انتخاباتى که عراق را گسيخته تر کرد

 

فاتح شيخ

 

"انتخابات" يکشنبه ٣٠ ژانويه، جامعه عراق را از آنچه بود گسيخته تر کرد. اين واقعيت از اولين روز بعد از "انتخابات"، قابل ديدن بود. دوشنبه علاوى و سه شنبه عجيل ياور نخست وزير و رئيس "دولت موقت"، يکى پس از ديگرى "پيام وحدت" دادند و احزاب و دستجات مختلف را فرا خواندند که نتيجه شمارش آراء هرچه باشد، براى تشکيل دولت آتى، همه با هم به "ديالوگ" بنشينند! هر دو تاکيد کردند که در دولت آتى، جريانات بايکوت کننده "انتخابات" را هم شرکت خواهند داد! (پس اين بساط را چرا براه انداختند؟). هر دو مقام و همه روساى قوم شريک در "دولت موقت"، تاکيد کردند که خواهان خروج نيروهاى اشغالگر نيستند. چه بهتر از اين براى بوش و بلر و چه بدتر از اين گواه ادامه سيه روزى مردم عراق!

 

در پروسه انتخابات، شکاف جديد "شيعه" و "سنى" به شکاف قديمى ايجادشده حول مساله کرد در ترکيب ارتجاعى "دولت موقت" اضافه شد و حضرات از عواقب اين شکافهاى مضاعف آشکارا وحشت کرده اند. بايد بياد داشت که در اين معجون قومى‌‌اسلامى، علاوى به جناح موسوم به "شيعه" و ياور به جناح مقابل آن يعنى "سنى" قومى‌‌عربى تعلق دارد و پيام علاوى و در پى آن ياور، نشانه تلاش آنها براى جلوگيرى از انفجارى است، که ميتواند کل دولت مستعجل شان را به هوا ببرد. و در هر حال معنى و پيامد شکاف جديد براى مردم جز اين نيست که ارتجاع قومى‌‌اسلامى حاکم در عراق به اضافه ادامه اشغالگرى آمريکا و "متحدان"، جامعه را بيشتر بهم ميريزد و شهروندان بيشترى را برخلاف منافع و خواست خودشان بجان هم مياندازد.

 

واقعيت از قبل آشکارى که در "پروسه انتخابات" آشکارتر شد دست بالا داشتن جريانات اسلامى "شيعه" در مقابل دو جناح ديگر يعنى جريانات اسلامى "سنى" قومى‌‌عربى و دو حزب حاکم بر کردستان است. بوش و بلر با دادن امتياز به جريانات اسلامى شيعه (و به جمهورى اسلامى) در اين پروسه، عراق را با سرنوشت بازهم خطرناکترى مواجه کرده اند. اين سازش و پيامدهايش، يادآور سازش چمبرلين با نازيسم هيتلرى است؛ اينکه اسلام سياسى در دو سه دهه اخير با استفاده از اين کانال چه جناياتى در ايران و افغانستان و شمال آفريقا و نيويورک و مادريد و همه جا به بشريت تحميل کرده است ذره اى مساله بوش و بلر نيست. آنها ميخواهند استراتژى به گِل نشسته شان را، و حضور نيروهايشان در عراق را، به هر قيمت، نجات دهند.

 

تا اين لحظه نتيجه شمارش "آرا" هنوز اعلام نشده است، اما از شواهد ميتوان نتيجه گرفت که برنده اصلى، جناح اسلامى "شيعه" و بازنده اصلى مردم عراق است، پيچيدگى مساله در اينست که دو جناح ديگر شريک قدرت هم بازنده اند؛ با اين تفاوت که جناح "سنى" قومى‌‌عربى با بايکوت "انتخابات" توسط اکثريت آن، دستکم "برگ برنده"اى براى بازيهاى آتى در دست خود نگهداشته است، درحاليکه احزاب حاکم بر کردستان با شرکت فعالانه شان به "انتخابات" رونق بخشيدند و خود درعوض بر کرسى آخر بازندگى نشستند. در اين ميان بوش و بلر از همه بيشتر اعلام موفقيت کردند؛ به تصور اينکه ميتوانند اين دروغ بزرگ را که با تانکهايشان سوغات "دمکراسى" براى عراق برده اند، به مردم جهان و کشورهايشان بفروشند و در عين حال جواز ادامه اشغال را از دولت "منتخب" مردم دريافت کنند. جمهورى اسلامى ايران هم واضح است که از خوشحالى در پوست نميگنجد. اين پيامدها و واکنشهاى متضاد، طليعه کشمکشهاى گسترده ترى است که در چشم انداز خونين عراق بعد از انتخابات قابل ديدن است.

 

در عراق، "دمکراسى" پيروز نشده است، سناريوى سياه همچنان "پيروز" است و ادامه خواهد يافت. زندگى مردم و مدنيت جامعه بازهم دستخوش کشمکش تروريسم و اشغالگرى آمريکا و انگليس و اسلام سياسى و تروريسم اسلامى خواهد بود. به اين دور باطل بايد هرچه سريعتر پايان داد. در کردستان عراق، دو حزب حاکم بجاى پاسخگويى به خواست مردم براى برگزارى رفراندم، آنها را پاى صندوقهاى انتخابات کشاندند، و در واقع به مسير خطرناکى کشاندند که ميتواند به تجديد مشقات و مخاطرات گذشته بينجامد. اما بخواهند و نخواهند حل مساله کرد از راه رفراندم، در صحنه سياست عراق، به يک ضرورت غيرقابل اهمال بدل شده است. اين يعنى تعيين سرنوشت سياسى مردم کردستان توسط خود آنها و نه احزاب مرتجع حاکم، اين يعنى اعلام تصميم به جدايى و تشکيل دولت مستقل يا بازگشت به تابعيت درجه دوم دولت قومى‌‌مذهبى حاکم در بغداد. راه حل عادلانه و آزاديخواهانه رفراندم براى مساله کرد را بايد به نيروى مردم آزاديخواه متحقق کرد.

 

حزب کمونيست کارگرى عراق مضحکه "انتخابات" را فعالانه تحريم و افشا کرد و در مورد عواقب آن هشدار داد. از نظر اين حزب، تنها راه خروج جامعه از موقعيت داغان و خونين و پرمشقت فعلى، سازمان دادن و متحد کردن نيروى توده مردم براى مبارزه در راه آزادى و اعاده مدنيت به عراق و براى برگزارى يک رفراندم آزاد در کردستان است. اينها اولويتهاى فعاليت حزب کمونيست کارگرى عراق در اين دوره است و در اين تلاش و مبارزه رهايى بخش و کمونيستى، حزب حکمتيستها را با تمام توان در کنار خود دارد.