جدال کفتارها در ایران

در حاشیه لایحه "ممنوعیت ضبط و پخش اعترافات اشخاص"

ثریا شهابی

انعکاس خبر مطرح شدن لایحه محمود صادقی، "نماینده"  تهران در مجلس شورای اسلامی،  دال بر  ممنوع کردن "ضبط و پخش اعترافات اشخاص"  در رسانههای حکومتی، و تکاپوی دولتی ها، مجلسی ها، "وزارت اطلاعاتی"ها و"سپاهی" ها  و باندهای حواشی آنها، در سهم بری از این کمپین، له یا علیه دیگری، از جوانت مختلف تماشایی است!

بر محور این لایحه، باز کردن مشت  یکدیگر، افشاگری و "حسابرسی"  البته "کنترل و مدیریت" شده از بالا بین بالاترین مقامات در باندهای حکومتی، در دفتر مقام معظم و "اطلاعات سپاه"   و "وزارت اطلاعات"،   "دستگاه دولت" و "باندهای مجلس"، در باره موارد بسیار معدودی از توطئه ها و جنایات در حق اسرا و زندانیان، آیینه تمام قدی از موقعیت امروز جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر جلو صحنه آمده است. نه از این نظر که گویا جنایات تاریخی چهار دهه جمهوری اسلامی ایران علیه شهروندان، نیاز به افشاگری دارد و جای تعجب! بلکه به این دلیل که توسط بالاترین مقامات حکومتی، بدون کمترین شکنجه و زندان و .. در موردش اعتراف میشود.

این "کمپین" و حواشی آن "در بالا"، وضعیت جمهوری اسلامی ایران را، نه در منطقه و در "جدال هسته ای" با آمریکا و اروپا، یا بالا و پایین رفتن های میزان "دماسنج" قلدری در عراق و عملیات میلیتاریستی در منطقه، که در رابطه با بیش از هشتاد میلیون انسانی به نمایش میگذارد که چهل سال است در ایران برده مطلقا بی حق و حقوق، در اسارتگاه یکی از وحشی ترین حاکمیت های قرن بوده اند.

طرح این لایحه و سوال و جواب کردن ها از بالاترین مقامات وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و دولت و مجلس و برخلاف تصویر رسانه های دولتی نوکر داخلی و خارجی، نه محصول رقابت همیشگی باندهای قدرت در  اطلاعات و سپاه و دولت، یا آبروریزی آنها در کیس "افتضاح امنیتی  "مستند دروغین کلوپ ترور"  و مصایبی است  که بر سر قربانیان این توطیه آورند، که اساسا محصول تحرک و  شرایطی است از پس از خیزش دیماه ۹۶ زمین سیاسی ایران را سراسر، شخم زد. شرایطی که در دل آن، پایینی ها، بدون هیچ اسلحه و  وزارتخانه و زندان و بانک و کمپانی و بنگاه مالتی میلیاردری، بالایی ها را چون کفتارهای سرگردان از سوراخ هایشان بیرون کشید تا به گله شیران اسیر، حساب پس بدهند!

بیدار شدن وجدان نداشته "خفته"  نمایندگان مجلس و این و آن شخصیت ابن الوقت در این و آن نهاد قدرت، به خاطر آن تحرک و در دل ان شرایطی است که از آن پش، جنایات و توطئه های همیشگی، امکانات و قدرت سرکوب همیشگی، "دیگر اثر ندارد"شان نزول این لایحه،  امروز،  به این خاطر است که از دیماه ۹۶، بر پیشانی کل نظام، "اصلاح طلب و اصولگرا" ، مهر"دیگر تمام شد" خورد!

این تقلاها، در جواب به تحرکی است که همین چند ماه قبل، از پایین علیه پروژه کثیف سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران در"تواب سازی" و "مستند سازی" های دروغین و اعتراف گیری از زندانیان به زور شکنجه های فیزیکی و روحی و روانی،  جملگی شان در اطلاعات و سپاه و دولت و مجلس و مقام معظم را از "شکرمیل" کردن های خود پیشمان کرد!

"حکمت"  این لایحه نه افشا شدن توطئه و جنایت کثیف هفت سال پیش وزارت اطلاعات، در کیس . "مستند دروغین کلوپ ترور"، که آخرین توطئه و "مستند سازی" مهوع شان در  دیماه ۹۷  است که علیه زندانیان هفت تپه و حامیان شان، و علیه شخصت های سرشناس دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، از صدا  و سیما پخش شد و جامعه پاسخ خود را با زدن در دهان جملگی شان، در همه نهاد ها داد و فریاد "شکنجه مستند دیگر اثر ندارد"، را کفتارهای حاکم شنیدند! سراسیمگی امروزشان، به این خاطر است.

