کولاک گرانی و فقر

پیش از سقوط، باید کاری کرد !

 

 

ثریا شهابی

 

گرانی، بیکاری، دستمزدهای معوقه و دورنمای هرروز بد و بدتر شدن وضعیت معیشتی ۹۰ درصد مردم! رسیدن قدم به قدم و لحظه به لحظه سلامت، خورد و خوراک و مسکن و مدرسه و بهداشت خود و همه اعضا خانواده، پیر و جوان، کودک و بزرگسال به لبه پرتگاه سقوط، از یک طرفو از طرف دیگر اعتراض ها و تجمعات و اعتصاب ها و تظاهرات های مداوم و هرروزه طبقه کارگر، معلمان، بازنشستگان، زنان،  و محرومین در سراسر ایران که حتی یک روز هم خاموش نمی شود! همه و همه گویای شرایط بحرانی است که دو طرف تخاصمی سرنوشت ساز در ایران، حاکمین و محکومین،  را به "چاره جویی" فوری، از زاویه منافع خود،  کشانده است.

اخبار خودکشی ها از سر فقر و نداری، اعترضات هر روزه محرومین و طبقه کارگر برای گرفتن دستمزد پرداخت نشده  و ناامنی شغلی و بیکارسازی های وسیع تر، حذف قلم به قلم اصلی ترین مایحتاج زندگی از سفره اکثریت جامعه، امروز گوشت و آجیل سال نو و برنج و فردا نان و داور و همه مواد اولیه مورد نیاز زندگی، فضای محافظه کار ترین رسانه های رسمی و جامعه را اشباع کرده است.

 این تصویر ایران به نقل از مراجع رسمی، مسئولین و نهادهای حاکم  است:

 

* رئیس کمیسیون تخصصی طلا و جواهر اتاق اصناف گفت: شوک قیمتی امسال باعث افزایش ۲۸۰ درصدی قیمتها در طی یک سال گذشته شد که در نوع خود بیسابقه بوده است.


*
حبوبات؛ جانشین گوشت در سفرههای مردم

 

* سعید نمکی، وزیر بهداشت پیشبینی کرده که قیمت دارو در سال ۱۳۹۸، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش خواهد.

 

*۸۰ درصد جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند.

 

* مرکز آمار ایران نرخ تورم را ۳۹.۶ درصد اعلام کرده است. برخی مدعیاند این آمار  غیرواقعی است و تورم واقعی را باید در سفره ایرانیها مشاهده کرد تا جایی که چای خارجی، رب گوجه فرنگی و برنج داخلی، البته بعد از گوشت قرمز و مرغ، صدرنشین افزایش قیمتها شدهاند.

 

* منتظر افزایش ۱۰۰ درصدی قیمتها باشیم!

 

* دبیرکل کانون انجمنهای صنایع غذایی ایران، هشدار داد که پرداخت ارز دولتی به چند قلم کالا مانند ذرت، جو، دانه روغنی و ... باعث جلوگیری از افزایش قیمتها نخواهد شد. او همچنین از افزایش حداقل صددرصدی قیمت محصولات غذایی خبر داده بود؛ آنچه امروز خانوادهها در سفره خود میبینند.

 

* "رانت" ها و ارز دولتی داده شده توسط دولت به بنگاه های اقتصادی و سرمایه داران،  برای واردت کردن مواد غذایی و نیاز های مصرفی مردم، تنها و تنها به امواج جدید احتکار، اختلاس های نجومی دامن زده است. به جای رفع نیازهای مردم، به صف احتکارگران و اختلاس گران افزوده شده است.

 

* بانک مرکزی از "افزایشقیمت  شش گروه" کالایی از جمله گوشت مرغ تازه خبر داده بود  و اعلام شده است که، "سیاست توزیع گوشت جواب نداد"

 

* "افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی حقوق معلمان" بدون در نظر گرفتن نرخ تورم!

 

 *رئیس کمیته مزد کانون عالی شوراها این وضعیت را "اقتصاد پاندولی" میخواند و پیشبینی میکند که این کاهش قدرت خرید مزد یا بیارزش شدن دستمزد نیروی کار،"حالا حالاها ماندگار" باشد.

 

* حدود نود درصد جامعه تحت خطر سقوط به دره فقر مطلق و گرسنگی است!

 

* خطر انفجار و شورش های دیگری از جنس خیزش دیماه سال گذشته، بالای سر جامعه در پرواز است!


