سالی که گذشت

 گفتگو رادیو نینا با آذر مدرسی
 

 

 هیمن خاکی: سال ۹۷ سال پر فراز و نشیبی بود. بعد از دیماه ۹۶ ما شاهد اعتصاب، اعتراض و اتحاد وسیع کارگران برای خواست و مطالبات شان بودیم. ازخیابان تا کارخانه، از کارخانه تا محل زیست و زندگی، سراسر جامعه درگیر جدال وسیعی علیه نظام حاکم بود. اعتراض کارگران هفت تپه و فولاد، نقطه اوج این تقابل بود و دولت جمهوری اسلامی هم با تمام قوای خود سعی کرد که با سرکوب این اعتراضات را عقب بزند.  

دستگیری کارگران و فعالین کارگری، درست کردن مستند، شکنجه و زندانی کردن کارگران و فعالینی که برای خواست و مطالباتشان به میدان آمده بودند، نقطه اوج این سرکوب بود. هنوز اسماعیل بخشی، سپیده قلبیان، ساناز علهیاری، امیر امیرقلی، امیر حسین محمدی فرد، جعفر عظیم زاده، بهنام ابراهیم زاده و تعداد زیاد دیگری در زندانند. سال ۹۷ لحظات تلخ و شیرین زیادی داشت. 

آذر مدرسی بعنوان سوال اول میخواهم از شما بپرسم که ارزیابی شما از سال ۹۷ چیست؟ شما سال ۹۷ را چطور میبینید؟

 آذر مدرسی: اجازه بدهید قبل از هرچیزی سال نو را به شما و همه شنوندگان رادیو نینا، به همه مردم آزاده ایران، به همه کسانیکه سال گذشته را در مبارزه ای رودررو با جمهوری اسلامی پشت سر گذاشتند، تبریک بگویم.

سال گذشته سال سخت و در عین حال سال شورانگیزی برای همه ما بود. سال تحمیل فقر بود، اما سال تقابل رو در روی ما با جمهوری اسلامی و سال هراس جمهوری اسلامی از قدرت ما بود. باردیگر از این فرصت استفاده میکنم و سال نو را به همه عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم سال ۹۸ سال بسیار بهتر و سال جشن گرفتن برپایی یک جامعه آزاد و برابری برای تک تک شما عزیزان باشد.  

اما در مورد سالی که گذشت، همانطور که شما اشاره کردید، سال ۹۷ از هر نظر ویژگی های خود را داشت و نسبت به سالهای قبل بسیار متفاوت است. فقرو فلاکتی که به جامعه تحمیل شد، بطوریکه فقط این طبقه کارگر و بخش کاملا محروم نیست که با آن دست وپنجه نرم میکند بلکه گریبان بخش اعظم جامعه را گرفته، تورم دو رقمی، بن بست کامل اقتصادی و بی جوابی مطلق جمهوری اسلامی به این بن بست، از ویژگی های سال ۹۷ است. مختصاتی که همه از سران جمهوری اسلامی تا میدیای غربی و .... از آن اسم میبرند و همگی از نادر بودن این درجه از فقر و وسعت آن، از نادر بودن این درجه از افت اقتصادی، تورم، گرانی، بیکاری و ... در طول چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی، میگویند. در سال ۹۷ سفره مردم کوچک و کوچکتر شد و فقر بیداد میکرد. سال ۹۷ تا جائیکه به وضعیت اقتصادی و تحمیل فقر به بخش وسیعی از مردم برمیگردد در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی بی نظیر بود. سال ۹۷ از نظر معیشت و زندگی مردم یکی از سیاهترین و فلاکت زده ترین و فقیر ترین سالها برای بخش زیادی از مردم بود.  

حتما میتوان از زوایای دیگری به سال ۹۷ نگاه کرد. میتوان به موقعیت جمهوری اسلامی در خاورمیانه، رابطه ایران با دول غربی، مسئله برجام و تحریم ها و .... پرداخت که فکر نمیکنم امروز برسیم به همه آنها بپردازیم. اما در مورد یک ویژگی مهم دیگر سال ۹۷ حتما باید صحبت کرد. آنهم وجود یک طبقه کارگر قدرتمند در صحنه سیاست و صحنه جدال جامعه با جمهوری اسلامی است. تبدیل شدن طبقه کارگر به نماینده اعتراض مردم به فقر، به نابرابری، به استبداد، به نماینده خواست اکثریت مردم برای آزادی، برابری و رفاه و امنیت در آن جامعه است.  

