از کنگره مشاهیر کرد تا نشست و مذاکره با جمهوری اسلامی

گفتگوی رادیو نینا با مظفر محمدی

 

نینا: جمهوری اسلامی اخیرا در کردستان دو پروژه یکی برگزاری کنگره مشاهیر کرد و دیگری مذاکره با احزاب ناسیونالیست کرد را در دستور قرار داده است.  اهداف جمهوری اسلامی از این تحرکات و  احزاب کردی از مذاکره با جمهوری چیست؟ هر کدام دنبال چه منافعی هستند؟

مظفر محمدی: از آنجا که کنگره مشاهیر کرد از اهمیت درجه دومی برخوردار است اجازه بدهید اول از مساله مذاکره شروع کنم.  عمر ایلخانیزاده بعنوان نماینده ی  چهار حزب متمرکز در "مرکز همکاری احزاب کردستانی"  و ابراهیم علیزاده  دبیر اول کومله، هر دو گفته اند که مساله مذاکره از یک سال و نیم پیش مطرح شده و توسط یک نهاد مدنی از جانب جمهوری اسلامی به اطلاعشان رسیده است و آنها هم شرایطشان را گفته اند. با این وصف احزاب  "مرکز همکاری"  و کومله علیزاده به اعتراف خودشان از یک سال و نیم پیش از جریان مذاکره مطلع بوده ، به دیپلماسی مخفی وفادار مانده و هیچ خبری به بیرون درز نداده و به اطلاع مردم کردستان نرسانده اند!

 ایلخانیزاده از طرف مرکز همکاری چهار حزب ناسیونالیست و قومی می گوید ما بر سر مساله کرد اماده ایم با جمهوری اسلامی مذاکره کنیم . و علیزاده می گوید برنامه کومله مذاکره با هر دشمن جنایتکار و درنده ای را رد نکرده است. و مثالهای بسیار بی ربط و فریبکارانه می آورد که فلان دولت یا ارتش با دشمن خود مذاکره کرده اند.  مثال تاریخی عکس اصول علیزاده هم داریم. در جنگ جهانی دوم دولت انگلیس به نخست وزیری چرچیل حاضر نشد با دولت المان هیتلری مذاکره و سازش کند. دولت موسولینی اطریش که متحد آلمان بود از انگلیس خواست در جنگی که به دروازه های فرانسه نزدیک شده بود دخالت نکند. اما چرچیل با وجود مخالفت احزاب اپوزیسیون و نمایندگان مجلس شان این سازش را نپذیرفت و گفت در کنار فرانسه علیه هیتلر خواهد جنگید و ننگ اسارت مردم زیر چکمه های ارتش هیتلر جنایتکار را نمی پذیرد.

در شرایطی که مردم ایران رای به سرنگونی جمهوری اسلامی داده اند، مذاکره ی احزاب ناسیونالیست کرد با دشمن مردم اقدام بسیار ننگینی است. این احزاب هم طبقه کارگر و زحمتکشان و محرومان ایران را از همبستگی سراسری و از جمله مردم کردستان محروم می کند و هم کارگران و زحمتکشان کردستان را به اسارت بیشتر رژیم و احزاب کردی سرسپرده ی جمهوری اسلامی در می آورد. من در ادامه ی این بحث در مورد مخاطرات این اقدام ننگین اگر انجام شود بیشتر خواهم گفت.

در جواب سوالتان، هدف  جمهوری اسلامی روشن است. این تحولات جدید در شرایط معینی اتفاق می  افتد.  دوست و دشمن میدانند کشتی جمهوری اسلامی به گل نشسته و با موجی از خیزش و اعتراضات و اعتصاب و مبارزات کارگری و توده ای روبرو است. آرایش سیاسی و نظامی  جمهوری اسلامی برای مقابله با جنبش  سرنگونی است که از خیزش دیماه  ٩٦ شروع شده. مذاکره با احزاب ناسیونالیست در " مرکز همکاری" و همزمان برگزاری  کنگره ی  نامداران کرد اجزای یک  نقشه واحد  برای مقابله با مبارزات آزادیخواهانه ی مردم کردستان است.

