در فردای کشتار "بنزین" و بازار گرمی برای نمایش انتخاباتی

مصطفي اسدپور

همواره در فردای کودتاها و کشتارها، با رفت و روب خیابانها، با خروج کروههای مرگ از خط مقدم ترور؛ کرکره دکان سخگویان دولتی بالاکشیده میشود. با اطمینان خاطر از شکار تعداد کافی از ناراضیان از جان گذشته، با رسیدن گزارش پایان کار مخوف تعقیب و "رسیدگی" های اضطراری – امنیتی؛ نوبت کنفرانسهای خبری میرسد. سخنگویان با ظاهر آهار کشیده، با ارقام و شواهد نخراشیده صد البته جزو آگاهانه و برنامه ریزی شده و دقیقا در ادامه فضای جنایت و ترور بحساب میایند. این نمایش فردای روز سرکوب، توسط همان سرکوبگران و در خدمت چهارمیخه کردن اهداف سرکوب است.

روز گذشته بلاخره روز مناسب برای کنفرانس خبری اعتراضات آبان و آذر در پی افزایش قیمت بنزین توسط سخنگویان دولتی رسید.    بیلان حکومت چیزی جز اعلام  پیروزی کشتار "بنزین"  در قالب قانون نبود؛ و البته از پیش همگان میدانستند که "اغتشاش" اسم رمز تداوم  سیطره بی حقوقی و تسلیم نزد شهروندان و در عین حال  تعهد آهنین و  دفاع بی چون و چرا از اعمال دستجات مخوف باند سیاهی در "نجات کشور از توطئه های خطیر"  جوهره این نمایش خواهد بود. پیام مشترک سه قوه جای تردید بجا نمیگذاشت که  کسی نباید سر سوزنی به هر گونه دادخواهی و رسیدگی دل خوش کند.

مطابق بیلان رسمی و از دهان فراخ گستاخی  سخنگوی حکومت، مردمی که به مصوبه شبیخون شبانه یک مشت دزد و جنایتکار در هیبت ریاست سه قوه،  و از هراس حمله تازه تری به نان و حیات و حرمت خویش، دست به اعتراض زدند، حقشان بود که در جا کشته شوند... بنا به این بیلان، ایران میتواندآسوده بخوابد چرا که باند سیاهی ها باتشخیص خوشیارانه و با نظارت ماموران ویژه کسانی را کشته اند که "حقشان بوده است". بنا به این بیلان پشت دیوار زندانها همان ماموران و با همان معیار و عدالت به رسیدگی مشغولند...

اگر کسی به ضرورت، کارکرد و مقاصد کنفرانس های خبری تردید دارد، میتواند به صفحات گزارش منتشره دیروز مراجعه کند و بوی خون و ترور آکنده  در فضا، در کلمات و عبارات را لمس نماید. "آشوب و آشوبگران" نه اتهام هردنبیل یک مواجب بگیر بلکه قلب از تپش افتاده یکی پس از دیگری جوانکی در طرف دیگر خیابان است؛ "آشوب و آشوبگران" نه مهملات و دروغهای کثیف بلکه توجیه قساوت و توحش لجام گسیخته طولانی در دهها شهر در سراسر کشور و در مقابل مردمی است که بنزین گرانتر نمیخواستند، از تعرض پس از تعرض بی امان روسای سه قوه به دستمزد، به نان، به امنیت خود به هزیمت افتاده بودند... مردمی که عقل و تشخیص و فهم دارند؛ و تره برای  جفنگیات و مسخره بازی "اعتراض قانونی حق طبیعی مردم است!" خرد نمیکنند... مردمی که هنوز با تعقیب و گریز حمله وحشیانه به شوش و اهواز و اراک را در سرکوب اعتراضات کارگری دست به گریبان هستند.

اما عمق نفرت این حکومت نسبت به مردم در جای دیگر، در بازارگرمی برای نمایش  انتخابات مجلس نهفته است.  در اظهارات رسمی و بیلان سخنگویان حکومتی نه تنها نشانی از بستن پرونده "کشتار بنزین" وجود ندارد، بلکه با گستاخی منت امنیت هم سر مردم میگذارند و در سایه اخبار دستگیری و سرکوب، بازارگرمی برای انتخابات مجلس را در پیش گرفته اند.

حکومت اسلامی سرمایه آشکارا روی آن حساب کرده است که با تکیه به از یک طرف  ترس و ترور و از طرف دیگر فقر و گرسنگی میتواند مردم زحمتکش را طعمه نمایش انتخابات خود کند. حساب آنها اینستکه مردمی که اعتراض را بی فایده ببینند؛ طعمه خوبی برای کلاهبرداری شیادانه مجلس باشند.

گماشتگان و کاسه لیسان و شیادان مجلس هر تصویری از نقش مستقیم جبونانه و خوش خدمتی همیشگی و  تازه ترین مورد آن،  در "کشتار بنزین" داشته باشند؛ برای مردم زحمتکش و برای مفاهیم نان و عدالت، این نمایش انتخاباتی بازی با خون است. این مجلس و این نمایش در هر گام خود دهن کجی به اعتراض بر حق میلونها مردم زحمتکش و حق طلب است و بر نعش و  بر  فریاد حق طلبی برای این حکومت جلا و جبروت میتراشد.   

"انتخابات" و تجمعات انتخاباتی، آفبش ها، در و دیوار شهر، زمین و زمان را به کیفرخواست کشتار بنزین تبدیل کنیم... برای روز انتخابات، سگ های محله را همراه ببریم تا صندوقها را با آنچه شایسته است پر کنند!