ارزیابی از مراسم ها اول مه در ایران

 گفتگوی رادیو نینا با مظفر محمدی

 

نینا: امروز در شهرهای ایران شاهد برگزاری مراسم های روز کارگر بودیم. در تهران به فراخوان ٥ تشکل مستقل کارگری در میدان بهارستان مقابل مجلس کارگران تجمع کردند و تشکلهای مستقل معلمان و بازنشستگان و دانشجویان به حمایت از کارگران دراین تجمع شرکت کردند. بخشی از شعارها "کارگر، معلم، دانشجو اتحاد، اتحاد، "منطق سرمایه دار، بیکاری، استثمار"، " این همه اختلاس گر، زندان سهم کارگر" بود و خواستار آزادی کارگران و معلمان و فعالین سیاسی و مدنی شدند...، بخشی از کارگران هم با شعار درود بر کارگر، مرگ بر ستمگر" بطرف وزارت کار رفتند. نیروهای پلیس به تظاهر کنندگان جلو مجلس حمله کردند و ده ها فعال کارگری و آزادیخواه را که اسامی شان منتشر شده است، دستگیر نمودند. در شهرهای کردستان از جمله سنندج و مریوان هم بخشهایی از کارگران تجمع کردند و فعالین کارگری در سخنرانیهایشان از فلاکت جامعه حرف زدند و خواستار تامین معیشت کارگران و زحمتکشان شدند. دانشجویان دانشگاه مازندران در حمایت و همبستگی با کارگران در روز کارگر تجمع کرده و بیانیه ای در حمایت از کارگران و خواستهایشان و آزادی زندانیان کارگر و دیگر زندانیان سیاسی قرائت کردند. کارگران در اصفهان در مقابل صندوق بازنشستگی تجمع کرده و به وضعیت معیشتی فلاکتبار کارگران و زحمتکشان اعتراض کردند. کارگران هفت تپه هم در مراسمی روز کارگر را گرامی داشتند. با توجه به این مراسم ها و تجمعات کارگری ارزیابی شما چیست؟ آیا این مراسم ها به نسبت سالهای قبل تفاوتهایی داشت؟

 مظفر محمدی: مراسم های بزرگداشت اول مه امسال درفضای سیاسی معینی انجام شد. شما ابعاد تجمع و تظاهراتهای روز کارگر را گفتید. اگر ما کل طبقه کارگر ایران را در نظر بگیریم هنوز این ابعاد به نسبت نیروی عظیم و لشکر کارگران شاغل و بیکار کم به نظر میاد. اما از طرف دیگر همین اندازه از نیرو ناشن داد که هر جا و هر بخش کارگری متشکل و متحد تر است توان ابراز وجود طبقاتی را دارد. اتحادهای کارگری در شرکت واحد و هفت تپه و وفولاد این واقعیت را به ما می گویند. طبقه کارگر ایران به این سو می رود که روزی در ابعاد صدهزار و میلیونی در خیابانها راه پیمایی کند. هنوز کارهای بیشتری باید کرد. اعتصاب کارگران جنوب نشان داد که این اتحاد و تشکل و همبستگی حداقل در دو بخش و مرکز کارگری مهم چقدر اهمیت داشته و دارد. بدون آن نمیشد اعتصاب طولانی مدت داشت و شهرها را تحت تاثیر قرار داد و به حمایت کارگران کشاند.

 اگر بخواهم به تفاوتها اشاره کنم یکی این است که امسال تشکل های مستقل کارگر فراخوان برگزاری مراسم روز کارگر را دادند. تشکل مستقل معلمان. بازنشستگان و دانشجویان در همبستگی با کارگران فراخوان و دعوت کردند و دراین مراسم ها شرکت کردند. بدون توجه به مجوز و غیره چرا که خودشان را با هم همسرنوشت دانستند. تشکل های مستقل کارگری  و اجتماعی اول مه امسال باز نشان داد که اهرم های مهمی هستند برای ابراز وجود طبقاتی در جامعه ایران. تشکلهای مستقل کارگری و معلمان و مردم زحمتکش اعتماد بنفس بیشتری پیدا کردند. و همبستگی بهتری بوجود آمده است.

 همچنین اول مه امسال یک تعرض طبقاتی دیگر بود. ضد سرمایه داری و ضد استثمار بود. علیه بورژوازی حاکم و فاسد و اختلاسگر و دزد داراییهای جامعه بود. به طرفداری از این و آن جناح نبود. ملی و قومی نبود. چشم به بالا و دخالتهای امپریالیست ها نداشت. درست است عکس مارکس بلند نشد اما هیچ مهر غیر طبقاتی و دولتی و این و آن جناح را نداشت. هیچ توکلی به بورژوازی در آن نبود. اول مه امسال یک تعرض دیگر در ادامه تعرض زحمتکشان و محرومان جامعه از خیزش دیماه به اینطرف بود.

