراس اینها از مردم و جنبش سرنگونی است و مردم این رژیم را نمی خواهند. خاک ریزدو خرداد 8 سال به عمر جنایات اینها اضافه کرد. مردم این تجربه تلخ را دارند و تکراردو باره این پرده در قالب دیگر برای حفظ سیستم فعلی بورژوازی در ایران کار ساده ای نیست. مردم گول رفسنجانی و خامنه ای، رفراندوم چی ها و معین و غرولند هایش را نمی خورند.  دولت اسلامی  و اپوزسیون راست آن در حین عقب نشینی در مقابل مردم و کمونیستها این سنگرها را سرهم بندی کرده اند. از فاکتها پیدا است جنبش سرنگونی از اینها گذشته است. این را دانشجویان دانشگاهای تهران با اعلام 1- خواست آزادی بی قید و شرط سیاسی 2-  انحلال همه نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، به مردم ایران و همه دنیا اعلام کردند. اینها خواست های واقعی کارگران، زنان، جوانان و همه اقشار مردم زحمتکش علیه مضحکه انتخاباتی  است. آیا با وجود نیروی سرکوبگر جمهوری اسلامی و بدون آزادی بی قید و شرط سیاسی می شود اسم این مضحکه را انتخابات گذاشت؟

نحوه پروسه انتخابات، دلخوری جناحها و مهره های رزیم ازهمدیگر، جنگ و داعواهایشان با هم  را به خودشان بسپاریم، اینها مشکل مردم  نیست، خود رژیم اسلامی و موجودیت آن مسئله ما است. مردم بلدند چگونه از دعوای خانوادگی اینها به نفع گسترش جنبش سرنگونی خود سود جویند و بار اول با انتخاب خاتمی  این کار را کردند.

به تبلیغاتشان بنگرید، دارند برای گم کردن اصل قضیه یعنی سرنگونی دولت اسلامی، مسئله سلاح اتمی، رابطه با غرب، حذف معین و بر گرداندنش و... را پرچم میکنند. دارند با خفت و خوار کردن معین و با کاندیدایی چند تن از سران نظامی نیروهای سرکوبگر رژیم، مردم را به رای دادن به طرف رفسنجانی سوق می دهند. اینها تهدید غیر مستقیم و پس پرده دولت اسلامی به مردم است تا به قبول رفسنجانی تن دهند و این را القا کنند  که  بهر حال رفسنجانی از بقیه بهتر است.!

از طرف دیگر مسئله تحریم به نقطه اشتراک نیروهای اپوزسیون راست و بخشی از خود رژیم و مهرهای آن و سازمانهای همکار آن تبدیل شده است. این صف جبهه دیگری را اززاویه اپوزسیونی رژیم، در مقابل جنبش چپ و سرنگونی آن تشکیل داده است. حفظ سیستم بورژوایی و عقب زدن مردم مسئله مشترک اینها با رفسنجانی است و اختلافشان در جابجایی و تعویض نام بعضی ارگانها و مهره های بالای رژیم است. سیاست تحریم در این دوره عقب تر از جنبش اعتراضی مردم است و ماندن در این حد مانعی جدی است در برابر تعرض مردم. با این سیاست می خواهند جنبش سرنگونی را در دایره  تحریم نگاه دارند و جنبه تعرضی را از آن بگیرند. سیاست تحریم، سیاست ما نیست، سیاست آنهایی است که حکومت اسلامی  و یا سیستم ارتجاعی آن را قابل قبول و فرض گرفته اند. به جنگ و دعواهایشان در درون نظام و در میان صف اپوزسیون راست خارج از آن دقت کنید. همه دارند صورت اصلی مسئله یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی را از مرم پنهان می کنند، مسائل دیگری را پیش می کشند.  از انتخابات ابزار سیاسی ساخته اند تا ذهن مردم را  درمحدوده انتخابات و مسائل حاشیه ای ان نگاه دارند.

جمهوری اسلامی چاره ای ندارد جز اینکه رفسنجانی را ریئس جمهور کند و آخرین شانس نجات رژیم به این گره خورده است. در غیر اینصورت اوضاع بسیار بدتر از این خواهد شد. رفسنجانی "رستم زال" نجات جمهوری اسلامی است. این شخص هم در جنایات و کشتار زندانیان، سرکوب مردم، تحمیل فقر و فلاکت بی حقوقی مطلق بر زنان، جوانان مرد شماره اول نظام است و هم در طرح  فضای باز سیاسی، اصلاحات اقتصادی و پروژه های فرهنگی سابقه دارد. ایشان هر دوی این خواص را در آستین دارد و بنا به نیاز و توانشان علیه مردم بکارش می گیرند. رفسنجانی تنها کسی است که می تواند خلا وجود امثال محسن رضایی و دیگر نظامیان را در این انتخابات پر کند و همزمان بازار هیاهو و جنجال اصلاحات طلبان را بی رونق کند و از دستشان بقاپد. امکان اینکه فشار مردم در جریان انتخابات و یا بعد از آن، عمامه زدایی و یا تغیرات مشابه دیگری را در ارگانهای بالای حکومتی، البته با توافق ولی فقیه شان به آنها تحمیل کند، هست.

آیا مردم به اینها راضی می شوند؟ امکانش نیست. با هر اقدام اینها مردم دایره محاصره جمهوری اسلامی را تنگ تر می کنند. جمهوری اسلامی با این شکل و قواره هیچ آینده ای ندارد. تغیر و تحولات مهم تری در راه است. اما شرط به سر انجام رساندن این تحولات به نفع مردم و تامین خواستهای آنها در گرو روی آوری مردم به چپ و انتخاب حزب کمونیست کارگری- حکمتیست است. این حزب نمی گذارد جانیان جمهوری اسلامی این انتخابات را با راحتی از سربگذرانند. برای تقویت این مبارزه، برای هدایت درست جنبش سرنگونی  و بسر انجام رساندن کم درد سر ان این حزب را انتخاب کنید. زمان زیادی در دست نیست، دشمنان مردم در تقلای راه  برون خود از این مخمصه هستند و ما هم باید بجنبیم. برای خلاصی از جهنم جمهوری اسلامی و نظام مزدی و ایجاد دنیای بهتر به اتحاد و حزب واحد نیاز داریم، بدور این حزب متحد شوید، راه دیگری نیست.