جمهوری اسلامی در پر و بال دادن به ناسیونالیسم کرد به نسبت احزاب این جنبش کم نیاورده است. رژیم نهادها و فعالیتهای گسترده ای در این زمینه داشته است.  نمونه هایش:  فراکسیون نمایندگان کرد در مجلس اسلامی ، اصلاح طلبان کرد، جمعیت کردهای مقیم مرکز، شبکه ی امام جمعه ها و ملاهای سنی، سلفی های خودمختار در کردستان، کودار که قرار است بخش قانونی پژاک و پ ک  ک در کردستان ایران باشد و ...، همه را در رابطه با کردستان داشته و دارد. به شهادت مردم کردستان، برنامه های کردی رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی در کردستان نه تنها دست کمی از رادیو تلویزیونهای احزاب کردی ندارد بلکه گوی سبقت کردایتی را از آنها ربوده است! جمهوری اسلامی پ ک ک وپژآک وکودار را  اساسا در کمپ خود و در خدمت سیاستهایش دارد.

جمهوری اسلامی میخواهد علاوه بر این بخش های برسمیت شناخته شده ی جنبش کردایتی همکار خود،  بخش دیگر احزاب اپوزیسیون و مسلح  ناسیونالیسم کرد را هم خلع سلاح و خنثی و فلج کند . استفاده ابزاری از احزاب کردی برای جمهوری  اسلامی هیچوقت سخت نبوده. هر وقت رژیم  بخواهد انها را بپذیرد  این احزاب با اشتیاق فراوان استقبال می کنند. 

جمهوری اسلامی میخواهد صاحب کردستان شود و کل جنبش کردایتی را پشت خود بیاورد. اگر عربستان می تواند احزاب دمکرات را به خدمت سیاستها و جنگ نیابتی خود بکشاند، چرا جمهوری اسلامی نتواند این کار را بکند.

تصادفی نیست که زمان طرح مساله مذاکره جمهوری اسلامی با احزاب کردی  یعنی یک سال و نیم پیش درست زمانی است که خیزش دیماه ٩٦ در جریان بود و جمهوری اسلامی خواسته  تحرکات احتمالی احزاب ناسیونالیست را خنثی کند، جلو شلوغ کردن احتمالیشان را بگیرد و کردستان را آرام نگه دارد. سیاست چماق و هویج جمهوری اسلامی احزاب کردی را فلج و خنثی کرده است. ما دیدیم که در خیزش سراسری دیماه احزاب ناسیونالیست در کردستان هیچ سیاست فعال و همراهی با اعتراض سراسری مردم از خود بروزندادند! 

هدف احزاب ناسیونالیست کرد هم روشن است.  استراتژی ناسیونالیسم کرد جنگ برای مذاکره است.  تاریخ و سنت جنبش ناسیونالیسم کرد را نگاه کنیم  می بینیم که این اتفاق تاریخا بارها تکرار شده . قاضی محمد تسلیم شاه شد و سرش به دار آویخته شد. ملا مصطفی بارزانی تسلیم شد و به اصطلاح خود ناسیونالیست ها "آش بتال" کرد و در تبعید مرد. طالبانی در سال ١٩٦٦ تسلیم صدام شد و باز بنا به تعریف جناح مقابل ناسیونالیست کرد "جاش ٦٦" نامیده شد. اوجلان سالهاست در تبعید رساله ی تسلیم به اردوغان می نویسد وهنوز پاسخی نگرفته  است. قاسملو و شرفکندی سر میز مذاکره سرشان برباد رفت. و امروز احزاب دمکرات و زحمتکشان "مرکز همکاری احزاب کردی" آماده ی تسلیم به جمهوری اسلامی و جزو دسته ی آخر بازندگان این تاریخ  اند.

احزاب کردی زمانی منفعتشان در ایفای نقش نیروی نیابتی امریکا و عربستان بود. حالا که این افق کور شده برگشته و به جمهوری اسلامی روی آورده اند. تا زمانی که این مسایل در میان نبود حدکا سرنگونی طلب بود. بیانیه مرکزهمکاری احزاب کردی در باره جنگ و تحریم  که گفته بودند مخالف تحریم و تهدید نظامی امریکا هستند و گفته بودند امامقصر جمهوری اسلامی است را حدکا امضا یش را پس  گرفت و از هر گونه تحریم و تهدید  امریکا حمایت کرد.