از این لحاظ باید دست کارگران و فعالین و رهبرانشان در شرکت واحد، هفت تپه و هر جا مراسمی کوچک یا بزرگ بر پا شد را فشرد. این تحرکات و اعتراضات طبقاتی چشم وگوش کل طبقه را بازتر می کند. به نیروی طبقاتی شان بیشتر واقف خواهد کرد.
 

نینا: شعار و خواست و مطالبات کارگران اساسا حول معیشت است. و تامین یک زندگی انسانی. فکر می کنید جمهوری اسلامی پاسخگوی خواستهای کارگران هست؟ آیا تا زمانی که این رژیم سر کار است این خواستها دست یافتنی است؟

 مظفر محمدی: ببینید، همانطوری که شما گفتید، خواست کارگران اساسا حول معیشت است. به معنای یکی افزایش دستمزدها و بیمه بیکاری، دوم امنیت شغلی و لغو قراردادهای موقت که دست کارفرماها را برای اخراج کارگران بویژه فعالین و رهبران کارگری باز کرده است و سوم آزادی تشکلهای مستقل کارگری است که بدون آن کارگران اهرم فشاری برای دفاع از معیشت خود و تامین آن از جانب دولت و سرمایه داران ندارند. تا کنون دولت پاسخی به خواستهای کارگران نداده است.

محجوب رییس خانه کارگر دولتی گفته است که ما رقم سه میلیون و هفتصد هزار تومان را برای دستمزد کارگران برآورد کردیم ولی دولت بضاعت و استطاعت تامین آن را ندارد. در نتیجه به همان اضافه دستمزد چهار صد و پنجاه هزار تومانی رضایت دادیم.

 اولا، این که دولت بضاعت ندارد حرف پوچی است. سرمایه داران دولتی و غیر دولتی با یا بدون تحریم های ترامپ بارشان را بسته و کیسه هایشان را پر کرده اند. از سودهای کلان دسترنج تولید طبقه کارگر و تعرض به سفره و معیشت مردم کرور کرور دلار ذخیره دارند. این که پول نیست دستمزد کارگرو حقوق معلم و معیشت زحمتکشان را برای یک زندگی مرفه تامین کنند، یک دروغ بیشرمانه است! دولت میلیاردها دلار ذخیره در صندوقش دارد و خامنه ای می گوید به آن دست نزنید. تنها درآمد یکی از بنگاه های مالی مثل بنیاد قدس رضوی برای تامین بیمه بیکاری بخش بزرگی از کارگران کفایت می کند. دزدیها و اختلاس و احتکار و مصارف میلیاردی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه هم بجای خود.

 دوما، اگر بجای خانه کارگر دولتی و محجوب نمایندگان تشکلهای مستقل کارگری و سراسری در مذاکره با کارفرمایان می نشستند، هیچوقت به این میزان ناچیز افزایش دستمزدها رضایت نمی دادند و اهرم فشار خود بر کارفرما و دولت را داشتند. از جانب دیگر، بورژوازی اپوزیسیون هم مدام تبلیغ می کند که  اقتصاد ایران ورشکسته است و رژیم توان پاسخگویی به مطالبات کارگران و مردم را ندارد. خود رژیم هم این را می گوید. اقتصاد مقاومتی همان ریاضت کشیدن مردم است و به مردم میگویند کمربندها را سفت کنید. روزی یک وعده غذا بخورید. خامنه ای همین دیروز گفت ما در جنگ هستیم باید جامعه حالت جنگی بخود بگیرد.

 این درواقع ریختن آب پاکی بر دست مردم معترض و گرسنه است. اگر رژیم نمی تواند معیشت کارگران و زحمتکشان را تامین کند، اگر کارفرماها حقوق معوقه رانمی دهند، دیگر طرح مطالبات بی معنی می شود. ولی این دروغه.  گفتم منابع مالی رژیم سرسام آور است. بر اساس این دروغ وحیله، تبلیغات بورژوازی اپوزیسیون مساله نان امروز و سفره خالی و گرسنگی بخش اعظم کارگران و زحمتکشان را به بعد از سرنگونی محول می کند و در نتیجه هر اعتراض و اعتصاب و مبارزه ی اجتماعی برای معیشت و علیه فقر و فلاکت و برای آزادیهای اجتماعی را سرنگونی طلبی معنی می کنند. و سرنگونی از زاویه منفعت آنها یعنی رفتن رژیم و جایگزینی جناح دیگری از سرمایه داران. و این یعنی کارگر کارگر می ماند و سرمایه دارهم سرجایش باقی است.