سال ۹۷ در عین حال که سال تحمیل فقر وسیع به مردم بوده اما سال عروج طبقه کارگر و زدن مهر رادیکالیسم این طبقه به تحولات جامعه و تبدیل این طبقه به نماینده اعتراض و آزادیخواهی و برابری طلبی در جامعه است. درست است سال ۹۷ برای اکثریت مردم سال دست و پنجه نرم کردن با فقر بوده اما همزمان سال امیدواری و خوشبینی به این واقعیت که میشود با اتکا به قدرت خود تغییرات جدی را بوجود آورد، بود. امید به تغییراتی که طبقه کارگر در راس آن قرار گرفته و هدف را نه فقط جمهوری اسلامی بعنوان یک حاکمیت ارتجاعی و مذهبی، بلکه کل سیستم و نظامی که مبنای آن استثمار و نابرابری و تبعیض در همه وجوه زندگی مردم است را هدف قرار داده، بود. 

سال ۹۷ سال قدرتنمایی این جنبش با رادیکال ترین و اجتماعی ترین شکل خود و سال هراس جمهوری اسلامی بود.
 

 هیمن خاکی: شما در ارزیابی تان از دو جنبه صحبت کردید. از یکطرف گفتید در سال ۹۷ از لحاظ وضعیت معیشتی طبقه کارگر و بخش اعظم مردم در فقر و فلاکت شدیدی به سر برد و از زاویه دیگری از قدرت طبقه کارگر صحبت کردید. چه فاکتورهایی در این زمینه مهم اند؟ به نظر شما این متناقض نیست؟ از طرفی طبقه کارگر قدرت دارد و از طرف دیگر فقر به آن تحمیل شده است؟ چطور میشود این ارزیابی را روشن کرد که با وجود اینکه فقر، بطور نمونه دستمزد چند برابری زیر خط فقر، به طبقه کارگر تحمیل شده، اما  شما میگوئید که یک ویژگی مهم سال ۹۷ به میدان آمدن طبقه کارگر قدرتمندی است؟ مبنای ارزیابی شما چیست و باید به اتکا به چه فاکتورها و مشخصه هایی اینرا توضیح دهیم که در عین حال که در جامعه فقر بیداد کرده، در عین حال که به طبقه کارگر دستمزد زیر خط فقر تحمیل شده، ولی قدرتمند در میدان بوده؟ 

 آذر مدرسی: ببینید مسئله تحمیل فقر به مردم، مسئله رکود و بن بست اقتصادی جمهوری اسلامی مختص به سال ۹۷ یا ۹۶ یا بدلیل تحریمهای اقتصادی امریکا نیست. جمهوری اسلامی با یک بحران و بن بست اقتصادی به دنیا آمد و اولین قربانیان این بحران اقتصادی طی چهل سال گذشته طبقه کارگر و مردم محروم بوده اند. اما دامنه و ابعاد این بحران امروز چنان وسیع و گسترده است که دامن بخشها و اقشار میانی جامعه را هم گرفته است. این واقعیتی غیر قابل انکار است. نتیجتا اینطور نیست که این فقر امروز و در سال ۹۷ به مردم تحمیل شده و گویا سالای قبل سالهای رونق و رفاه و ... بوده. فقر و فلاکت سال ۹۷ ادامه، تعمیق و گستره تر شدن دامنه فقری است که چهار دهه است به طبقه کارگر و مردم محروم تحمیل شده است. چهل سال است که فقر و گرانی در این جامعه بیداد میکند، چهل سال است که مردم رنگ رفاه را در زندگی خود ندیده اند، چهل سال است که طبقه کارگر روزمره برای پرداخت دستمزدهایش مبارزه میکند، چهل سال است که تلاش میکند سنگر به سنگر پیشروی کند و امکان تعرض بیشتر به معیشت اش را ندهد. در نتیجه این فقر مختص امسال نیست، شوک سال ۹۷ نیست، که این سوال و این تناقض میان تحمیل فقر و حضور قوی طبقه کارگر را بوجود بیاورد. همانطور که کفتم فقر، فلاکت، بحران اقتصادی به جمهوری اسلامی به دنیا آمده و تا زمانیکه این رژیم سر کار است این وضعیت ادامه خواهد داشت. اینرا ما بارها گفته ایم که  جمهوری اسلامی جوابی برای این بحران و راه فراری از آن ندارد.  