دورنمای نقشی که احزاب ناسیونالیست چپ و راست میخواستند در راستای  تحریم ها و تهدیدهای امریکا و رژیم چنج آن بازی کنند، کور شده است. وقتی ترامپ مدام تاکید می کند که جنگ نمی خواهد، هدفش تغییر رژیم نیست و خواهان مذاکره بی قید و شرط با همین دولت و نظام و رهبری ان خامنه ای هستند، آمال و ارزوهای بورژوازی کرد هم مانند دیگر بخشهای بورژوازی اپوزیسیون ایران برباد رفته  است.

از طرف دیگر سیاست چماق و هویج جمهوری اسلامی است.  حضور وابستگان سپاه قدس و قاسم سلیمانی در رهبری اتحادیه میهنی  ارودگاه هایشان با تهدیدات جمهوری اسلامی روبرو  و ناامن شده است . در نتیجه سر را به طرف رژیم چرخانده و با مذاکره روی آورده و نقش اجرای سیاستهای جمهوری اسلامی در کردستان را می خواهند بازی کنند. اما در واقع آنها سردوانده و فلج و بی  خاصیت شان می کنند. هنرمندان و به اصطلاح نامداران کرد هم در همین راستا به بازی گرفته شده و به خوش رقصی و آوازخوانی کشانده شده اند. احزاب ناسیونالیست فقط به پذیرفته شدن توسط جمهوری اسلامی رضایت می دهند و در مقابل مزد و اجرتی قابل توجه پادوی این رژیم را در کردستان برعهده می گیرند و نقش کدخدایی درجاهایی در کردستان به انها سپرده می شود. اینکه گفته میشود گویا  این ها فریب خورده اند یا برای  امثال مظهر خالقی سینه زنی می کنند که چرا ابروی خودش را برده، نفهمیدن واقعیت جنبش ناسیونالیسم کرد است که یه سرش در تهران و مجلس اسلامی و یه سرش در میان احزاب سیاسی و هنرمندان و ادبا و فضلای ناسیونالیست کرد است و همه اجزای پیکره نظام سرمایه دارانه، اسلامی و ارتجاعی هستند. این ها چه در جنگ و تخاصم با جمهوری اسلامی و چه در صلح ومذاکره به جنبش خود خدمت می کنند.  جنبشی که سر سوزنی به منفعت و حق مردم کردستان ربط ندارد.

جالب است که اخیرا بیانیه ای در میدیای مجازی منتشر شد که  حاوی توافق احزاب "مرکز همکاری احزاب کردی" با جمهوری اسلامی است. ظاهرا عمر ایلخانیزاده از کومله زحمتکشان، بدون اشاره به آن گفته هنوز مذاکره ای نکرده اند. شخصا فکر می کنم این بیانیه از جانب این مرکز و یا یکی از اعضای آن بدون قبول مسوولیت آن منتشر شده تا انعکاس آن را بسنجند.   در نتیجه کل احزاب سیاسی کردی و مشاهیرشان در یک جنبش ارتجاعی به خدمت جمهوری اسلامی دعوت شده اند.
 

نینا: عواقب و تاثیرات مذاکره ی  ناسیونالیستهای کرد با جمهوری اسلامی در جامعه ی کردستان  چیست؟

مظفر محمدی: مذاکرات کنونی احزاب " مرکز همکاری" به هر توافقی منجر شود، مخاطرات این سازش و تسلیم، آسیب های فراوانی به مردم کردستان خواهد رساند. از جمله :

- سرکوب و ترور مخالفین رژیم در کردستان برعهده این احزاب گذاشته می شود و فشار مبارزات آزادیخواهانه ی مردم کردستان از دوش جمهوری اسلامی برداشته خواهد شد.

- این احزاب مجری قانون اساسی، قوانین قضایی و شرعی" جمهوری  اسلامی علیه کارگران و زحمتکشان کردستان و آپارتاید جنسی علیه زنان خواهند شد. 

- احزاب ناسیونالیست هم بدلایل تاریخی و هم  حضور سیاسی و نظامی شان بخش ناآگاه تر جامعه را به سیاست و فرهنگ قومی اموزش داده و به صفوف خود ملحق کرده اند. در نتیجه ی هر توافقی با جمهوری اسلامی در صفوف مردم کردستان تفرقه و نفرت به هم  ایجاد می شود. بخش ناآگاه  و جامعه به تبعیت از این احزاب، علیه و در مقابل بخش آگاه جامعه قرار میگیرد و یکپارچگی صفوف مردم علیه جمهوری اسلامی خدشه دار می گردد. 