 اما از زاویه ما کمونیستها و طبقه کارگر آگاه ایران، اولا مبارزات و اعتصابات کارگری و اعتراضات اجتماعی می تواند رژیم را مجبور کند که پاسخ مطالبات و معیشت شان را بدهد. اگر دولت و کارفرماها و سرمایه داران احساس خطر کنند مجبورند سر کیسه را شل کرده و نه تنها معوقه ها بلکه سطح زندگی زحمتکشان به بالای خط فقر برسد. تازه امروز دیگر مساله خط فقر نیست، فلاکت واقعی است. بعلاوه در متن این مبارزات است که کارگران تشکل های مستقل خود را به دولت تحمیل می کنند، همانطوریکه بخشا تا حالا کرده اند و صف مستقل طبقاتی شان را متحد و متشکل و همبسته می کنند. دوما طبقه کارگر و زحمتکشان و محرومان تنها و تنها از طریق اعتصاب پشت اعتصاب، جنگ پشت جنگ و مبارزه پشت مبارزه است که می توانند چنان رژیم را تحت فشار قرار دهند که هم مطالباتشان را بگیرند و هم نهایتا پشتش را به دیوار زده و کارش را بسازند.
 

نینا: شما گفتید که اول مه امسال ضد سرمایه داری بود. این وضعیت چه تاثیری در موازنه ی الترناتیوها و صف بندیهای دیگر و فضای سیاسی حال و آینده ایران می تواند داشته باشد. چه تغییری در این جدال ها بوجود آمده است؟

 مظفر محمدی: ببینید تنها بحث بر سر اول مه نیست. مساله این است که در ایران یک طبقه قدرتمند کارگر وجود دارد با بیست میلیون شاغل و حدود ده میلیون بیکار. بخش اعظم نسل جوان طبقه کارگر تحصیلکرده است. یک انقلاب پشت سر دارد. و تجارب آن را و انقلابات منطقه و درسهایش را دیده است. بعلاوه از خیزش دیماه به این طرف جامعه قطبی شده است. تا قبل از آن همه شاهدیم که تحرکات اجتماعی حول جناح های رژیم و انتظار این که بدتر بره و بد بیاد. بین بد و بدتر انتخاب می کرد. موسوی بعنوان جناح اصلاح طلب جمعیت میلیونی را پشت خود بسیج می کرد. یا دوره ای بحث حمله امریکا بود و باز هم انتظار. طبقه متوسط بعضا نقش بازی می کرد.

 الان ما طبقه کارگر و متحدینش در میان زحمتکشان از جمله معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان رادیکال را داریم. این یک صف طبقاتی است و جامعه را و مبارزه را قطبی کرده و طبقه کارگر در محور آن قرار گرفته است. این بطور طبیعی مبارزه را ضد سرمایه داری و استثمار و ستمگری می کند و تنها ضد رژیم نیست. این صف طبقاتی خواستش فقط تغییر رژیم نیست که یک جناح بورژوازی برود و جناح دیگر بیاید. اصولگرا برود و اصلاح طلب بیاید. شعار "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا" این واقعیت را نشان می دهد. یا خواست این بخش جامعه این نیست که این رژیم برود و یک رژیم دمکرات بیاید و دمکراسی بیاورد و کماکان کارگر کارگر باشد و سرمایه داری هم سر جای خود. نیروی خیزش دیماه فقرا و محرومان و زحمتکشان محلات فقیر نشین حلبی آبادهای شهرها بودند. متعاقبا اعتصابات کامیونداران و بازنشستگان و مالباختگان و بعد اعتصاب بزرگ کارگران جنوب. و امروز هم اول مه. بحث بر سر این نیست که طبقه کارگر فقط روز کارگر ضد سرمایه داری می شود. شرایط امروز با همه ی دوره های گذشته متفاوت است. دورانی که صفبندیهای بورژوایی روزی حول برجام و توافق با امریکا بود و همه ی اپوزیسیون و الترناتیوهای بورژوایی رژیمی شدند. ترامپ آمد و ضد رژیم و برانداز شدند. ترامپ هم تغییر رژیم نمیخواهد و طرفدار مذاکره با جمهوری اسلامی و توافق و برجام دیگر است. اگر این بشود باز اپوزیسیون بورژوایی و صف بندیهایشان به طرف رژیم بر می گردد. و این را جامعه ایران به آن آگاه است. وقتی مطالبات جامعه بر سر افزایش دستمزد و بیمه بیکاری و تامین معیشت  و علیه فلاکت است طبیعتا بخش گرسنه و فقیر و کم درآمد جامعه که مزدبگیران کارگر و معلم و بازنشسته و غیره هستند را به میدان می آورد. به این دلیل مبارزات امروزه نوک حمله اش سرمایه داری و ضد سرمایه داری است و طبقاتی است.