اما در مورد وزن طبقه کارگر در جامعه، در اعتراضات آن و جدالهای آن بگوئیم. اگر اعترضات طبقه کارگر را چه برای بهبود وضعیت معیشتی اش، برای دستمزدهای معوقه اش، برای تعیین حداقل دستمزد و ... را از روی میزان اعتراضات، تعداد آنها، مراکزی که در آنها اعتراض شده و .... نگاه بکنید و آنرا بسنجید، شاید تفاوت زیادی با سال ۹۶ نداشته باشد. زمانیکه من از حضور طبقه کارگر، از قدرت و وزن اجتماعی آن، از رادیکالیسم این طبقه و وزن آن در جامعه، حرف میزنم، منظور تعداد، میزان اعتراضات کارگری نیست. مسئله بر سر نحوه این ابراز وجود و قامتی است که طبقه کارگر در آن ظاهر میشود و نگاهی که سایر بخشها به این طبقه و جایگاه آن در مبارزه خود دارند.  

در سال گذشته ما شاهد یک اتفاق جدی بودیم. آنهم اینکه اعتراض طبقه کارگر در دو مرکز صنعتی توانست محمل اتحاد کارگران در بخشهای محتلف، محمل اتحاد اعتراض بازنشستگان، معلمان، دانشجویان با طبقه کارگر و مهمتر محمل اتحاد اعتراض دانشگاه، محله، کارخانه، مدرسه، بازنشسته، مال خوردگان با هم شود. این آن مولفه ای است که وزن این طبقه را نشان میدهد. کارگران فولاد و هفت تپه نه صرفا به اتکا به اعتراض خود بلکه با اتکا به جواب خود، به آلترناتیو خود به نقطه امیدی تبدیل شدند. اینکه "اگر نمیتواند مملکت را اداره کنید بدهید دست ما اداره میکنیم"، " اگر نمیتوانید رفاه ما را تامین کنید بدهید دست ما رفاه همگان را تامین میکنیم"، جواب خود را نه صرفا بعنوان یک طبقه معترض و ناراضی، که بعنوان طبقه خودآگاهی که  برای معضلات مردم جواب دارد، به طبقه ای که جواب و آلترناتیو دارد، به نماینده "نمیتوانید حاکمیت کنید بدید دست ما" تبدیل شد. این جوابی بود که به اشکال مختلف، در قالب آژیتاسیون نمایندگان کارگری، در قالب بیانیه سازمانهای کارگری، در مجامع عمومی کارگران و ..... فرموله و بیان شد.  

زمانیکه طبقه کارگر در چنین قامتی ظاهر میشود، دیگر صرفا بخشی از مردم معترض و بخش رادیکال آن نیست.  زمانیکه همه از هنرمند تا سیاستمدار، از شاعر تا فعال مدنی و اجتماعی هفت تپه ای و فولادی میشوند، زمانیکه شهر را به تصرف خود در می آورد، نه صرفا خیابان، بلکه مردم یک شهر را پشت سر خود بسیج میکند و فضای شهر را به تصرف خود در می آورد، زمانیکه اقشار مختلف در اهواز و شوش اعلام میکنند حامی کارگران فولاد و هفت تپه و جوابی که این بخش از طبقه کارگر در مقابل ناتوانی و عدم لیاقت حاکمیت قرار میدهد، اند و همراهشان به خیابان می آیند، وزن طبقه کارگر را در فضای سیاسی، در اعتراض مردم نشان میدهد.  

