٨ مارس روز جنبش برابرى طلبى زنان

خالد حاج محمدى

 

٢٦ سال قبل جمهورى اسلامى با به خون کشيدن انقلابى که عليه رژيم شاهنشاهى و با خواست آزادى و رفاه به ميدان آمده بود پا گرفت. ضديت با زنان و تلاش براى در هم شکستن هر نوع توقع انسانى و هر نوع احساس برابرى در ميان آنان از بنيادهاى اصلى و هويتى اين ضد انقلاب اسلامى بود. ضد انقلاب اسلامى اولين حملات خود را به زنان و کمونيستها و کارگران شروع کرد. قوانين سياهى که بر جامعه ايران حاکم کردند، يک به يک در جدالى که هزاران انسان آزاديخواه، هزاران زن مبارز، عليه‌اش به ميدان آمدند و در گوشه زندان و زير شلاق و شکنجه تکه پاره شدند، تحميل شد.

 

در اين سالها عليرغم اسيد پاشى و تيغ کشيدن و قمه زنى نيروهاى اسلامى، جنبش آزاديخواهانه مردم و جنبش زنان براى برابرى و دنياى انسانى ساکت نبوده است. اين جنبش در دل همين حاکميت سياه هر روزه در خانه و خيابان و مدرسه و محل کار، به شيوه‌هاى مختلف در مخالفت با قوانين اسلامى و ضد زن، عليه سنت و فرهنگ حاکم خودنمايى کرده است. در دل اين شرايط جهنمى که به ضرب زندان و شکنجه و اعدام و با اجير کردن مشتى قاتل و جنايتکار و آخوند و قاضى بر مردم تحميل کرده اند، مبارزه زنان و مردم برابرى طلب، عليه تمام اين بنيادهاى کهنه و ضد انسانى و ضد تمدن، يکدم از پاى نايستاده است.

 

٨ مارس روزى است که صف وسيع زنان و مردان مدرن و برابرى طلب به ميدان مى‌آيند و به اين جهنم اسلامى نه ميگويند. ٨ مارس روزى است که نه پرچم عرق ملى، نه احساسات کثيف نژادى و نه تمايلات دينى و قومى جايى ندارند. روز جهانى زن روز کسانى است که براى زن مثل انسانى برابر حقوق و حرمت قائلند و خواهان اجراى قوانينى انسانى در جامعه هستند. روز جهانى زن روز صف آرايى مردمانى است که با صداى رسا اعلام ميکنند، "حقوق زن جهانشمول است و تقسيم بردار نيست". در کردستان اين جنبش عليرغم فراز و نشيبهايى که بر خود ديده، قوى و با هويت روشن و خواستهاى شفاف، به يک واقعيت عينى تبديل شده و خود را به جمهورى اسلامى و تمام جريانات ضد زن تحميل کرده است. اين جنبش را ديگر نميتوان در قفس کرد. روز جهانى زن هر ساله به ميدان زورآزمايى زنان و مردان آزاده براى اعلام جرم عليه وضع موجود و عليه ستم کشى زنان تبديل شده است. "نه حجاب اسلامى، نه آپارتايد جنسى، آزادى برابرى" شعار روشن اين جنبش و نشانه قامت بلند و استوار آن است. مراسمهاى ٨ مارس در شهرهاى کردستان، مراسم و ميتينگهاى با شکوه در سنندج و سقز تا مراسمهاى بزرگ و کوچک در شهرهاى ديگر و دهها و صدها مراسم خانوادگى و جمعى، تنها گوشه کوچکى از يک واقعيت عظيم اجتماعى است. اين جنبش، يکى از هراسناکترين دشمنان جمهورى اسلامى و تمام جرياناتى است که با برابرى زن و مرد سر جنگ دارند و حقوق جهانشمول زن را زير نام زن مسلمان، ايرانى و کرد دارند تکه پاره ميکنند.