لازم
به افشا کردن و افشاگری نیست. مسئول پس از مسئول، وزیر بعد از وزیر و و مقام بعد از مقام، مرتب وعده بد تر شدن، گران تر شدن دارو و مواد غذایی و همه کالاهای مصرفی، میدهند. هرروز صدای فریاد علیه فقر و اختلاس صدها میلیاردی قشر انگلی دزدان و اختلاس گران، که همگی و تماما پشت به حاکمیت و نظام داده اند، بلند و بلند تر میشود! قشر اختلاس گر و انگلی پابه پای رشد فقر و گرانی، فربه و فربه تر میشود! در مقابل اعتراضاتی که سراسر ایران را گرفته است، حتی کمترین وعده ای وجود ندارد!

افزایش دستمزها چقدر! و تا کی!؟ امروز به فردا قیمت مایجتاج مردم با نرخ نجومی بالا و بالا تر میرود! ۱۰ درصد! ۲۰ درصد! ۵۰ درصد! ۱۰۰ درصد! نرخ امروز فردا کهنه شده است. بحث افزایش دستمزد ها، به سخره گرفتن زندگی میلیون ها نفری است که برای  تامین نان امروز و فردای  سفره شان با فقر و گرانی دست و پنجه نرم میکنند

از جانب حکومت جوابی نیست! جیره بندی ممکن نیست! چرا که پول و کالا فراوان است! صف اختلاس گران و اقلام نجومی که برخی از آنها هرروز از این گوشه و آن گوشه خبرش به رسانه ها میرسد، گویای واقعیت وفوری است که هست، اما دست مردم به آن نمی رسد.

صف دشمن در حاکمیت، هیچ جوابی ندارد! اختلاس و دزدی طی چهل سال گذشته جزء انتگره فربه شدن اقتصاد سرمایه در ایران بوده است! کارکرد سرمایه دارنه اقتصادی در ایران،  بدون اختلاس و دزدی نجومی، "مشروع" و" نامشروع" ممکن نیست.

این دورنما، هراس انگیز است! این دورنما، از یک طرف توصیه به تسلیم و از طرف دیگر شورش کور و طغیان گرسنگان را، نشان میدهد. اگر نیروی آگاه و متشکل و متحد جنبش های پیشرو، بخصوص جنبش کارگری راه کاری پیش پا نگذارد.

توصیه به تسلیم٬ آنهم  به ضرب زور و امید و نا امیدی نسبت به شکاف با آمریکا٬ تکیه زدن به  اینکه "همه چیز تقصیر تحریم ها است" برای خریدن وقت، امید بستن به اقدامات و  تحرکات میلیتاریستی رقبای منطقه ای، امید بستن به تشدید تحریمها برای "فشار به جمهوری اسلامی"، یا در انتظار شورش خودبخودی بودن، امید به مرگ خامنه ای و کودتا و تغییر از درون حکومت٬  که جز سرکوب و فشاربیشتر و تیره تر شدن اوضاع را بدنبال ندارد، نمی تواند"راه کار" و  دورنما و افق هیچ جریان جدی خواهان آزادی، برابری،عدالت اجتماعی و تغییر  باشد.

برای چپ و کمونیسم و رهبران کارگری که  این حقایق را میدانند،  و راه حل دارند و میتوانند ورق را برگردانند، دورنما، نه استیصال  و شورش کور، نه در انتظار قدرتهای امپریالیستی و شکاف های بین المللی و منطقه ای نشستن، که تحرک و تغییر و پیشروی آگاهانه و نقشه مند، برای پایان دادن قطعی به این فلاکت، است.

چه باید کرد؟ منتظر رفع تحریم ها شد؟ و نسل پس از نسل دیگر فقر و بی حقوقی را تحمل کرد؟ مگر برگزاری جشن "برجام" وباد در غبغب انداختنهای جناب وزیر خارجه و روحانی و مقام معظم، نانی به سفره محرومین اضافه کرد؟ نمی توان منتظر "عدالت نظام" که نتیجه اش همین محصولات چهل سال در قدرت است، ماند و به امید رسیدگی دستگاههای فاسد برای مفاسد علنی شده و  محتکرین، ماند.

محتکر دیروز مهار میشود، انواع جدید آن با رانت و ارز دولتی متولد میشود! این بخش انگلی نظام امروز و هرروز فربه و فربه تر میشوند! ارز دولتی برای وارد کردن میگیرند و میلیارد میلیارد به جیب میزنند! این  واقعیت نظام اقتصادی و سیاسی ایران است که در شکاف ها و زیر میزی و بازار سیاه فربه شده است و هر روز به قیمت فقر و محرومیت اکثریت جامعه، فربه تر میشود.

راه نجات نظام، در مقابل خطر شورش گرسنگان، سرمایه گذاری از یک طرف بر روی شکاف های بین المللی در جهان و در منطقه و میلیتاریسم است و از طرف دیگر امید به سکوت و تمکین کشاندن بیش از ۹۰ درصد جامعه از هراس آینده ای سیاه تر و فلاکت زده تر!

