طبقه کارگر، سناريوى سياه و کمونيسم کارگرى در عراق

گفتگو با فلاح علوان رئيس "فدراسيون شوراها و اتحاديه هاى کارگرى عراق" و مشاور کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى عراق

کمونيست: طبقه کارگر و جامعه عراق اوضاع سياه و بغرنجى را از سر مى گذراند. از نظر شما محتمل ترين وضعيت سياسى چيست؟ آيا ما شاهد برقرارى يک حکومت اسلامى يکدست از نوع ايران در عراق خواهيم بود؟ آيا جامعه عراق دستخوش يک فدراليسم قومى خواهد شد؟

فلاح علوان: جامعه عراق در چنگال تناقضات متعددى است. شرايطى که موجب شد جمهورى اسلامى در ايران مستقر شود در عراق وجود ندارد. نيروى اصلى حاضر در صحنه سياسى عراق، آمريکاست و نه اسلام سياسى. گسترش نيروهاى اسلاميون ناشى از حضور آمريکاست و نه حضور و نفوذ اجتماعى خود آنها. جريانات سياسى که الگوى مورد پسند آمريکا هستند مانند نخست وزير اياد علاوى معتقد است که تشکيل حکومت اسلامى به فاجعه و حمام خون در عراق منجر مى شود. سعى آمريکا و جريانات موافق و مدافع آمريکا، برگرداندن توازن قوا به وضعيت يک سال پيش است يعنى زمانى که شوراى جکومتى بر سر کار بود.

اسلام سياسى در عراق بر خلاف ايران، يک حرکت منسجم نيست. اسلام سياسى به دو بخش کاملا متضاد تقسيم شده که هر کدام يک قطب از اسلام سياسى را در دنيا نمايندگى مى کند: يک بخش قطب بن لادنى و ناسيوناليسم عربى و اسلام سنى، و بخش ديگر قطب نوع جمهورى اسلامى و اسلام شيعى را نمايندگى مى کند و اين دو بخش يکديگر را قبول ندارند. جريان اسلام سياسى شيعه که در انتخابات اخير به اکثريت دست يافت طبعا تجمعى از احزاب شيعى هستند و اين پيروزى را در ائتلاف با جريانات ديگرى از جمله جريانات مسيحى و سکولار و احزاب ديگرى بدست آوردند. اين را نمى توان پيروزى واقعى و محکمى محسوب کرد چون از کانال انواع فريب، بازيهاى سياسى، استفاده از اوامر و کتب دينى و تقلب بدست آوردند. اگر جمعبندى کنم بطور قطع آنطور که جمهورى اسلامى در ايران بقدرت رسيد، اسلام سياسى در عراق غير ممکن است بقدرت برسد. اما جريانات شيعى صاحب نفوذ خواهند بود. ترور و انفجارات و اقدامات مسلحانه از طرف يک قطب اسلام سياسى که انتخابات را تحريم کرده بر عليه طرف ديگر در جريان هست، پايان نيافته و همچنان ادامه خواهد داشت.

اما در مورد نسخه فدراليسم: در زمينه استفرار يک نظام فدرالى قومى، وضعيت کردستان متفاوت است. در آنجا يک جنبش ملى کرد هست و احزابى که خواهان فدراليسم هستند و جنبش ملى کرد فراتر از فدراليسم را مى خواهد. تحقق نسخه فدراليسم قومى در چهارچوب کردستان محتمل است اما در خارج کردستان مبنايى ندارد چون فدراليسم مطرح شده در جنوب و غرب عراق بسيار مبهم است، معلوم نيست که قومى، جغرافيايى يا مذهبى است. اما مجموعا احتمال استفرار يک نظام فدراليستى بيشتر از يک حکومت اسلامى است. بيشتر به نظر مى آيد که جريانات اسلامى براى گرفتن قدرت در جنوب و حفظ آن، اين شکل فدرالى حکومت را ترجيح بدهند.

کمونيست: از وضعيت عينى و سطح مبارزه کارگران در عراق براى خوانندگان کمونيست بگوئيد. جنبش کارگرى در چه وضعى است؟ چه سنگرهايى را دارد؟