-  کردستان تحزب یافته است و یک جنبش کمونیستی و کارگری و آزادیخواهانه دارد که فعالین مدافع آزادی و برابری و نان سفره ی مردم علنی و شناخته شده اند. ضدیت با کارگر و کمونیسم در اولویت این احزاب قرار خواهد گرفت.  این احزاب اولین اقدام شان سرکوب و ترور فعالین کمونیست، کارگری، مدنی و آزادیخواهان خواهد بود. امنیت سیاسی و آزادی و زندگی کلیه این فعالین دچار مخاطره جدی خواهد شد. حزب دمکرات حتی زمانی که قدرت را در دست نداشت، انتقاد کمونیست ها را بر نتابید و در حمله ای جنایتکارانه به مقر سازمان پیکار اعضای این سازمان را قتل عام کرد و مدتی بعد از آن باز به همین دلیل که کسی حق ندارد حزب دمکرات را مورد انتقاد قرار دهد، جنگی را به کومله آن زمان تحمیل کرد که تعداد کشته شدگان هر دو طرف اگر از تلفات جنگ دفاعی ما با جمهوری اسلامی بیشتر نباشد، کم تر نبود! 

- هر گونه توافق احزاب کردی با جمهوری اسلامی چه تا زمانی که جمهوری اسلامی وجود دارد و چه در جریان سرنگونی و بعد از آن؛ زمینه را برای تخاصمات بین بخشهای مختلف ناسیونالیسم کرد تشدید و موجبات جنگ وجدال داخلی در کردستان را فراهم می کند. احزاب کردی، کردستان را به صحنه تخاصمات خود تبدیل می کنند. کاری می کنند که اتحادیه میهنی و حزب بارزانی کردند. دود رقابت ها و جنگ و جدال جناح های ناسیونالیست کرد به چشم مردم می رود. اکنون احزاب ناسیونالیست کرد در دو کمپ در مقابل همدیگر قرار گرفته اند. یکی کمپ پ ک ک و پژاک و جمهوری اسلامی از طرفی که کومله علیزاده هم به این کمپ تعلق دارد و جبهه احزاب دمکرات و جریانات به نام کومله ی زحمتکشان در "مرکزهمکاری احزاب کرد" با حمایت بارزانی و عربستان و امریکا از طرف دیگر. کردستان صحنه ی جنگ و جدال این دو جبهه ناسیونالیستی کرد خواهد شد.  اما سیاستهای جمهوری اسلامی برای کشاندن احزاب کردی به سمت خود، این تحولات را می تواند تغییر دهد. برای مثال پ ک ک و پژاک را بعنوان حامی و نماینده خود در کردستان می گمارد و احزاب دمکرات واقمارش را هم به نوع خودگردانی راضی می کند. این ها مخاطراتی است که مردم کردستان باید به آن آگاه باشند.
 

نینا: مردم کردستان در مقابل مذاکره احزاب کردی با جمهوری اسلامی چه وظایفی برعهده دارند و مشخصا حزب حکمتیست خط رسمی دراین رابطه چکار می کند؟

مظفر محمدی: مردم کردستان باید بدانند که نه جنگ ناسیونالیست های کرد و نه صلح و مذاکره شان با جمهوری اسلامی ربطی به حقوق و منفعت شان ندارد. مبارزات آزادیخواهانه ی مردم کردستان جزئی از جنبش سراسری علیه جمهوری اسلامی برای ازادی، رفاه و امنیت و نهایتا سرنگونی این نظام است. کردستان از جنبش سرنگونی سراسری جدا نیست. مردم کردستان منافعی جدا از منفعت طبقه کارگر و زحمتکشان ایران ندارد. اتفاقی که دارد می افتد یک صف بندی تمام و کمال از احزاب کردی و نامداران کرد در کنار جمهوری اسلامی علیه جنبش انقلابی مردم کردستان است.

مردم کردستان علیه مذاکره مخفی و دیپلماسی پنهان و معامله ی احزاب کردی بر سر حقوق و منافعشان هستند. هیچ حزب و جریانی حق ندارد به نام حقوق مردم کردستان با جمهوری اسلامی به معامله بنشیند. خواستهای مردم زحمتکش و آزادیخواه کردستان خواستهای پنهانی نیستند.