ابراز وجود طبقه کارگر با جواب خود در هفت تپه و وفولاد فقط نوک کوه عظیم قدرت اجتماعی طبقه کارگر در جدال امروز و جدالهای آتی است. شاهد بودیم که همین درجه از ابراز وجود و قدرتنمایی تا چه حد مهر خود را به فضای سیاسی جامعه زده و چقدر فضای سیاسی، اجتماعی، هنری و فرهنگی ایران رنگ کارگر، رنگ چپ کارگری، رنگ رادیکالیسم و سوسیالیسم کارگری را به خود گرفته است.  

اجازه بدهید به چند نمونه از این مسئله اشاره کنم. مستقل از اینکه بخش وسیعی از جامعه از موزیسین تا شاعر، از کمدین تا ورزشکار اعلام کردند ما هفت تپه ای هستیم، برای اولین بار در تاریخ حیات جمهوری اسلامی نهادهای قانونی، علنی و واقعی کارگران، معلمان سالگرد مرگ مارکس را بعنوان سالگرد از دست دادن یکی از آزادیخواه ترین انسانهای چند قرن اخیر گرامی میدارند. اینکه زیر حاکمیت جمهوری اسلامی میشود علنا و رسما سالگرد مرگ مارکس را بعنوان سمبل آزادیخواهی و برابری طلبی، سمبل مبارزه با تبعیض و نابرابری گرامی داشت فقط در پرتو وزن و حضور طبقه کارگر و گرایش سوسیالیستی آن ممکن است. اشعاری که برای ظبقه کارگر، برای کارگران فولاد و هفت تپه، علیه استثمار و تبعیض و نابرابری، برای رهایی زن سروده شده، نمونه های دیگری است. امسال برای اولین بار سازمانهای کارگری در گرامیداشت روز جهانی زن جواب خود را به رفع تبعیض علیه زن دادن و بعنوان نماینده رهایی زن و نیروی این رهایی به حرف آمدند. زمانیکه به مجموعه این فاکتورها نگاه میکند حضور یک طبقه آگاه  که سوسیالیسم را آلترناتیو خود میداند و اعلام میکند با این آلترناتیو جواب مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میدهد را مشاهده میکنید. علیرغم تلاش جمهوری اسلامی برای سرکوب این طبقه، مشاهده میکنید که آزادیخواهی، برابری طلبی سوسیالیستی در جامعه رشد کرده، گسترش پیدا کرده و جامعه علنا چپ را گرامی میدارد و مهمتر تبیین کمونیستی از برابری و رهایی زن، از عدالت، از برابری و ..... را با صدای بلند اعلام میکند. امروز جواب و آلترتانیو سوسیالیستی به جواب و آلترناتیوی معتبری تبدیل شده است.    

شاید بتوان گفت تناقضی که شما به آن اشاره کردید، از طرفی تحمیل فقر و از طرف دیگر قد علم کردن طبقه کارگر آگاه با جواب خود برای آینده، ویژگی ایندوره است. تناقض یا دوره ای گذار که باید به نفع یکی از طرفیت تعیین تکلیف بشود.
 

 هیمن خاکی: به آینده و ... بعدا میپردازیم اما قبل از آن به این مسئله بپردزایم که از نظر شما مهمترین درسهای مبارزات امسال چه بود؟ مثلا امسال ما شاهد بودیم که در هفت تپه و فولاد، رژیم تلاش کرد با دستگیری های وسیع، با دادن بخشی از مطالبات، با ایجاد تفرقه عقب نشینی هایی را به کارگران تحمیل کند. در مورد اعتراض سایر بخشها هم سعی کرد آنها را عقب بنشاند. شما فکر میکنید مهمترین درسهای سال ۹۷ برای طبقه کارگر و مردم معترض چه بود، که بتواند  آنها را بعنوان درسهای ارزشمندی از سال ۹۷ به سال ۹۸ منتقل کند. علاوه بر این فکر میکنید چه موانعی بر سر راه بود؟ فکر میکنم زمانیکه طبقه با این قدرت به میدان آمده حتما موانع زیادی وجود داشته که هنوز نتوانسته به همه مطالبات خود برسد. به قول شما این جنگ آخر نیست اما باز هم سنگرهای زیادی برای فتح کردن داریم و فکر میکنم لازم است در این مورد هم صحبت کنیم که موانع اصلی پیشروی چیست؟ 