 ما در میانه ی یک جدال طبقاتی در ایران هستیم که طلیعه ی اتحاد و تشکل و همبستگی سراسری طبقه کارگر و زحمتکشان را نشان می دهد. اول مه  کارگر، معلم، بازنشسته ، زن، جوان و دانشجو در یک صف قرار گرفتند. این صف طبقاتی دارد فشرده تر و بهم پیوسته تر می شود. صف مستقل طبقه کارگر، تشکل مستقل کارگری، تشکل مستقل معلمان مبارز و عدالتخواه، اتحاد  بازنشستگان و غیره این نوید را به جامعه ایران می دهد، که تحولات سیاسی پیشارو یک صف همه با همی کارگران و بخشهایی از بورژوازی نیست. صف مستقل کارگری و زحمتکشان که نمونه هایش را در یک سال و  نیم اخیر جامعه ایران مشاهده کرده است، بشارت یک جامعه ی آزاد، برابر و مرفه را می دهد.
 

نینا: با توجه به این که رژیم کماکان سرکوب می کند و دستگیر می کند و از طرف دیگر همانطور که در صحبتهایتان  موقعیت طبقه کارگر و زحمتکشان را تعریف کردی، توازن قوای کنونی بین دولت و مردم را چگونه می بینید؟ اگر تغییری به نفع طبقه کارگر و جامعه بوجود آمده است فاکت ها ومشخصات آن چیست؟  

مظفر محمدی: از خیزش دیماه ٩٦ تا حالا همه ی فاکتورها نشان میدهند که توازن قوا تغییر کرده است. سالهای سال بود که اعتصابات کارگری و اعتراضات مردمی دفاعی و پراکنده و کم تر با هماهنگی و همبستگی سراسری و حتی منطقه ای بود. اما خیزش سراسری دیماه یک تعرض جدی و اخطار کشنده به جمهوری اسلامی بود. این تعرض حتی در بعضی شهرها اینطور بود که میشود گفت شهر به تصرف کامل مردم در آمده ونهادهای سرکوب هزیمت کردند. این خیزش و پس لرزه هایش بعد از یک ماه فروکش کرد. و این طبیعی بود چون طبقه کارگر و مردم محروم آمادگی  سرنگونی جمهوری اسلامی را نداشتند. اما در یک دوره جدال طبقاتی و اجتماعی برنده شده و پیشروی کردند. این جدال مثل جنگ است. لشکر مردم توانست ارتش دشمن را عقب بنشاند و سنگرهایی را بگیرد. این سنگرها گرفته شده است.

 بعد از آن ما شاهد اعتصابات کارگری گسترده، اعتصاب کامیونداران، معلمان، مالباختگان و دیگر اقشار زحمتکش بودیم که این هم تعرضی دیگر بود. تعرض بزرگ دیگر اعتصابات کارگری در جنوب کشور بود. هزاران کارگر فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه یک ماه اعتصاب کردند. شهرهای شوش و اهواز به حمایت کارگران برخاستند. فرمانداریها و مراکز دولتی خفقان گرفته و جرات این که بیایند و به کارگران چیزی بگویند را نداشتند. رژیم جرات اینکه به این اعتصابات حمله کند را نداشت. انعکاس این تعرض طبقاتی حاکمیت را از بیت رهبری و سپاه تا دولت روحانی و مجلس به تکاپو انداخت تا چاره جویی کنند. وقتی توان و جرات سرکوب را نداشتند به حیله ی تفرقه در میان فعالین و رهبران کارگری دست زدند. به این وسیله بخشی از کارگران نیشکر را سر کار باز گرداندند. و همزمان چند تن از رهبران کارگران را از جمله اسماعیل بخشی، علی نجاتی از سندیکای هفت تپه و تعدادی از رهبران کارگران فولاد و  سپیده قلیان خبرنگارکارگری و نویسندگان نشریه گام را دستگیر و سپس در یک سناریوی مذبوحانه و زبونانه تلاش کردند این تعرض طبقاتی را به بیگانگان و یا احزاب خارج کشوری نسبت دهند که این هم جز رسوایی برای رژیم نداشت.