حزب حکمتیست – خط رسمی، مکررا و تا کنون، مخاطرات نقش و سیاستهای احزاب قومی و ناسیونالیست کردرا به مردم کردستان هشدار داده است. ما گفتیم که احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران همیشه آماده ی پذیرفته شدن توسط جمهوری اسلامی بوده و هستند. این خاصیت و ماهیت و سیاست جنبش ناسیونالیسم کرد با همه جناح های سیاسی و نظامی و فرهنگی و هنری آن است.

 در شرایط کنونی و اتفاقی که ما همواره پیشبینی و یادآوری کرده ایم، وظایف خطیری بر عهده ما و مردم کردستان و بخصوص فعالین کارگری، کمونیست ها، آزادیخواهان، جوانان و زنان برابری طلب افتاده است. نقش و وظایفی که وحدت صفوف مردم کردستان در مبارزه برای آزادی و برابری و رفاه و حرمت انسانی را تضمین کند. 

-  ما کارگران و مردم آزادیخواه کردستان را علیه بند و بست و معامله ی احزاب در "مرکز همکاری احزاب کردستانی" فرا میخوانیم. این اتفاق باید با تنفر و انزجار عمومی در کردستان مواجه شده و با قاطعیت طرد و افشا و رسوا گردند. احزابی که  می خواهند به خدمت جمهوری اسلامی در بیایند، عملا همکاری با رژیم را علیه مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه برعهده می گیرند وهیچ منفعتی از مردم کردستان را نمایندگی نمی کنند. برعکس به عامل فشار بیشتر بر مردم تبدیل می شوند.  

-  ما همه ی کمونیست ها و آزادیخواهان کردستان که بخش عمده ای از زندگی خود را  در مبارزه سیاسی و نظامی با جمهوری اسلامی و دفاع از آزادی و برابری و حرمت انسان و حرمت زن و کودک، وقف کرده اند و اکنون در تبعید به سر می برند را فرا میخوانیم با قاطعیت تمام و ایجاد صفی واحد و نیرومند در مقابله با شرایط جدیدی که این مذاکرات و توافق احتمالی بوجود می آورد، بایستند. 

-  ما احزاب و جریانات سیاسی کردستان که نفعی در این توافق ندارند و در کنارمردم ستمدیده کردستان باقی مانده اند را فرا میخوانیم که  با  این نقشه ی فریبکارانه و ایجاد تفرقه در صفوف مردم کردستان،  به مخالفت و مبارزه جدی برخیزند.   

مردم کردستان به یاد دارند که  بمب افکن های جنگی جمهوری اسلامی بر فراز سنندج  و بر بالای سر کودکان در گهواره و زنان حامله و سالمندان در رختخواب، دیوار صوتی شکستند و بیش از یک ماه از پادگان شهر خانه های مردم توپ و خمپاره باران شد. یک دسته ی آزادیخواه با یک زخمی روی برانکاد در فرودگاه سنندج به گلوله بسته شدند. صدها انسان کمونیست و آزادیخواه به فرمان خمینی  و حکم خلخالی اعدام شدند. صدها جوان کمونیست زن و مرد در جنگ تحمیل جمهوری اسلامی  و جنگ همین حزب دمکرات  عضو " مرکز همکاری، علیه ما، جان باختند. صدها مبارز زندانی، شکنجه و اعدام شدند. فقر و فلاکت بیسابقه ای به مردم تحمیل شده است...

تاریخ جنبش  کمونیستی، کارگری و آزادیخواهانه ی ما در کردستان  هزاران زن و مرد و پسر و دختر جوان مبارزی دارد که با شعار زنده باد سوسیالیسم در مقابل تهاجم وحشیانه جمهوری اسلامی و جنگ تحمیلی ناسیونالیسم کرد، ایستادند و بخشا جان باختند. این جنبش هزاران انسان کارگر و کمونیست مبارز و متحزب حی و حاضر در صحنه ی سیاسی کردستان دارد.

حزب ما، حکمتیست- خط رسمی  در کنار کمونیستها وکارگران و مردم زحمتکش و آزادیخواهان کردستان اجازه  نمی دهیم  کردستان  به جولانگاه  رژیم و سرسپردگان جدیدش در میان احزاب کردایتی و محل تخاصمات جناح های مختلف ناسیونالیسم کرد  تبدیل شود.