 اذر مدرسی: مهمترین دستاوردی که مردم و طبقه کارگر در سال گذشته داشتند، اتحاد و حرکت متحدانه و سازمان یافته آنها بود. دو مرکز صنعتی نشان دادند که اگر شما کارگران را در تشکلهای واقعی و توده ای خود، در مجامع عمومی شان، در اعتراض و تصمیم گیری دخیل کنید، میتوانید نه فقط این بخش از طبقه کارگر را برای رساندن به مطالبات خود متحد کنید بلکه نمونه ای برای سایر بخشهای طبقه کارگر و مردم بدست میدهید. نمونه و الگویی از اینکه چطور خود را متحد و متشکل کنند و به اتکا به آن مبارزه خود را پیش ببرند. مهمترین پیشرویی که طبقه کارگر در سال  ۹۷ داشت متکی کردن خود و اعتراض شان به تشکلهای واقعی کارگری در محل کار بود. تشکیل مجامع عمومی چه به شکل منظم آن در فولاد و یا نا منظم آن در هفت تپه کارگران را بعنوان یک تن واحد در مقابل جمهوری اسلامی قرار داد و چهل روز طول کشید تا جمهوری اسلامی بتواند با سرکوب و با جواب به برخی از مطالباتشان به درجه ای این اعتراض را خاموش کند. اتحاد وسیع، اعتراض سازمان یافته و متشکل و متکی به مجامع عمومی شان یکی از دستاوردهای جدی ایندوره بود. وجه دیگری دخیل کردن خانواده ها، مردم شهر در مبارزه خود بود که مبارزه کارگر فولاد و هفت تپه را به مبارزه ای در ابعاد وسیعتری تبدیل کرد.  

طبقه کارگر و در راس آن کارگران فولاد و هفت تپه در سال گذشته دست خود را به سوی سایر بخشهای جامعه دراز کردند، به استقبال مبارزه و اعتراض آنها رفتند و اعلام کردند مبارزه شان برای رفاه و آزادی و سعادت سایر مردم محروم در این جامعه است. اعلام کردند که نیروی متحد شان را فقط برای احقاق حقوق و مطالبات صنف خودشان به کار نمیگیرند و اعلام کردند که آنها رفاه، آزادی، امنیت برای همگان میخواهند و همه قدرت و نیروی خود را برای این امر به کار خواهند گرفت. در نتیجه علاوه بر سازمان یافتگی طبقه کارگر، فراتر رفتن از مطالبات "بخش و صنف خودم" و پیوند زدن مطالبات خودشان با مطالبات سایر بخشهای جامعه، دیدن این حقیقت از طرف رهبران کارگری در این دو مرکز و تبدیل آن به داده کارگران هفت تپه و فولاد که مطالبه ما کارگران برای رفاه مانند مطالبه بازنشستگان، مال باختگان و معلمان و سایر بخشهای محروم جامعه برای رفاه است، این امکان را داد که طبقه کارگر بعنوان نماینده همه محرومین جامعه عرض اندام کند و مردم هم آنرا در این قامت نگاه کنند.  

طبقه کارگر در سال ۹۷ به اندازه چند سال به پیش رفته، میزان خودآگاهی، نه فقط آگاهی به حقوق صنفی خود بلکه خودآگاهی نسبت به نقش و رسالت تاریخی خود، نسبت به رابطه اش با سایر بخشهای جامعه، نسبت به وظیفه خود در رهایی جامعه بسیار بالا رفته است. طبقه کارگر در این یکسال راه چند ساله را پیموده و جلو آمده. به نظر من سال ۹۷ سال دست بالا پیدا کردن و عرض اندام گرایش سوسیالیستی و کمونیستی در جنبش کارگری بود که رنگ خود، رنگ الترناتیو شورایی خود را به مبارزه این طبقه و سایر بخشهای جامعه زد.  

