دولت در تدارک ورشکستگی:

بعد از نیشکر نوبت خودرو سازی ها است

 

 


 

 

مصطفی اسدپور
 

بحران تا خرخره صنعت خودرو را فرا گرفته است. مشخصات بحران خودرو از نوع بحران نیشکر است اما بحران نیشکر میتواند در مقابل عمق و دامنه بحران خودروسازیها و پیامدهای آن یک بازی کودکانه بنظر برسد. خودرو سازی  یک صنعت مادر با اشتغال یک میلیون نفر از الیت جامعه کارگری در قلب مراکز تولیدی گنج قارون بورژوازی ایران  خوانده شده است. (بر اساس آماري كه در آذر ماه سال جاري از سوي سايت اخبار خودرو منتشر شده تعداد یک میلیون و ٢٢ هزار و دویست  نفر در صنعت خودرو كشور به طور مستقيم و غير مستقيم شاغل هستند.) آنچه از خودروسازی در دهه اخیر در سیاستهای رسمی و افکار عمومی در گردش است نه فقط یک غول صنعتی متکی به کار ارزان، بلکه بعلاوه  یک شبح، یک پوشش برای انواع منافع و توطئه های اقتصادی و سیاسی، خلاصه میشود.

ورشکستگی یا خصوصی سازی، فرقی نمیکند، بیرق حمله مجدد امروز بورژوازی ایران به هسته اصلی طبقه کارگر در جامعه را تشکیل میدهد. دولت اسبها را زین کرده، هیچ اصراری در پنهان تدارک و مقاصد خود در این زمینه را ندارد، و طولی نخواهد کشید شاهد بزرگترین حمله بورژوازی ایران به طبقه کارگر خواهیم بود. بنا به شواهد در ابعادی بسیار بزرگتر از مورد معدنچیان بافق، صنعتگران هپکو در اراک، مورد اخیر و هنوز در جریان شهرهای  شوش و اهواز؛ کشمکشی در اشل معدنچیان انگلیس در مقابل تاچر را باید انتظار داشت. نوک تیز حمله متوجه کارگران خودرو است اما هدف بلافاصله آن کل صف کارگری و بدون شک دوره طولانی در ایران میباشد. رهبران و فعالین کارگری به هوشیاری و تدارک گسترده ای نیاز دارند. عرصه های نبرد کدامست، منافع کوتاه مدت و دراز مدت طبقاتی کارگران چه مشخصاتی برخوردار است، پیروزی به چه معناست، تکلیف کارگران با فشار نیروها و منافع سایر طبقات چیست، پتانسیل و نقاط قوت بلافصل مبارزات کارگری کدامست ... سوالاتی است که با مهر سه دهه کشمکش و با عطش بی پایان برای پاسخ های فوری خود را به در و دیوار جامعه و محافل کارگری میزند.
 

خودرو بهتر و ارزان تر

حرف حساب و جوهره اصلی بحران خودروسازیها در ایران بسیار سر راست و ساده است. با حفظ قیمت نازل و سهم بازار بمثابه یک خود رو ارزان، کیفیت و استاندارد تولیدات باید ارتقاء پیدا کند و ناچارا کارگران باید با کار ارزانتر خود تاوان این مابه التفاوت را بپردازند. بحران تولید در خودرو سازیها به قدمت خود این صنایع و در تنیده با گوشت و پوست آن است. این صنایع از دامنه خصوصی سازیها مستثنی گردید و با ٨٠ درصد مالکیت و مدیریت دولتی بند ناف خود با خزانه دولتی را محفوظ داشته است. اما حمایت های دولتی بسیار فراتر از ترازنامه های مالی این شرکت ها بلکه اساسا در ایجاد و حفظ بازار انحصاری فروش برای تولیدات آنها عمل کرده است. کفگیر حمایتهای دولتی به ته دیگ خورده است، حفظ بازار انحصاری فروش به آخر خط  رسیده است، و از همه مهمتر بورژوازی و دولت آن در ایران زمان را برای کشیدن گلیم "حمایت های دولتی" از زیر پای (کارگران) خودرو سازی ها مناسب تشخیص داده اند.

امروز آژیرها زمانی به صدا در میایند که درخواست وزیر صنعت دال بر تزریق چهار هزار میلیارد تومان در بودجه سال بعد روی میز کمیسیون اصل نود مجلس قرار دارد. این پول برای حل مشکلات فوری خودرو سازیهاست در حالیکه هیچ تضمینی برای بازپرداخت بدهی به قطعه سازان و بانکها، تحویل سفارشات پیش فروش شده تا چه رسد به بالابردن کیفیت تولید در میان نیست و حتی با فرض تصویب رقم کلان ذکر شده، از طرف خودرو سازان ضرورت تعدیل نیرو به میزان ده تا پنجاه درصد در رسانه ها منعکس شده است.    
 

