گفتگوی رادیو نینا با مظفر محمدی در باره ی باند زحمتکشان و عملکردهایش

 

 
نینا:
اخیرا شاهدانی در مورد توطئه و طرح ترور اعضایی از رهبری حزب حکمتیست از جانب سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی حرف زده اند. افشای این طرح ها و توطئه های تروریستی سوالات جدی ای در مقابل احزاب سیاسی اپوزیسیون و بخصوص فعالین سیاسی و کارگری و بطور کلی جامعه کردستان قرار داده است؟ ماجرا از نظر شما چگونه است؟

 مظفر محمدی: افشای طرح های تروریستی سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی که مربوط به دوره معینی از حیات این جریان است، اما این موضوع ما را به سابقه طولانی تر و ماهیت این جریان از آغاز تا کنون می رساند. میخواهم بگویم که این اتفاقی تصادفی و مربوط به یک زمان معین که این جریان تصمیم به ترور و حذف فیزیکی مخالفین خود می گیرد، نیست.

عبدالله مهتدی یکی از رهبران کومه له و حزب کمونیست ایران بود. و داعیه کمونیست دوآتشه بودنش او را به دبیرکلی حزب کمونیست ایران هم رساند. اما تحولات ایران و عروج جریان اصلاحات از طرفی و بویژه در جریان رویدادهای منطقه و تحولات بعد از جنگ خلیج و به قدرت رسیدن احزاب قومی در کردستان عراق، مهتدی بوی قدرت به مشامش رسید و شانس پیروزی خود را در جنبش اصلاحات در ایران و بخصوص قدرت گیری ناسیونالیستهای کرد دید. و شیفته ی این قدرت شد. در نتیجه و به تدریج به راست چرخید و عقبگردی کامل کرد. در این دوران دیگر کمونیست بودن مایه افتخار او نبود. تلاش او در دوره حزب کمونیست ایران برای کشاندن کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) به کمپ ناسیونالیسم کرد و همراهی و همسرنوشتی با دولت اقلیم کردستان به جایی نرسید. اما او تصمیم خود را گرفته بود.  

بعد از این که جریان ما (کمونیسم کارگری) از حزب کمونیست ایران جدا شد، فرصت مناسبی برای مهتدی فراهم شد تا کومه له جدید را به سمت دلخواه خود ببرد. اما از آنجا که هنوز کمونیسم در کومه له نخشکیده بود و نفس می کشید، در مقابل ناسیونالیسم عریان مهتدی مقاومت می کرد، او در انجام این امر کاملا موفق نشد و انشعاب کرد. توطئه های مهتدی از این زمان علنا و آشکارا شروع شد. مهتدی اسم کومه له را میخواست و علنا اعلام کرد که فقط یک کومه له وجود دارد و آن هم جریان او به نام کومه له ی زحمتکشان است. او و همکارانش برای اجرای این کار، هم در پروسه انشعاب و چه بعد از آن به اقدامات ضد تشکیلاتی، غیرسیاسی و مخربی دست زد. او حتی به قصد مرعوب کردن و تسلیم نمودن کومه له، به تهدید نظامی و تیراندازی به اردوگاه آنها اقدام نمود. اما این توطئه هم به جایی نرسید.

مهتدی و سازمان زحمتکشانش در یک دگردیسی حیرت انگیز، بطرزآشکاری از کمونیسم برائت جست، توبه کرد و به تقدیس ناسیونالیسم و قومگرایی پرداخت و به  این کمپ پیوست. بعلاوه راه رسیدن خود به قدرت را در همزیستی با جمهوری اسلامی و جناح اصلاحات دید و بارها با ماموران درجه سوم اطلاعات جمهوری اسلامی در کنسولگری اربیل ملاقات داشتند. با شکست اصلاحات و بی ابرویی دولت اقلیم کردستان عراق، مهتدی به کمپ امریکا و عربستان خزید و این بار شانس خود را در تبدیل شدن به ابزار آن ها امتحان کرده که تا کنون ادامه دارد. رابطه ی این باند در درون خود و با اعضایش هم، بشدت توطئه گرانه، تطمیع و باند بازی بوده است. بعلاوه در رابطه با مردم کردستان، برای باج گیری به زور و تهدید متوسل شده است که نمونه های آن را بخصوص در شهر مریوان خیلی ها شاهدند.

این تاریخچه کوتاه البته با اسناد و مدارک و نوشته های بسیاری از خود مهتدی و در ادبیات کمونیسم کارگری ثبت است.

ما در کل این دوران با وجودی که شواهدی که امروز افشا می شود وجود نداشت، اما جریان مهتدی را بنا به ماهیت و عملکردهایش که شمه ای از آن را بیان کردم، نه یک جریان سیاسی، بلکه یک جریان باند سیاهی دانستیم و صراحتا آن را اعلام نمودیم.