 

اينکه در چند سال گذشته، در ابعاد سراسرى و در شهرهاى کردستان تمام جريانات ضد زن از خود جمهورى اسلامى تا جريانات ملى اسلامى، از سلصنت طلب تا حزب دمکرات، همگى يکدفعه به فکر حقوق زن افتادند، خود گواه واقعيت اجتماعى بزرگترى است که به آن اشاره شد. اگر امروز انواع جريانات در قالب فمينيسم اسلامى و قومى و کردى و فارسى سبز شده‌اند، به اين دليل نيست که اينها مدرن شده و حقوق زن را ميخواهند تامين کنند. وجود اينها دال بر در صحنه بودن جنبش عظيمى است که به اسلام و قوانينش نه ميگويد و برابرى زن و مرد را کاملا و بى کم و کسر طلب ميکند. از دفتر رياست جمهورى تا کميسيونهاى بانوان و تا انواع شخصيتهايى که به تازگى طرفدار زن شده و هر کدام به نوعى از زن، "زن کرد"، "مسلمان" و "عرب" و "فارس" و "ملى" ميتراشند، همگى در اين اوضاع ميخواهند حقوق جهانشمول زن را به عنوان انسان برابر سر ببرند.

 

اينها صداى جنبشهاى ديگرى است که در پس نام زن و دفاع از حقوق زن، منافع ديگرى را تعقيب ميکنند. هم اکنون در شهرهاى کردستان انواع جمع و جريان و کميسيون به نام زن تشکيل شده است که عليرغم اختلافاتى که با هم دارند و حتى عليرغم ميزان دورى و نزديکى آنها از بستر اصلى جبش اسلامى، خود در اصلى‌ترين و پايه‌اى‌ترين سطح به جنبش زنان لطمه ميزنند و با آن دشمنى دارند.وقتى بحث از حقوق زن است، فورى زن مسلمان را به ميدان ميکشند و علاوه بر اينکه هويت قومى به زن به عنوان انسان ميدهند، در بهترين حالت خواهان تعديل ستمکشى زنان در همان چهار چوب اسلامى و ضد زن هستند. ناسيوناليستها نيز به شيوه‌اى ديگر لباس کردى و فارسى اصيل و زن کرد و پارسى اصيل را به تن زنان ميکنند و با اين تقسيم بندى عملا زن را از هويت انسانى دور مى سازند. اينها تلاش مى کنند از اين نيروى عظيم به ميدان آمده، در خدمت امر ديگرى استفاده کنند. احزاب ناسيوناليست کرد که با چهره مخالفت با حکومت اسلامى در ميدان هستند، با زدن قالب کردى به حقوق زنان ميخواهند از اين نيروى عظيم در خدمت قدرت گرفتن خود استفاده کند و برايش کيسه دوخته‌اند. اينها جنبش زنان براى رهايى را قربان اهدافى ميکنند که جز ستمگرى و بى حقوقى چيزى در بر ندارد. اينها قبلا از مسئله زن سخنى به ميان نمى‌آوردند چون جنبش برابرى طلبى زنان کمتر علنا عرض اندام کرده بود و حتى وجودش را انکار ميکردند. حالا که تحميل شده و نميشود انکارش کرد، پس در فکر به بيراه کشاندن آن در خدمت اهداف ملى و قومى خود هستند. انگار مردم شاهد وضعيت اسفبار زنان در کردستان عراق، نيستند. انگار خبر کشتن صدها زن در کردستان عراق بعلت ناموس پرستى هديه ناسيوناليستها به "زن کرد" نيست. انگار اينها نيستند که کوشيدند قوانين ارتجاعى دولت عراق را تماما به عنوان قوانين حکومت کارتونى خود به خورد مردم بدهند. در همين سرزمين "بهشتى" که موعدش را به زنان در کردستان ايران ميدهند، بکرات پدر و برادر و... دختر و خواهر خود را از اروپا به آنجا برده اند تا در سايه حاکميت فرهنگ مردسالار و ضد زن از نوع کردى و قومى آن، به راحتى و بدون مزاحمت به قتل برسانند. اينها کوچکترين ربطى به برابرى زن و عدالت و حقوق انسانى ندارند.

 

جنبش برابرى طلبانه زنان، جنبشى که حقوق زن را جهانشمول و تقسيم ناپذير ميداند، قويتر از هر زمان در ميدان است. چگونه اين نيروى عظيم در ٨ مارس خودنمايى ميکند، بستگى به عوامل متعددى از جمله به نقش رهبران و فعالين اصلى اين جنبش دارد.