بازندگان کنفرانس برلين، بازندگان امروز

عجله نکنيد، جواب همان است که در کنفرانس برلين داديم

 

آذر مدرسي                                                          azar.modaresi@gmail.com                     

ظاهرا اعتصاب غذاي گنجي و کمپين قهرمان سازي او جان تازه اي در بدن نحيف و جنازه دو خرداديهاي سابق، اپوزيسيون پرو رژيمي دميده است. جرياني که با شکست پروژه اصلاح کردن رژيم و پس از سوختن خاتمي و پروژه گفتگوي تمدنهايش،  سرگيجه گرفته و تلو تلو خوران دنبال رهبر مي گشت. اين  جنبش مفلوک و شکست خورده با اعتصاب غذاي گنجي رهبر، قهرمان و ناجي خود را پيدا کرده و دون کيشوت مابانه شمشير زنگ زده شان را براي جنگي دوباره از غلاف کشيده اند.

کينه و نفرتشان از ما کمونيستها بخاطر به شکست کشاندن پروژه اصلاح و نجات رژيم چنان عميق است و زخمي که از ما خورده اند چنين عميق است که به هر بهانه اي سر اين زخم چرکين باز ميشود و بوي  گند عفونتش آدم را خفه ميکند.

نمونه تيپيک آدم زخم خورده اي که کف بر دهان ليچار ميگويد شهلا شرف است. شهلا شرف "فرصت را غنيمت شمرده" و  به ما شکست دهندگان کنفرانس برلين حمله ميکند که بايد از گنجي معذرتخواهي کنيم. اگر از هجو، شانتاژهاي کهنه شده و برخورد مردسالارنه و عقب مانده  نوشته ايشان  بگذريم ميبينيم که خانم شرف هم مثل رهبرشان دير از راه رسيده اند و با کارت سوخته بازي ميکند.

کنفرانس برلين و شکست آن به واقعه مهمى در حيات سياسى ايران و يک افتضاح سياسى براى جمهورى اسلامى، حاميان غربى آن و اپوزيسيون طرفدار رژيم تبديل شد. صورت مسئله شهلا شرف و همه جريانات پرو رژيمي مانند اکثريت و توده چه در کنفرانس برلين و چه امروز نجات سيستم موجود از تعرض و قيام مردم است.

ديروز با توسل به اصلاح پذير بودن رژيم در صف ناجيان جمهوري اسلامي بودند  و امروز که به زور و براي چندمين بار "به صف اپوزيسيون رانده شده اند"، باز تلاش ميکنند که کل از رژيم را از تيررس حمله مردم نجات دهند. حمله به کمونيست ها و برهم زنندگان کنفرانس برلين قرار است اين خدمت را به امثال ايشان بکند.

صورت مسئله شهلا شرف با گنجي و بي گنجي، با خاتمي يا بي خاتمي با صورت مسئله ما و مردمي که از 26 سال پيش و به هر بهانه اي سرنگوني اين رژيم را با همه دم و دستگاه مذهبي و سرکوبش را ميخواهيم، متفاوت است. طبيعي است شهلا شرف نقش گنجي و جلائي پور را در سرکوب مردم کردستان و نقش سروش و حجاريان را در سرکوب مردم و بقا و سر پا ايستادن جمهوري اسلامي مهم نميدانند. شايد هم مهم ميدانند و به همين دليل برايشان فرش قرمز پهن ميکنند. از نظر شهلا شرف در راس ماشين سرکوب رژيم اسلامي بودن، نقش داشتن در اسيد پاشيدن به زنان "بدحجاب" و در انقلاب فرهنگي و سرکوب دانشجويان، بنيان گذاشتن سپاه پاسداران و سازمان سياه اطلاعات رژيم، سرکوب "ضد انقلاب" در کردستان، اعدام و شکنجه صدها هزار نفر که تنها جرمشان عقايد سياسي شان و اعتراضشان به رژيم اسلامي بود، جرم نيست.