قطعا این مبارزه کمبودهایی داشته و دارد. شاید تبدیل شدن و گسترش این سنت و دستاورد به سایر بخشهای صنعتی یکی از کبمودهای ایندوره بود  و در نتیجه در ایندوره هر رهبر کارگری و هر کارگر سوسیالیستی و در راس آن هر حزب کمونیستی باید متکی کردن بخشهای اصلی مراکز صنعتی به چنین سنتی را در دستور خود بگذارد. کمبود دیگر شاید مسئله تحزب در میان کارگران پیشرو و سوسیالیست است. امروز درک و نیاز به متحزب شدن در میان کارگران سوسیالیست بیشتر از هر زمان دیگری است و جواب دادن به این نیاز کاری است که دست هر کمونیستی و بخصوص حزب ما را میبوسد.  

طبقه کارگر برای پیشرویی خود از مرحله و سکویی که امروز روی آن ایستاده راهی ندارد جز درجه تحزب خود را، بخصوص میان کارگران سوسیالیست و کمونیست، بالاتر ببرد. باید از تجریبات سال ۹۷ برای مقابله با جمهوری اسلامی، از سیاستهای سرکوبگرانه اش تا تفرقه انداختن میان کارگران، از درسهای فولاد و هفت تپه در متشکل کردن کارگران در مجامع عمومی و متکی کردن اعتراض کارگری به این مجامع عمومی و پیوند زدن مبارزه خود با سایر بخشهای مردم، بیاموزد. اما تحزب نقش کلیدی را دارد. وجود طیفی از کارگران کمونیست متشکل و متحزب در رشد این خودآگاهی، در متحد و متشکل کردن طبقه کارگر، در گسترش این مبارزات و بهم بافتن اعتراض بخشهای مختلف طبقه کارگر و سایر بخشهای مردم نقش کلیدی و تعیین کننده ای دارد.
 

 هیمن خاکی: بعنوان سوال آخر میخواهم در مورد سال آینده حرف بزنیم. ما وارد سال جدیدی میشویم. از دیماه سال ۹۶ ما شاهد بودیم که موقعیت جمهوری اسلامی تضعیف شد. با شعار "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" به معنی واقعی کلمه کار جمهوری اسلامی در جدالی که با جامعه دارد و سعی میکرد جناحی از خود را یعنوان آلترناتیوی در مقابل مردم قرار بدهد، پایان پیدا کرد. حتی خود جمهوری اسلامی بر تضعیف موقعیت خودشان اذعان میکنند، در گفته های سران دولتی از سرنگونی نظام میگویند و از آن ترس دارند. شما تصور میکنید با اینکه موقعیت جمهوری اسلامی تضعیف شده و شما اشاره کردید  از یکسو طبقه کارگر در سال ۹۷ در موقعیت قدرتمندی قرار گرفته و از سوی دیگر از موانع، از درسها و مشخصا از وضعیت معیشتی طبقه کارگر حرف زدید. بدون شک در سالی که در پیش داریم اعتراض و اعتصاب چه طبقه کارگر و چه لایه ها و بخشهای متفاوت جامعه همچنان در جریان خواهد بود. چون هنوز هیچکدام از معضلات و مسائلی که به آن اعتراض هست هنوز حل نشده به همین دلیل این اعتراضات همچنان ادامه خواهند داشت. با این اوصاف فکر میکنید ورود به سال آینده  چطور خواهد بود؟ سال آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟  فکر میکنید سال اینده چظور پیش خواهد رفت؟ 

 آذر مدرسی: تا جائیکه به وضعیت اقتصادی برگردد، سال آینده سال کوچکتر شدن سفره مردم است. اینرا همه میگویند. از روحانی گرفته تا متخصصین اقتصادی و ... همگی وخامت بیشتر اوضاع  را هشدار میدهند. در نتیجه سال آینده قطعا شاهد گسترش اعتراضات خواهیم بود. اعتراض علیه تورم، گرانی و اعتراض به تعرض بیشتر به سفره مردم خواهیم بود.  