شرایطی که در دل آن،  رهبر اعتراضات کارگری بالاترین مقام قوه قضاییه را برای پاسخ گویی به شرکت در یک مناظره تلویزیونی دعوت میکند!  شرایطی که جنبشی احکام حبس یک قرون و نیمی را تا اطلاع ثانوی "فریز کرده" است  و زندانیان اش را به قدرت اعتصاب کارگری و تحرک وسیع حامیان اش، آزاد میکند!

ریشه این افشاگری ها و تقلاها و تلاش  در صفوف حاکمیت برای دادن تصویر ملایم و تلطیف شده از بخش یا بخش هایی از خود، را باید در پایین جست!  پایین قدرتش را به بالایی ها تحمیل کرده است! نه تنها  پروژه های همیشگی علیه زندانیان سیاسی را بی مصرف کرده است که زندانیان را هم آزاد کرده است.

این لایحه تلاش صفی مستاصل است برای گذار از "مستند سازی"  های سوخته، به پروژه های جدید و "نسوخته" مقابله با جنبش اعتراضی است که چهل سال است در میدان است و امروز نبض آن  حول طبقه کارگر صنعتی، می زند.

بی تردید صفی از "اصلاحات چی ها"  تلاش میکنند که شیوه های جدید سرکوب و مقابله با میلیون ها به جان آمده از حاکمیت شان را خراطی و به بازار عرضه کنند! ترور فعالین، سر به نیست کردن، توطئه پنهانی و .. شیوه های سنتی است که وقتی قدرت رسمی برای مقابله بی اثر میشود، بکار گرفته میشود! اما اینکه بن بست جمهوری اسلامی حتی با ترور صدها و هزاران فعال، حل شود، توهم و امید واهی برای گله کفتار ها بیش نیست. با این وجود، هوشیاری در مقابل توطئه های پنهانی، برای صفی که برای "رفاه، آزادی و امنیت"به میدان آمده است، لازم است.  این موقعیت بالا است. اما پایین، با این پیشروی چه میتواند بکند!

 

حساب گله کفتارها را باید یکسره کرد!

هوشیاری در مقابل تلاش ها و طرفندهای جدید از سر استیصال و"خوردن کفگیر به ته دیگ" دستگاه اطلاعات و زندان ها و بازجوها و برای برداشتن "مزاحم از سر راه" امر همیشگی ما است. دفاع و حمایت و مراقبت  دائم از فعالین و دست اندرکاران مبارزات کارگری و مدنی و اجتماعی، این سرمایه های جنبش ما برای به پیروزی رساندن محرومین، امر همیشگی است.

از این فراتر اما!  مگر نمی گویند که اعتراف گیری و شکنجه و نمایش "برکات"  آن برای نظام، دیگر برایشان مفید نیست! اینجا شروع کار ما است! از امروز و از این تاریخ به عقب ، برای هر اعتراف و شکنجه شان باید، توسط قدرت و جنبشی که عقب شان زده است،  حسابرسی شوند.

از پرونده شکنجه و"اعترافگیری"  و مصاحبه های اجباری همه زندانیان سیاسی امروز در بند و از بند رسته، زندانیان هفت تپه و اول مه،  بهروز کریمی زاده  ها و همه کسانی که در پرونده  "دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب" ، زیر شکنجه از آنها اعتراف اجباری گرفته شد، همه کسانی که از این تاریخ به عقب به خاطر اعتراض و مخالفت با جمهوری اسلامی و مقررات و ممنوعیت های ضدبشری آن،  زندانی و شکنجه شدند،  باید حسابرسی شوند!

خودشان اعتراف کرده اند، بدون اجبار و در قدرت! باید عقربه شمار زمان در رسیدگی به همه پرونده های هفت تپه و گام، پرونده های اول ماه مه ها و هشت مارس ها و دستگیری ها در کردستان و دانشگاهها و از معلمین و بازنشستگان و بیکاران و زنان و .. در سراسر ایران، را به حرکت درآورد! باید مجبورشان کرد که به همه جنایات شان اعتراف کنند! پایان دادن به پدیده زندانی سیاسی و حبس و شکنجه و آزاد و اعدام، تنها و تنها در گرو به میدان آوردن قدرت خود است! قدرت متحد  و متشکل خود، در شوراهای مردمی و کارگری، در محل های کار و زندگی! در مبارزات و اعتراضات! جواب پایین دادگاههای علنی است!  جواب محاکمه و مجازات عاملین این جنایات است. جواب پرداخت خسارت به همه قربانیان جنایات نظام است.

باید این عقب نشینی را به سنگری برای بستن همه پرونده سازی ها علیه فعالین کارگری، فرهنگی، بازنشستگان، فعالین دانشجویی و مدنی و .... تبدیل کرد. هنوز زندانها مملو از کسانی است که برای یک زندگی انسانی و بهتر بپا خاستند، باید این عقب نشینی را به شکستن در زندانها تبدیل کرد.

۷ نوامبر ۲۰۱۹