فلاح علوان: اوضاع عراق سناريو سياه است؛ نه راديکال و نه انقلابى و نه حتى امن است. کارگران در وضعيت فوق العاده دشوارى بسر مى برند. وضعيت طبقه کارگر عراق را بايد در سه زمينه بررسى کرد: معيشت و زندگى، وضعيت حقوقى و قانون کار، و وضعيت سياسى. در شرايط فعلى قانون کارى در عراق حاکم نيست، مرجعى براى حمايت از کارگران و نظارت قانونى وجود ندارد. قانون کار قبلى ضد کارگرى بود که آلان آنهم موجود نيست. ساعات طولانى کار، دستمزدهاى پائين، فقدان امنيت شغلى و ميل بى حد و حصر صاحبکاران در استثمار کارگران حاکم است. ما بعنوان فدراسيون شوراها و اتحاديه هاى کارگرى عراق پيش نويس قانون کار کارگرى خود راطرح کرده ايم که مبتنى بر برنامه "يک دنياى بهتر" است. ما هزاران نسخه آن را در ميان کارگران کارخانجات و مراکز توليدى تبليغ و توزيع مى کنيم. سازمان بين المللى کار درصدد پيشنهاد يک قانون کار براى عراق است. در کنفرانسهايى که اين سازمان بهمين منظور برگزار کرده و ما را دعوت کرده از جمله کنفرانسى در عمان ــ اردن، اين پيش نويس را به آنها تقديم کرديم. ما اين پيش نويس را به اتحاديه هاى کارگرى کليه کشورهاى خاورميانه داده ايم. جريانات دست راستى در کشورهاى غربى به ما مى گويند چنين قانون کارى از سر کارگران عراق زياد است. ما به قانون کار پيشنهادى سازمان بين المللى کار اعتراض کرديم و چهار خواسته اساسى کارگران در عراق را طرح کرديم از جمله حد نصاب ٣٥ ساعت کار در هفته (در طرح آى. ال. او، ٤٨ ساعت بود)، بيمه بيکارى، دو روز تعطيل آخر هفته و پيشنهاد ديگر حذف عنوان "خانه دار" درباره زنان در قانون کار بود. ما در مباحثات سازمان بين المللى کار متوجه شديم که قانون آنها اساسا بر متن خصوصى کردن صنايع و مراکز توليدى است و ما کاملا بر عليه آن استدلال کرديم. ما خواستار حق بدون قيد و شرط کارگران در تشکل، اعتراض و اعتصاب شديم.در مورد وضعيت سياسى، ما طرح و برنامه خود را در کنفرانسها و ميتينگهاى جهانى و در مطبوعات مطرح کرده ايم. در حاليکه آمريکا مى خواهد در عراق مدل خود را اعمال کند و احزاب سياسى ارتجاعى مى خواهند سهم قدرتى در اين مدل داشته باشند، ما خود را بعنوان بخشى از جنبش جهانى راديکال و انترناسيوناليستى کارگرى مى بينيم که بايد آلترناتيو قدرت سياسى در جامعه عراق بشويم. ما براى تحقق ايده آلهاى برابرى طلبانه و انسانى، کارگران را سازمان مى دهيم. طبقه کارگر بدست خود آزاد مى شود. در حاليکه دولت و قوانين حاکم عليه کارگران است و سنتهاى کهنه و جريانات اسلامى ارتجاعى ميداندارى مى کنند ما توانسته ايم اهداف و ايده آلهاى خود را به طبقه کارگر برسانيم و هزاران هزار کارگر را در صفوف فدراسيون اتحاديه ها و شوراهاى کارگرى عراق متشکل کنيم.

کمونيست: جنبش بين المللى کارگرى چه وظايفى در قبال عراق و طبقه کارگر آن دارد؟

فلاح علوان: آنچه که در عراق مى گذرد محلى و کشورى نيست بلکه بين المللى است و بين جريانات بين المللى است. همانطور که آمريکا با تمام قوا در عراق مدل خود را اعمال و تحميل مى کند و اسلام سياسى و ناسيوناليسم عربى هم بهمين ترتيب، و عراق را به ميدان جدال بر سر منافع خود تبديل کرده اند طبقه کارگر جهانى هم بايد با ما و ايده آلهاى پيشرو و انسانى ما و جنبش کارگرى در عراق باشد. براى پيشبرد مبارزاتى که ما پرچمدار راديکاليسم و حقوق انسانى در عراق هستيم نيازمند بيشترين همبستگى و همکارى تشکلهاى کارگرى جهان هستيم. بايد بگويم که تشکلها و سازمانهاى کارگرى راديکال در فرانسه، اسپانيا، سويس، کشورهاى اروپاى شرقى، مراکش، بريتانيا، ژاپن کره و آمريکا بگرمى از طرحهاى ما براى سازماندهى کارگران و فعاليتهاى ما استقبال کرده اند.

کمونيست: چه مصافهايى پيشاروى کمونيسم کارگرى عراق قرار دارد؟حزب کمونيست کارگرى عراق اگر بخواهد در قلب جامعه قرار بگيرد در درجه اول بايد در جنبش کارگرى و همچنين در جنبش آزادى و حقوق زنان و جوانان و دانشجويان نقش سازمانده و رهبر داشته باشد. کمونيسم کارگرى، سازمان آزادى زن در عراق را دارد که تکيه گاه مهمى است. حزب ما بايد کل نيروى زنان و جوانان را بدنبال خود و خواستها و اهدافش بکشد، در مبارزه براى تحقق سکولاريسم و ارزشهاى مدرن حضور داشته باشد و نهادها و تشکلهايى را براى دامن زدن به مبارزه در اين عرصه ها بپا کند. ما نهادها و سازمانهايى را در اين عرصه ها ايجاد کرديم و متاسفانه آنها را رها ساختيم. نيروهاى سکولار مرتبا در حزب ما را مى کوبند و از ما طلب نقش و ايفاى رهبرى مى کنند و بيش از هر زمان ديگر لازم است که ما در اين زمينه ها فعال و رهبر باشيم. اين مسائل در حزب ما مطرح هستند و کار در اين عرصه ها را آغاز کرده ايم. ما به ابزارهاى مستمر و مداوم نياز داريم نه فقط کمپين ها بلکه سازمانهايى که حضور مستمر کمونيسم کارگرى را تامين کنند. ما به تشکلهاى توده اى با رهبرى حزب در تمامى عرصه هاى فوقا گفته شده، نياز داريم و اينها در دستور کار حزب قرار دارند. نمونه موفق در اين زمينه در جنبش کارگرى است که ما از طريق سازمانهاى توده اى مانند اتحاديه بيکاران و فدراسيون شوراها و اتحاديه هاى کارگرى عراق توانسته ايم خود را بعنوان يک قطب در جنبش کارگرى تثبيت و خود را به حاکميت تحميل کنيم. جريانات سياسى ديگر هم در جنبش کارگرى عمل کرده اند و سازمانهاى خود را بوجود آوردند. ما به اتکاى اين سازمانهاى توده اى و سياست راديکال کمونيسم کارگرى توانسته ايم بعنوان يک قطب انقلابى و راديکال در مقابل قطب هاى بورژوايى، موقعيت خود را تثبيت کنيم.