 همه ی این تحولات و فاکتورها را کنار هم بگذاریم، تغییر توازن قوا به نفع زحمتکشان و محرومان جامعه را می بینیم. و می شود گفت که از دیماه دوره جدیدی از جدال طبقاتی گسترده تر و با همبستگی بیشتر شروع شده است. هر فاصله بین این تعرض تا تعرض دیگر در واقع می شود گفت آرامش قبل از طوفان بعدی  است. ما خیزش دیماه را داشتیم. بعد اعتصابات پشت سر هم معلمان و کامیونداران و غیره را داشتیم. بعد اعتصابات کارگران جنوب و امروز تجمع بزرگ و راه پیمایی کارگران و معلمان و دانشجویان را با شعار کارگر، معلم، دانشجو اتحاد، اتحاد داریم... این یک سلسله ی بهم پیوسته و ناگسستنی در جدال و تعرض طبقاتی این دوره است. سرمایه داران عاقل این خطر را بیخ گوش خود می بینند.

 جامعه ایران در تب و تاب مبارزه برای دفاع از معیشت و علیه فقر و فلاکت و گرسنگی است. جلو این مبارزه و جدال طبقاتی را نمیتوان گرفت. رژیم نمی تواند تاریخ را به قبل از دیماه ٩٦ برگرداند. معاون امنیت ملی وزارت کشور می گوید دولت باید نگران تجمع های بزرگ کارگری در سال پیشارو باشد. همه از خطر بحران های اجتماعی حرف می زنند.

کسانی که سیاستهای ترامپ و تحریم او را عامل فشار بر جمهوری اسلامی به نفع مردم می نامند، درواقع دشمنان مردم اند. سناریوی ترامپ برعکس فلاکت را تشدید می کند و ممکن است استیصال و یاس جامعه را بدنبال بیاورد. فشار ترامپ صرفا جهت رام کردن جمهوری اسلامی و کشاندنش پای میز مذاکره است که به درجه ای موفق شده است.

 از نظر ما کمونیست ها و طبقه کارگر و زحمتکشان سناریوی ترامپ میدان بازی مردم نیست. جدال مردم با جمهوری اسلامی همیشه وجود داشته و به دوره های تغییر در ریاست جمهوری امریکا و سناریوهای امپریالیستی مربوط نیست. این جدالی اجتماعی و طبقاتی بین طبقه کارگر چند ده میلیونی شاغل وبیکار و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و دانشجویان با طبقه سرمایه دار ایران و حاکمیتشان است. این جدال مدام پیشروی می کند و تعرضی تر می شود. ما نبردهای سختی در پیش داریم.
 

نینا: در پایان این بحث اگر چیزی مانده که اضافه شود بگویید

 مظفر محمدی: خوبه اینجا اشاره کنم که مشاهدات نشان می دهد، دستگیری فعالین و رهبران سندیکای شرکت  واحد و دیگر فعالین جامعه از طرف پلیس مخفی و در میان تظاهر کنندگان انجام شد. اگر این از اول پیشبینی می شد قاعدتا می بایست گارد و واحدهای انتظامات وجود می داشت که به پلیس اجازه ندهد به کسی دست بزند. می بایست توده های تظاهر کننده نمی گذاشتند دوستان و همراهانشان را از میانشان ربوده و دستگیرکنند. این چاقو کشان و لمپن ها ی رژیم را می بایست سرجایشان نشاند. نمی بایست به انها اجازه داد کسی را جلو چشمان ما با خودشان ببرند. آنها می بایست با تعرض تظاهر کنندگان گوشمالی و فراری داده شوند. این درجه از پر رویی و وقاحت را نمی بایست تحمل کرد. اگر امروز و در جایی این نوکرهای دولت و مجرمین سرکوب، ادب شوند، فردا روز کسی از آنها جرات امدن به میان مردم معترض و دستگیری را نخواهند داشت.

 از طرف دیگر وقتی تعدادی از ما دستگیر می شوند، باز باید نیروی زیادی صرف کرد تا آنها را از زندان بیرون آورد. همین امشب دیدیم که صدها نفر جلو زندان جمع شده و میخواهند دستگیر شده ها آزاد شوند. بخش بیشتر این تجمع خانواده های دستگیر شدگان هستند. آزادی دستگیر شده ها را نباید فقط برعهده خانواده ها و بستگانشان گذاشت. این وظیفه ی  تشکلهای مستقل کارگران و معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و کل طبقه ی ما و همه ی آزادیخواهان جامعه است که دوستانشان را از زندان بیرون آورند.

 

١١ اردیبهشت ٩٨ ( ۱ مه ٢٠١٩)