آش در هم جوش مردم، حکومت، کارگران و خودرو در دیگ سایپا

نفس سرنوشت یک بخش صنعتی با یک میلیون کارگر بدون تردید جامعه را مستقیما متاثر و درگیر خود میسازد. اما در مورد صنایع خودرو در ایران جامعه و بخش بسیار بزرگی از مردم مستقیما  و با قضاوتها و تجربیات مستقیم خود، بخصوص تحت تاثیر کشمکش با حکومت،  از پیش دارای موضع و درگیر هستند. با حمله به خودرو سازیها و شروع تعدیل نیرو و اخراجها کل جامعه به تحرک خواهد افتاد. با شروع اخراجها در فضایی مملو از اعتصابات و اعتراضات  زمین هر روز زیر پای تهران گرم و گرمتر میشود. اعتصابات اخیر نیشکر،  تحت تاثیر تارخچه ای انباشته از دستمزدهای عقب افتاده و سوابق آشکاری از دزدی و  بند و بست های واگذاری بسرعت سمپاتی عمومی نسبت به  کارگران ستمدیده را بخود جلب کرد. این سناریو در مورد خودروسازی ها بسختی صدق میکند، و بر خلاف مورد نیشکر، بسیج یک حمایت عمومی و ایجاد یک چسب درونی کارساز برای صف واحد کارگری  تنها میتواند از موضع تعرضی باشد.  مبارزه طبقاتی کارگران در ایران باید خود را از زیر آوار  بورژوایی کشمکش ها  بیرون بکشد، طبقه کارگر باید کل "قمارخانه" را بهم بریزد، کل قمار، بازی و طرفین بازی و قواعد بازی را از نو تعریف کند. از همین حالا  انواع نیروهای اجتماعی اهداف و سموم خود را در "دیگ" اعتراضات "ایران خودرو" و سایپا قرارداده اند. کارگران خودرو باید فقط و فقط خر منافع خود را برانند. این تفکیک، و تصفیه حساب با اهداف و افق های سایر طبقات بزرگترین و بهترین نتیجه قابل انتظار از خودرو سازان است.
 

ورشکستگی خودروسازی در ایران

عشق بورژوازی به کلمه بحران و ورشکستگی هیچ مرزی نمیشناسد، چون فقط یک بورژوا میتواند برکات این پدیده را در روز موعود تشخیص دهد. آن روزی است که سوداها جا میزنند، بر اساس چرتکه منافع و مصالح فردی، سود آوری نامطلوب ارزیابی میگردد،  حوصله علیجناب به سر رسیده و با یک آروق، کرکره ها پایین کشیده میشود؛ ورشکستگی اسم رمز یک فضای جنجال عمومی برای پنهان ساختن یک توطئه علیه زندگی هزاران کارگر و خانواده کارگری است. توحش نهفته در این پدیده آنجاست که ابزار کار هست، نیروی تولیدی هست، نیاز هست؛ ولی همه شرایط عینی به تبع سود دلخواه صاحبان آن معلق و بی اعتبار اعلام میگردد. در مورد خودروسازی ها این توحش در اوج خود است.

ورشکستگی خودرو سازی، دقیقا از نوع ورشکستگی اتوموبیل سازی کرایسلر امریکا، SAAB  در سوئد، و برای نجات نظم سرمایه در ایران است. ورشکستگی صنایع خودرو در ایران آن قالب عمومی است که بورژوازی ایران تا اطلاع ثانوی عطای  سود بری از این رشته صنعتی را (حداقل در قالب فعلی) به لقایش میبخشد؛ و مهمتر از هر چیز، در مناسب ترین فرم ممکن خود را از "شر"  کارگران خلاص میکند.

 قصه خودروسازی، از شاهنامه مونتاژ پیکان تا تعزیه "پراید" خودکفایی، به قیمت دست اندازی بی قید و شرط  بورژوازی ایران بر منابع طبیعی، زمین و ساختار شهرسازی، آموزش و پرورش،  صرف بودجه بیکران و به قیمت فرسودگی دو نسل از کارگران ایران  تمام شده است. نیاز و انتظارات، عمر و آرامش و امنیت  بخش بزرگ زحمتکش جامعه  در  طی دو نسل بازیچه سود و مصلحت های دو نمونه از آگاه ترین و منسجم ترین و هارترین رژیم های تاریخ  بورژوایی جهان (که اتفاقا هر دو در رشد  اتوموبیل سازی مملکت منت بسیار بجا گذاشته اند!) قرار گرفته است. ورشکستگی بیان حقوقی پرده آخر  دست اندازی بی در و پیکر بورژوازی بر زمین و زمان و نفوس  و نسل های  این جامعه است. 

شرط وجود یک سر سوزن انصاف، حق، شرافت و انسانیت حکم میکند که تا  تعیین تکلیف با این کیفرخواست پرونده خودرو سازیها نباید مختومه اعلام شود. صرف پرونده ایران خودرو و جهت غرامت  رنج و آلام کارگران و جبران خسارت کل جامعه برای توقیف دارایی و سپرده های مسئولان و سرمایه داران و شرکای خارجی و غیره کفایت میکند.

عزاداری حاشیه تدارک تشیع جنازه خودرو سازی در ایران نامربوط است. نه آن زمان که کبک "دانش بنیان" صعود اسلامی – ایرانی حضرات خروس میخواند؛ و نه امروز که پستان دلسوزی برای کارگران به تنور میچسبانند؛ چیزی جز شدیدترین استثمار نصیب کارگران نبوده است. بازخرید تک تک کارگران با دخالت و نظارت نمایندگان مجمع عمومی کارگران خودروسازی و بعلاوه پرداخت بیمه بیکاری معادل دستمزد تا زمان اشتغال با انتخاب آزادانه خود کارگران حداقل مطالبات کارگران در آستانه بیکار سازیهای در راه میتواند باشد.