سران این نظام به امید خفه کردن صدای اعتراض طبقه کارگر صنعتی، معلمان و بازنشستگان و میلیون ها میلیون نفر از اقشار فرودست، زنده اند! بعلاوه امید دامن زدن به تفرقه قومی و مذهبی و ایجاد شکاف بین مردم در استانهای مختلف و ایجاد جدایی های قومی و مذهبی و فرقه ای و زبانی و فرهنگی، یک رکن بقا نظام است. ایجاد و دامن زدن به شکاف،  بین مردمی که همبستگی سراسری یک رکن فعل و انفعال سیاسی شان در سالهای اخیر بوده است، گریزگاه حکومت از این بحران است. همبستگی که  تا به امروز تحرکات قوم پرستان و تفرقه مذهبی را عقب زده استزلزله دوسال گذشته در غرب کشور، کمک رسانی مردمی از سراسر کشور و علیرغم مقابله رژیم با آن، حمایت سراسری مردم  از مبارزات طبقه کارگر در سال گذشته و در سال جاری در جنوب و در سراسر ایران، نمونه هایی از این اتحاد و همبستگی در عمق جامعه است همبستگی و اتحادی که بدنبال مبارزات اخیر فولاد و هفت تپه٬ کارگر صنعتی را لولای ایجاد آن کرده است

 میلیتاریسم، استفاده از شکاف های منطقه ای و بین الملی، دمیدن در باد ناسیونالیسم و دامن زدن به شکاف و تفره های قومی و ملی و مذهبی، در کنار سرکوب و دستگیری فعالین و سازماندهندگان و رهبران اعتراضات کارگری و مردمی، راه چاره حاکمیت برای عبور از این شرایط بحرانی است.

اما محرومین چه کنند! مردم چگونه میتوانند  ورق را برگردانند و از پیشروی های یک سال گذشته خود، سکوی پیروز بسازند. این کار رهبران عملی، کارگران رادیکال سوسیالیست، فعالین چپ و سوسیالیست در جنبش های اجتماعی، زنان، معلمان، بازنشستگان و همه اقشار تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است. این کار حنبش محرومان است که طبقه کارگر صنتعی در ایران، نشان داده است که اشتها و توان رهبری آن را دارد.

آیا باید تا سرنگونی جمهوری اسلامی منتظر شد؟ منتظر انفجار ها و شورش گرسنگان شد؟ بی تردید این نمی تواند کار هیچ جریان پیشروی باشد. دنباله روی از رویدادها نمی تواند راه حل یک جریان فعال و با افق روشن و پیشرو باشدسوال این است که چگونه به قدرت و نیروی خود، حاکمیت را همین امروز مجبور به شل کردن سر کیسه و پاسخ به معاش و زندگی میلیون ها نفر کرد.

 نمی توان تا سرنگونی این جانوران٬  گرسنگی کشید. نمی توان تا به رحم آمدن دل انگل های حاکم، از نان و گوشت و دارو و سلامت خانواده زد! نمی توان تا انفجار فقر و گرسنگی منتظر ماند. کدام مقام و مرتبه در سپاه و دم و دستگاه حاکمیت و در وزارت خانه ها و سلسله مراتب نهادهای اسلامی حاکم و نهادهای مالی و نظامی و حکومتی، شش ماه عدم پرداخت حقوق های نجومی را تجربه کرده اند که امروز از مردم میخواهند در انتظار بدتر شدن اوضاع باشند.

باید اعلام کرد که دزدی قانونی و غیر قانونی نداریم! دزدی های قانونی را باید حسابرسی کرد و از حلقوم شان درآورد. اگر اوضاع کشور بحرانی است و تحریمها کمر اقتصاد مملکت را شکسته، قبل از هر نهاد و بخشی حاکمین مسئول اند. باید مخارج دم و دستگاه سرکوب و میلیتاریسم و دستگاههای مذهبی را قطع کرد. باید حقوق نمایندگان مجلس و وزار و مقامات و نهادهای حاکمیت و ….. را حسابرسی کرد و آنرا معادل حقوق یک کارگر متوسط کرد. میلیاردها تومانی که از این راه بدست می آید را میتوان و باید صرف رفع نیازهای اولیه مردم، خرج داور و مسکن مردم کردباید همه راههای فرار را به حاکمین بست.

بی تردید سازماندهندگان و رهبران عملی اعتراضات و مبارزات، خود راه و شیوه رفتن و شیفت از بستر اعتراض٬  به بستر قدرت نمایی برای بیرون کشیدن منابع از حلقوم حاکمیت را میتوانند پیدا کنند. مسئله این است که فریاد رسی نیست! فریاد رس خود محرومین تحت رهبری کارگر کمونیست، زن سوسیالیست و جوان چپ و کمونیست اند. باید تا دیر نشده است٬ دست بکار شد!

 

۱۸ مارس ۲۰۱۹