قرارداد موقت کار، مصاف بزرگ طبقه کارگر

 

اسد گلچینی

 

 سرمایه داران و رژیم اسلامیشان، از طریق  رواج قرارداد های موقت کار با آرامش خاطر و دست بازیورش به معیشت ناچیز کارگران را ادامه میدهند بطوری که در تعیین دستمزدها درمبلغ تعیین شده سال گذشته خود نیز تجدید نطر کرده اند. قرار داد موقت کار و جایگزینی آن با قرارداد  استخدام ثابت و کارگر دارای مزایا، هدفی است که میخواهند آنرا به شکل اصلی رابطه کارگر و سرمایه دار تبدیل کنند. آیا طبقه کارگر ایران و مردم محروم و ستم دیده ای که حکم مرگ این رژیم و مصیبت هایش  را هر روزه یادآور میشوند مجال این  افسار گسیختگی را به اینها می دهند؟

 

قرارداد موقت کار یا در واقع به بردگی کشاندن کارگران، در پی  طبقه کارگری است که مناسبترین شرایط برای بیشترین سود دهی را داشته و در بی حقوقی مطلق و پراکندگی، خاموشی و تهی از اعتراض رادیکال باشد. قرارداد موقت بهترین وسیله برای تازیدن و حمله بیشتر به معیشت طبقه کارگر و کل جامعه است. قرارداد موقت بهشت سرمایه داران را سرسبز تر کرده است و جهنم کارگران را سیاه تر. به این قانون کار جدید هم نباید تن داد، به این بردگی نباید تن داد.  این مصاف بزرگی است که طبقه کارگر و همه فعالین و رهبران اعتراض کارگران و جریانات و احزاب سوسیالیست و کارگری  کمونیستی با آن مواجه اند.

 

 موضوع قرارداد های موقت امری صرفا در چهرچوب بیکار کردن و اخراج نیست، چیزی که شرایط صرفا منحصر بفرد ایران نیست ولی در بسیاری کشورهای در برابر بیکاری کارگران و شروندان حداقل تامین معیشتی و  امنیتی موجود است که بتوان با آن " زندگی" کرد.در ایران اینهم موجود نیست و قرارداد های موقت کار و سلب مسولیت قانون از کارگران هم اضافه میشود. تشکل آزاد کارگران هم در صحنه نیست.  قانون ، پلیس ، پاسدار، بسیجی و  حوزه های مذهبی تولید میکروب، دولت شوراهای اسلامی، خانه کارگرو میدیا یشان همه در خدمت اقلیتی 10 درصدی، انگل مفت خور و استثمارکننده جامعه قرار دارند که بناست این مناسبات را برای سرمایه داران و رژیم تثبیت کنند. اینها ابعاد دهشتناکی است که به طبقه کارگر تحمیل میشود.

 

کل این وضعیت  بر راه حل طبقه کارگر برای رهایی جامعه و برقراری برابری و آزادی  تاکید میگذارد.  جنبش طبقه کارگر ، حزب،  کمونیستها و رهبران رادیکال و سوسیالیست  طبقه کارگر که نابودی این شرایط را امر خود قرار داده اند راه حل را دارند و این میتواند آن تفاوتی باشد که طبقه کارگر در ایران برای انتخاب دارد، وجود جنبش سرنگونی  در ایران آن زمینه ای است که طبقه کارگر را بیش از بیش  در این انتخاب یاری داده است.  