جنبش ناسیونالیسم کرد نه تنها نقطه قدرت زحمتکشان و محرومان و زنان و جوانان کردستان نیست، بلکه برعکس نقطه ضعف و مانع جدی بر سر راه آزادی و برابری و حرمت انسان و برابری زن و مرد و رفاه و خوشبختی انسان ها است. و این را کارگران و زحمتکشان کردستان از همین حالا باید بدانند.
 

نینا: حزب حکمتیست در مورد مذاکره با جمهوری اسلامی چه می گوید؟ و اگر مذاکره ای در میان باشد به چه صورتی خواهد بود؟  بطور کلی راه حل حزب مورد مساله کرد چیست؟

مظفر محمدی: اولا - حزب ما بهمراه طبقه کارگر و زحمتکشان و محرومان جامعه خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی است. در نتیجه صحبت از مذاکره با چنین رژیمی مطرح نیست. علاوه بر نفرت همیشگی مردم ایران از جمهوری اسلامی از آغاز حاکمیتش تا کنون  از خیزش دیماه  واعتصابات مکرر کارگری درمقابل فقر و فلاکت و سرکوب و کشتارها، جنبشی برای سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز شده است. 

ابراهیم علیزاده میگوید:  ما مذاکره می کنیم چون میخواهیم مساله کرد با درد سر کم حل شود و خون ازدماغ کسی نیاید. اولا در کردستان جنگی در کار نیست تا احزاب کردی بر سر آن با جمهوری اسلامی صلح کنند. هیات نمایندگی مردم کردستان برای مذاکره در دو سال اول سرکار آمدن جمهوری اسلامی در حالی بود که کردستان هنوز آزاد بود.

دوما آیا جمهوری اسلامی حاضر به  قبول ازادیهای سیاسی هست؟ همه ی زندانیاین سیاسی را آزاد می کند؟ حجاب اجباری را  لغو می کند؟ به بیکاران بیمه ی بیکاری میدهد؟ رفاه و معیشت مردم را تامین می کند؟ درحالیکه ٨ میلیون بیکاردر ایران است. درحالیکه فعالین کارگری در خوزستان  که حقوق معوقه  را میخواهند و علیه رانتخواران هستند، در حالیکه معلمانی که نان سفره خانواده شان را میخواهند یا روشنفکران آزادیخواهی که ازحقوق کارگر دفاع کرده اند یا زنانی که حقوق برابر زن و مرد را میخواهند... همه در زندان و تحت شکنجه و فشار قرار دارند.

آیا از نظر احزاب کردی  از جمله کومله ی علیزاده ، کردستان یک بام و دو هوا است؟ جمهوری اسلامی بخاطر چشم و ابروی سیاه ناسیونالیسم کرد، در دل جهنم فقر و فلاکت و استبداد در ایران، کردستان را آزاد می کند؟  یا از تنفگ شان ترسیده؟ این ریاکاری را کسی از آنها می پذیرد؟  این خاک پاشیدن به چشم مردم کردستان است. سرد کردن مردم از مبارزه علیه جمهوری اسلامی است. مشروعیت دادن به رژیم شکنجه و زندان وقصاص و سنگسار و اپارتاید جنسی و تحمیل فلاکت به جامعه ایران است. این مشروعیت را مردم آزادیخواه کردستان هیچ وقت به رسمیت نشناخته اند.

مذاکره با جمهوری اسلایم جز سردواندن و خنثی کردن احزاب کردی نیست. جمهوری اسلامی نیروهای کردی وابسته به خود را  در پ ک ک و پژاک و کودار دارد. اگر امتیازی به احزاب دیگر مثل دمکرات ها و زحمتکشانی ها بدهد جز کدخدایی چند شهرک  و پرداختن مزد و اجرتی به  آنها  در مقابل  خدماتشان نیست.

