نبردِ گرسنگان!
 

نه از تفنگهایت می هراسیم،
و نه ماشین ارعاب ات
دیگر
برپیکرما
عرق سردِ وحشت را می نشاند.

نان را پرچم کرده ایم
و آزادی را مشعل راه،
آمده ایم که قانون ات را به آتش بکشیم،
وجهانی را که خود ساخته ایم
فاتح شویم.

عهد کرده ایم
پایان بربریت را
به شادی بنشینیم
تا پرچم سوسیالیسم را
بر قلب سنگ ات فروکنیم.

نه شلیک گلوله هایت را
توانِ توقف ما است،
ونه این جاسوسان قحبه ات را
توانِ برافرازیِ پرچمِ تفرقه است!

ما شانه به شانه آمده ایم
که در رزمِ رهایی
مرگ را به بازی بگیریم،
ببین که چگونه
درحلقه یِ شاداب نبردمان
هررفیقی که برزمین میافتد
به هزار تکثیر میشود،
وهررفیقی که در بند میشود
درفریادهای ما
حضوری سرافراز میابد.

نه تفنگت ونه جاسوسان ات،
نه ارعاب ات و نه اردوی چماق دارانت،
حتی اوراد آسمانی ات را
توان سد طوفان انقلاب نیست.
این یورشِ سرخِ ارتش گرسنگان است،
که حضورش را
درجغرافیایِ بین الملل اعلام میکند.

وما دراین پاره یِ جهان
گردانی ازاین ارتشیم.
خورشیدِ انسان
ازاردوگاه جنبش ما
طلوع خواهدکرد.

«داریوش سلحشور»

 

* به نقل از کانال تلگرامی هنر اعتراضی