 

افسارگسیختگی سرمایه و خواست کارگران

قرار داد های موقت کار نه تنها برمعیشت کارگران  و بی حقوقی مطلق آنها  حاکم است، نه تنها قانون را از هر گونه حمایتی از کارگران منع کرده است بلکه تفرقه و پراکندگی را دامن میزند و فعالیت مشترک و همبستگی کارگری  را بیش از بیش دشوار می کند. و در حالی که رژیم از ثبات برخوردار نیست و بحران کماکان سرتاپایش را در برگرفته است این دیگر اساسا خفقان و استبداد نیست که دست و پای کارگران و رهبرانشان  برای سازماندادن اعترض کارگر به این وضعیت را موجب شده است، بلکه  تحمیل این شرایط کار و زندگی بی ثبات است که بزرگترین مانع است. کارگران امنیت شغلی ندارند و سرمایه داران از قبل این، شرایط خود را بر آنها تحمیل میکنند. کارگر به ارزان ترین قیمت و با کمترین هزینه ای که سرمایه دار بپردازد به کار گرفته میشود و حاصل این رابطه و شرایط ، سود بیشتر برای سرمایه داران است. در چنین شرایطی همه بیکارند و اکثریت دارای کار موقت هستند حتی در مراکزی که خصلت کارشان موقتی نیست! صرفا بخش کوچکی هستند که دارای شغل ثابت خواهند بود. این آینده ای ایست که سرمایه داران و رژیم ترسیم کرده اند. خواست عمومی طبقه کارگر مبنی بر استخدام ثابت کارگران و همبستگی کارگران حول آن  قادر به توقف این افسارگسختگی است.

 

 در حال حاضر امکان علنی اعتراض و تجمع منحصر به خانه کارگر و شوراهای اسلامی است، که تشکل های خود سیستم در میان کارگرانند،  و اینها قادرند با فریب و امید دادنهای واهی، کارگرانی را دور خود جمع کنند. حضور اینها و کارکردشان از موانع جدی  مبارزه کارگران است. خوشبختنانه این نهاد های رژیمی و عروسک های دست سرمایه داران، منفورند و کاملا از طرف فعالین معترض و رهبرانشان شناخته شده اند. ایجاد قطب مخالف اینها و صفی که اتحاد و همبستگی کارگران را تامین کند می تواند این مصاف بزرگ را رهبری کند. این وظیفه ای است که بر دوش همه کارگران معترض، فعالین و رهبران کارگری، کمونیستها و سوسیالیستهای رادیکال قراردارد. فاکتور اوضاع سیاسی و تحرک فعالین کارگری و تشکل های موجود، می تواند این کارزار را در ابعادی سراسری و سازمانیافته مادیت بدهد. وجود قطبی متحد از کارگران و فعالین و رهبران آنها در جنبش کارگری که با خواست اساسی لغو قراردادهای موقت و برقراری استخدام دائم تداعی می شود روزنه امید است. این قطب کارگری با ارتباطات وسیع در بسیاری ازمراکز کارگری و در بین کارگران بیکارو در موثرترین مراکز تولیدی، می تواند به یک نیروی  توده ای برای مقابله با سرمایه و رژیمش  تبدیل بشود.

 

اول ماه مه آغاز این مصاف طبقاتی

اول ماه مه 84  از بسیاری لحاط  مهم است. نه تنها تشکل و سازمانیابی کارگران را می تواند گسترده تر کند و به اتحاد وسیعتر مراکز مختلف کار با هم و آشنایی های بیشتر منجر بشود، بلکه قادر است نطفه مصاف بزرگ طبقه کارگر علیه قرادادهای موقت را ایجاد کند. هر اعتراض و نارضایتی ما از جمله به امرتعیین دستمزدها و تشکل و بیمه بیکاری حیاتی اند و هر کدام مبنای جدال های ماست ،اما لغو قرارداد های موقت کار خواست  محوری  و آن جدال بزرگ طبقه کارگر با سرمایه دراران و رژیمشان است.

 

 خواست کار دائم و لغو قرادادهای موقت  در سطح سراسری و با تلاش همه فعالین و شبکه های کمونیست و سوسیالیست و در جلب  حمایت بین المللی طبقه کارگر، باید در دستور کار کلیه فعالین، همه رهبران، گروهها،  کمیته ها، انجمنها و روزنامه و سایتها و کانونهای کارگری و رادیکال باشد. این مبارزه ای سراسری و همه جانبه را میطلبد.  زنده باد اول ماه مه با شکوه و متحد.