به یک نکته باید توجه کنیم که شما  هم به آن اشاره کردید. ار سال ۹۶ اوضاع در ایران تغییر کرد. از سال ۹۶ معلوم شد رفتن جمهوری اسلامی نه از طریق حمله امریکا، نه از طریق تحریمها، نه از طریق رژیم چینج یا بند و بست از بالا، بلکه از طریق مردم و از پائین نه فقط ممکن است بلکه در دستور است. از سال ۹۶ چهره جامعه عوض شده. ما همان موقع گفتیم ایران بعد از ۹۶ ایران متفاوتی است. گفتیم جمهوری اسلامی در وضعیت به شدت متزلزل تر و نا امن تری قرار میگیرد. سال ۹۷ نه فقط این حکم را تائید کرد بلکه نشان داد اعتراضات سال ۹۶ که هرچند گسترده اما خودبخودی و بدون سازمان در  ۹۰ شهر به راه افتاد و اعلام کرد که کل جمهوری اسلامی را به جنگ می طلبد در سال ۹۷ عمیق تر، رادیکال تر، کارگری تر، چپ و سازمان یافته تر شد. این روند ادامه خواهد داشت. 

سال ۹۸ میتواند و باید سال تعرض آگاهانه تر، سازمان یافته تر، سال تحزب بیشتر در میان طبقه کارگر، باید سال تضمین اینکه اعتراض به این فقر صرفا شورشهای کور و خیابانی نیست بلکه اعتراض سازمان یاقته ای خواهد بود که از کوچه و محله تا دانشگاه و مدرسه و کارخانه را در بر میگیرد باشد. سال گذشته طبقه کارگر و بخش اعظم آن جامعه خواست خود را نه فقط برای اینکه مبارزه خود را آگاهانه و سازمان یافته پیش ببرند، بلکه توان خود را برای پیشبرد چنین مبارزه ای نشان دادند. سال گذشته سال نشان دادن این قدرت بود و سال آینده باید این قدرت و این طبقه مهر خود را بر همه اعتراضات بزند.  

ما کمونیستها و طبقه کارگر باید خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی در همه عرصه ها آماده کنیم. جمهوری اسلامی خود را برای این جدال آماده میکند. انتخاب رئیسی بعنوان رئیس قوه قضائیه، بازگردندان افرادی به وزارت اطلاعات که در سرکوب چپ ها و کمونیستها تخصص و تجربه دارند و بالا بردن بودجه سازمان اطلاعات گوشه هایی از این آماده کردن خود برای مقابله با طبقه کارگر و کمونیستهای آن است. در نتیجه سال آتی سال جدالهای عمیقتر است و ما باید خود را برای نه فقط این مقابله بلکه برای مقابله با افق هایی که جریانات مختلف در مقابل مردم قرار میدهند، آماده کنیم. باید در مقابل افقهایی مثل در انتطار فلج شدن جمهوری اسلامی در اثر تحریمها نشستن، یا دخالت امریکا یا دست بدست شدن قدرت در بالا و سرکار آمدن "مدیران" جدید و ...آماده بود. 

فکر میکنم اگر ما روی دستاوردهایی که امسال داشتیم تکیه کنیم و پیش برویم، طبقه کارگر را متحد تر، روشن تر، سازمان یافته تر وارد این جدال بکنیم میتوانیم بخش عظیمی از مردم محروم و تشنه آزادی و رفاه را حول افق این طبقه متحد کنیم و جدال نهایی خود را نه فقط علیه جمهوری اسلامی بلکه علیه هر جریان بورژوایی دیگری  که فقط خواهان تغییر در روبنای سیاسی است و سیستم موجود را دست نخورده نگه میدارد پیش ببریم و آلترناتیو سوسیالیستی خود را متحقق کنیم.  

قطعا جدالهای عمیق تر و گسترده تری را پیش رو خواهیم داشت اما طبقه کارگر و مردمی سازمان یافته تر، متحد تر برای مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و رسیدن به جامعه ای آزاد و برابر را داریم.  

سال ۹۷ علیرغم تمام سختی های آن سال امید بخشی بود. سالی بود که قدرت مهمترین و اصلی ترین طبقه جامعه را در مقابل جمهوری اسلامی نشان داد و سال آتی میتواند به همت کار ما کمونیستها و طبقه کارگر سال تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی باشد.
 

 

منتشر شده در نشریه کمونیست ماهانه ، دور دوم، شماره ۲۳۸