 

در تصور اينها عمليات انتحاري گنجي  و کمپين و هياهوي حول آن ميتواند حافظه صدها هزار نفري که شاکي خصوصي اينان هستند را پاک کند. فکر ميکنند در شرايطي که مردم حکم رفتن اين جنايتکاران را داده اند، تقابل "شجاعانه و با صلابت" با ولايت فقيه و افشاگري از جناح مقابل چنان  قهرمانانه است که مردم کردستان جنايات گنجي  و همکاري مشتي توده و اکثريتي با رژيم را به آساني فراموش کنند. شهلا شريف بيخود شلوغ ميکند و ليچار ميگويد و قهرمان سازي ميکند. به قول خودش گنجي در کنفرانس برلين هم زمانيکه علنا عليه کمونيستها و آزاديخواهان سخنراني کرد حرف دل او را زده است. حرف امروز گنجي هم که خود را فرزند امام ميداند حتما حرف دل امروز خانم شهلا شريف هم هست.

امروز صف بندي کنفرانس برلين بر جاي خودش باقي است. از يکطرف صف کسانيکه با انواع پروژه ها و رهبراني که "بخشي" از حکومت را مورد حمله قرار ميدهند و هر روز يکي را بر صندلي رهبري ديروز خاتمي و امروز رفسنجاني و گنجي را مينشانند و در طرف ديگر مردم و آزاديخواهان و کمونيست هايي که تمام رژِيم را با ولايت فقيه و مجلس و سپاه و وزارت اطلاعات و رئيس جمهور و  دولت و زندانهايش نمي خواهند.  يک طرف کساني قرار دارند که بيش از سرنگوني رژيم در فکر نجات نظام اند. کساني که حاضرند با طرحهايي چون رفراندم حتي پاي عراقيزه کردن ايران بروند.  براي اينها هر راه کاري قابل قبول است بشرطي که مردم را دور بزند، از ميدان خارج کند يا در خدمت اصلاحات و راه کارهاي آنها قرار دهد. طرف ديگر ما، کمونيستها و مردم آزاديخواهي که براي آزادي کامل، برابري کامل، سعادت همگاني و بالاخره درهم شکستن کامل دستگاه سرکوب و ديکتاتوري رژيم در صحنه هستيم. شهلا شرف از اين عزم کمونيست ها و برهم زنندگان کنفرانس برلين عصباني است به بهانه امکان قرباني شدن گنجي، در حمله به کمونيست ها عنان از کف داده است.

 

لباس آزاديخواهي  برتن خانم شريف و گنجي و خيل دوستدارانش که به تماميت رژيم اسلامي و همه کشتار ها و بگير و ببندهايش، همه چوبه هاي دار و بساط سنگسارش اعتراضي ندارند  بيقواره تر از اينها است که بتوانند خود را در صف آزاديخواهان قرار دهند. خانم شرف و گنجي و جلائي پور و دوستان توده اي و اکثريتي شان دير به صف سرنگوني طلبان، آنهم جناح راست آن، پيوسته اند. شکست طرح هاي "بعد از عراق نوبت ايران است" و " رفراندم" و "بيانيه 565 نفر" دست ردي بود که مردم به سينه سرنگوني طلبان راست زده اند.  کسي که امرش آزادي خودش و پسر عموهايش است و آزادي عقيده و بيان را فقط براي خودي ها ميخواهد، با هيچ عمليات انتحاري به قهرمان آزاديخواهي مردم تبديل نميشود. شکست خوردگان در  کنفرانس برلين از جمهوري اسلامي گرفته تا ياران ديروزي که مورد غضب قرار گرفتند، يکبار ديگر جواب خود را از ما و مردم ميگيرند.

ما هم اميدواريم که گنجي دست از اعتصاب غذا بکشد و قرباني اين  کمپين نشود.  اميدوارم که او هم مثل همه زندانيان سياسي آزاد شود، مستقل از ميزان اختلاف عقيده من و همه برهم زنندگان کنفرانس برلين، و مستقل از اينکه گنجي در خدمت نظام بوده، به اين خاطر که  امروز به خاطر عقايد سياسي اش در زندان است، ما حکمتيست ها خواهان آزادي او همچون همه زندانيان سياسي  هستيم.

شهلا شرف اشبتاه ميکند که تصور ميکند با قرار دادن و ضعيت بحراني سلامت گنجي در مقابل چشمان همگان ميتوان از نظر سياسي دست برهم زنندگان کنفرانس برلين را بپيجاند و آنها را به چيزي چون معذرت خواهي بکشاند. اين سنت توده اي مائوئيستي، سنت شرقي و مذهبي از ما بسيار دور است. کمونيست ها و حکمتيست ها با " شواليه بازي" هاي خانم شرف افق شان را گم نمي کنند. جاي آنها در کنار مردم و خواستهايشان بوده و خواهد بود.

 

21 ژوئيه 2005