سوال دیگر این است که به فرض محال کردستان را دست احزاب کردی بدهند، آیا این احزاب آزادی و رفاه و معیشت و امنیت مردم را تضمین می کنند؟ مگر همین زحمتکشان عبدالله مهتدی نبود که سر یک جدایی معمولی به روی هم حزبی های خود اسلحه کشید؟  یا با شعبه دیگر زحمتکشان عمر ایلخانیزاده اردوگاههای همدیگر را به گلوله بستند. مگر همین حزب دمکرات کردستان ایران نبود که سازمان پیکار را در مقر بوکان به آرپی جی و گلوله بست و قتل عامشان کرد؟ مگر حدکا سر اینکه حق ندارید انتقاد کنید جنگی خونین را به کومله ی آن زمان تحمیل نکرد؟ مگر همین پژاک نیست که دیروز عضو سابق خود را بخاطر ترک صفوفشان در روستای گویزه کویره ی مریوان ترور کرد؟  آیا احزاب ناسیونالیست و قومی با این پرونده و سنت و ماهیت  در کردستان آزادیهای سیاسی و امنیت و سلامت جامعه را تامین می کنند؟

میخواهم بگویم، حتی اینکه چه  نیرویی با جمهوری اسلامی مذاکره می کند و برای چه هدف و منفعتی باید برای مردم کردستان روشن باشد.  من شخصا معتقدم جمهوری اسلامی جز به بازی گرفتن و خنثی کردن و فلج و بی خاصیت کردن احزاب ناسیونالیست هدف دیگری ندارد. می خواهد این ها را سر بدواند و از طریق این ها در صفوف  جامعه ی کردستان تفرقه و تشتت ایجاد کند و مبارزات آزادیخواهانه ی مردم را تضعیف نماید. کارگران و زحمتکشان کردستان باید با چشم باز به این صحنه ی نفرت انگیز نگاه کنند و  احزاب و نیروهای این معامله ی کثیف و بند وبست ها را رسوا و منزوی و حاشیه ای کنند. 

درپاسخ به مساله کرد در ایران، ما در برنامه خود خواستار رفراندومی هستیم که از مردم کردستان پرسیده شود آیا میخواهند در چهارچوب ایران باقی  بمانند یا جدا می شوند؟ در چنین شرایطی ولو به فرض محال جمهوری اسلامی تن به چنین کاری بدهد،  باید  نیروهای نظامی و امنیتی  اش را از کردستان بیرون ببرد و در فضایی دمکراتیک مردم کردستان طی رفراندمی بگویند که در چهارچوب ایران باقی می مانند یا جدا می شوند.  

و باز در چنین شرایط و توازن قوایی احزاب حق ندارند نیروی مسلح داشته باشند. مردم کردستان حاکمیت احزاب مسلح را مطلقا نخواهند پذیرفت. تجریه دولت اقلیم و حاکمیت احزاب قومی و میلیشیایشان بیخ گوش مردم منطقه نشان داده است که احزاب قومی جز تخریب جامعه، تصرف داراییها و سرکوب مردم کاری انجام نداده و نمی دهند.

شوراهای کارگری و  مردمی اداره امور کردستان را برعهده گرفته و تسلیح توده ای برای دفاع از امنیت و زندگی خود انتخاب می کنند. احزاب سیاسی هم در چهارچوب اداره شورایی می توانند به فعالیت سیاسی بپردازند. ازادیهای بی قید و شرط سیاسی ضامن حقوق همه ی شهروندان و احزاب و جریانات سیاسی است. در جریان رفراندوم، جمهوری اسلامی نباید دخالتی داشته باشد. و در صورت رای مردم به جدایی باید آن را پذیرفته و از کردستان خارج شود. .. این راه حل ما برای مساله کردستان است.

اما حزب ما در شرایط کنونی تلاش می کند که جنبش قدرتمند کارگری، کمونیستی، آزادیخواهانه و غیر ناسیونالیستی و غیر مذهبی در کردستان با سنت و کوله باری تجربه ی مبارزاتی علیه جمهوری اسلامی، همراه  با مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران به سرعت کارجمهوری اسلامی در کردستان را یکسره کنیم. کمونیستها،  کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و روشنفکران انقلابی کردستان باید  برای انجام وظایف انقلابی در تحولات کنونی و آتی ایران،  صف متحد و متشکل و قدرتمند خود را سازمان دهند.

صفی که امروز از عهده بیرون کشیدن معیشت  رفاه و ازادی خود از گلوی جمهوری اسلامی بر آید و در جریان سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت طبقه کارگر و زحمتکشان سراسر ایران، در انقلاب کارگری نقش ایفا کند و همزمان سیاستهای ملی گرایی ، قوم پرستانه، سنی گری و  فدرالیستی ناسیونالیسم کرد را خنثی و حاشیه ای کند.