تبعیض و خشونت علیه زنان از فرانسه تا ایران

امان کفا

اعتراضات اخیر علیه "خشونت علیه زنان" و "خشونت های خانوادگی"  در فرانسه، بطور گسترده ای انعکاس عمومی داشت. اعتراضاتی که با شعارنویسی ها بر دیوارهای شهرهای فرانسه، ارائه آمارهای تکان دهنده مبنی بر اینکه، در عرض هر سه روز یک زن در فرانسه در خشونت خانوادگی به قتل می رسد، و همچنین شعارهایی چون "دیگر هرگز" و یا "قربانی گرفتن از زنان دیگر بس است" همراه بوده است. خواست های تظاهرات کنندگان، مبنی بر ایجاد و دسترسی به نهادهای ویژه رسیدگی به این وضعیت، بالاخص در مواردی که زنان به پلیس اطلاع می دهند، ایجاد مراکز و خانه های امن برای زنانی که تحت خشونت قرار دارند، آگاهی رسانی و آموزش در سطح جامعه و بررسمیت شناختن معضلاتی که عموما زنان در این خانواده ها با آن مواجه هستند، و در یک کلام پایان دادن به این شرایط، با پشتیبانی وسیعی و عمومی در جامعه روبرو شد.

بر خلاف تصویری که میدیای رسمی سعی در اشاعه آن دارد تا خشونت علیه زنان را ناشی از "عقب ماندگی" و یا "بی فرهنگی" اقلیتهای "خارجی" و تهیدستان جامعه معرفی کند، معترضین با ارائه آمارهای دولتی نشان دادند که تبعیض و آزار زنان نه محدود به "اقلیت های مهاجر" و یا "اقشار کم درآمد و یا بدون درآمد" جامعه، بلکه در سطوح مختلف و در بطن جامعه موجود است. امری که نه محدود به فرانسه و نه محدود به امسال و یا دروه اخیر ریاست جمهوری ماکرون است.

تظاهراتهای ایندوره علیه "خشونت علیه زنان" از دو جنبه در این دوره حائز اهمیت است. از یک طرف این اعتراضی بود علیه دولت ماکرون و حملاتی که راست افراطی و راسیستی سعی در پیشبرد آن دارد. درست دو هفته پیشتر، نیروهای دست راستی و با همراهی کلیسا تمامی نیروهای خود را بسیج داده و تظاهراتی علیه "محدود کردن خانواده" برگزار کردند و به دولت هشدار دهند که تا لایحه ای که در مجلس فرانسه بررسی می شد را ملغی کند. طبق این لایحه، حق فرزند داشتن در خانواده های یک جنسیتی قانونی خواهد شد. پرچم ها و پلاکاردهایی چون "علیه بی بند و باری" و "نفی خواست خدا" همراه با سخنرانی های نیروهای محافظه کار و کلیسایی در تظاهرات نیروهای دست راستی و مذهبی، موج می زد. در حالیکه تظاهرات مخالفین "خشونت علیه زنان"، مسئله موقعیت زنان و تبغیض جنسی علیه آنان را به محور اعتراض علیه دولت قرار داده و با حضور صفی از معترضان، از بخش های مختلف جامعه، بیانگر اتحاد و همدردی واقعی در فرانسه بود. دو صف و دو جنبش در مقابل هم صف آرایی کردند.

از طرفی دیگر، تظاهرات زنان فراتر از اظهارات رایج "ضد مرد" رفته و با شعارهایی که در تظاهرات های "زنان ضد سرمایه داری" و جنبش اعتراضی "جلیقه زردها" مطرح میشود، همراه بود. تظاهراتی که خود را به اعتراضات زنان در اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی متصل می کرد. این تظاهرات به این اعتبار نیز، بیانگر صفی بود که تبعیض علیه زنان نه فقط در فرانسه،  بلکه علیه خشونت، تبعیض و نابرابریهایی که زنان در گوشه و کنار دنیا با آن دست بگریبانند. این جنبه از اعتراض است که حمایت و پشتیبانی وسیع هر انسان آزادیخواهی را برای این تظاهرات بهمراه آورد.

طبیعی است فرانسه، جامعه ای که کمون را تجربه کرده است، جامعه ای که سلطنت و کلیسا را واژگون کرده است و شکست حکومت فاشیسم و راسیسم را در یک جنگ تمام عیار در تاریخ اخیر بیاد دارد، حاضر به قبول تحمیل روزافزون تبعیض و خشونت عریان علیه زنان نخواهد بود. اما اعتراضاتی که امروز خود را درقابل تقابل با "خشونت علیه زنان" بیان می کند تنها گوشه ای از تقابل وسیعتری است که جامعه علیه حمله همه جانبه راست حاکم پیش میبرد. شکی نیست که گسترش خشونت علیه زنان، تحمیل هر چه بیشتر بی حقوقی و تقسیم جنسی، تنها حربه ای است که  بورژوازی حاکم از آن برای نفاق و تفرقه ، برای عقب راندن نیمی از جامعه و در نتیجه کسب سود هر چه بیشتری، در دست گرفته است. دامن زدن به فرهنگ مردسالارانه و اشاعه سنت های ارتجاعی و مذهبی ضد زن، امروز بیش از همیشه در جهت این هدف به کار گرفته میشود. بر خلاف ادعاهای دولت ماکرون و نیروهای راست و راسیستی که روزمره توسط میدیا پمپاژ می شود، زن ستیزی و تبعیض دائمی زنان، نه ناشی از فرهنگ عقب افتاده، نه ناشی از مردمی که از مستعمرات دیروز فرانسه و یا برای فرار از جنگ های خانمانسوز سوریه و غیره به این کشور مهاجرت کرده اند، بلکه مستقیما به نظامی گره خورده است که برخلاف ادعاهای "برابری طلبانه جنسی" در قوانینش،  در این تبعیض و خشونت ذینفع است. امروز و در شرایط بحرانی که کل سرمایه داری جهانی با آن دست بگریبان است، نه تنها تبعیض جنسی، بلکه تضمین حاکم کردن آن در عرصه های گوناگون و مشخصا تولید، برای کسب سود بیشتر بمراتب تعیین کننده است. این واقعیت و این قاعده ای است که مستقل از درجه و نوع تبعیض علیه زنان، مستقل از توجیهاتی که دول سرمایه برای تحمیل این بیحقوقی و عقبگرد سرهمبندی میکنند، چه در فرانسه و چه آمریکا و چه چین و ایران و عربستان، همه جا یکسان برقرار است.

به همین اعتبار تظاهرات عیله خشونت بر زنان در فرانسه، بخشی از اعتراض علیه نابرابری زنان و مورد پشتیبانی و حمایت تمامی آزادیخواهان در جنبش جهانی است که برای رهایی از یوغ سرمایه داری در جریان است. جنبشی که معیار آزادی جامعه را با برابری زن و مرد محک می زند.