اکنون با افشای طرح های ترور مخالفین توسط کادرها و اعضای سابق زحمتکشان مهتدی، درستی ارزیابی و سیاست ما در مورد این جریان مسجل شده است. اکنون کاملا نه تنها برای احزاب سیاسی چپ و راست اپوزیسیون در کردستان، بلکه برای هر ناظری محرز است که زحمتکشان یا حزب کومه له ی مهتدی، نه یک جریان سیاسی بلکه یک باند ترور و توطئه است. باند سیاهی که برای رسیدن به اهداف خود حاضر به هر کاری ولو ترور وحذف فیزیکی مخالفین در درون و بیرون خود است. جریانی که در فردای کردستان آزاد، موی دماغ کمونیسم و کارگر و هر حرکت و جنبش آزادیخواهی است. باند مهتدی ولو در یک روستا مستقر شود، مخل امنیت و آسایش مردم و دشمن هر کس و جریانی است که با او مخالفت کند و به مبارزه مردم برای آزادی و برابری خون می پاشد.
 

نینا: عکس العمل احزاب و جریانات سیاسی کردستان در مورد افشای طرح های ترور از جانب جریان زحمتکشان مهتدی تا حالا چه بوده است؟

مظفر محمدی: بخشی از ازاحزاب چپ توطئه ترور از جانب باند مهتدی را محکوم کرده اند. احزاب ناسیونالیست هم که کومه له مهتدی را بخشی از جنبش خود تلقی می کنند، سکوت اختیار کرده اند. بخشا هم به نصیحت کردن پرداخته که گویا این اتفاقی سیاسی است و باید به نقد آن پرداخت که تکرار نشود. و شاید هستند کسانی که آن را اتفاقی مربوط به گذشته می دانند که بدست فراموشی سپرده می شود. اما در این میان موضع کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) جالب توجه است.

این جریان ضمن تقبیح تهدید و توطئه به نصایح پدرانه در باره ی مبارزه سیاسی و اجتناب از استفاده از اسلحه در میان جریانات سیاسی کردستان برای حل و فصل اختلافات، پرداخته و به شیوه دیپلماتیک، نهایتا برای بررسی این مساله کمیته حقیقت یاب پیشنهاد کرده است!

طرح کمیته حقیقت یاب در واقع نوعی لاپوشانی و ایجاد شک و تردید در صحت طرح ترور مخالفین از جانب باند مهتدی است. این پیشنهاد در حقیقت نوعی دفاع از مهتدی است که  گویا کمیته ای باید صحت و ثقم آن را تعیین کند.

صرفنظر از اینکه کمیته حقیقت یاب پیشنهادی علیزاده، چگونه تشکیل و یا چکارمیخواهد بکند، نفس طرح این مساله در واقع اهمیت ندادن به شهادت انسانهایی است که خود شاهد عملکردهای این باند چه در درون خود و چه در بیرون بوده اند و چه بسا قربانیان سیاستهای این باند هستند.

در اینجا لازم به تاکید است که کومه له ی کردستان حزب کمونیست ایران، خود در پر و بال دادن به باند مهتدی که از آغاز بر ضد خود کومه له ایجاد شد، نقش بسزایی ایفا کرده است. حضور کومه له ی حکا در کنگره ها و نشست ها و مذاکرات و توافقات و اتحاد عمل های با شرکت باند مهتدی و عکس گرفتن در کنار او و برسمیت شناختن این باند بعنوان حریانی سیاسی در میان احزاب و جریانات اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کردستان و اعلام اینکه ما اختلاف سیاسی داریم ولی در یک جنبش هستیم، همه  و همه، تطهیر و لاپوشانی عملکردهای باند سیاهی جریان مهتدی ولو علیه خودشان است.

ما در جریان انشعاب و گروکشی و باج خوری تشکیلاتی و تهدیدات نظامی باند مهتدی علیه کومه له از آن دفاع کردیم. ما خواستار کومه له ی کمونیستی در مقابل باند تهدید و ترور مهتدی بودیم. اما خود کومه له عملکرد و تهدیدات و توطئه های باند مهتدی علیه خودش را خیلی زود کنار گذاشت و بساط دوستی و هم کاسه ای را گشودند.

اما علیرغم همه ی اینها ما باند زحمتکشان را به این خاطر محکوم و طرد نمی کنیم که ناسیونالیست و قومگرا ویا فدرالیست است. نه. بهیچوجه. ما احزاب و جریانات مختلف ناسیونالیست و قومگرا و فدرالیست و غیره داریم که هیچکدام را تا کنون باند سیاهی و یا عناصر سناریوی سیاه آتی ننامیدیم. جریان مهتدی نه یک جریان سیاسی بلکه یک باند توطئه و ترور به شهادت تاریخ این جریان و شهادت همین شاهدان کنونی است.
 

نینا: به نظر شما جریان مهتدی با این عملکردهای تروریستی به کجا می رود؟ چگونه می توان از تکرار این سنت مخرب، جلوگیری نمود؟ شما کمیته حقیقت یاب را نوعی لاپوشانی قضیه می دانید و یا اطلاعیه های محکوم می کنیم را کافی نمی دانید. چه کار دیگری می توان کرد؟

مظفر محمدی: ببینید قبل از هر چیز باید این به داده ی احزاب سیاسی چپ و راست کردستان و بطریق اولی به داده ی فعالین سیاسی و کارگری و کمونیست های کردستان تبدیل شود که جریان مهتدی نه یک حزب سیاسی در میان احزاب اپوزیسیون بلکه یک جریان باند سیاهی است. این باند امروز یک جریان تروریست و مخل مبارزه ی سیاسی سالم در کردستان است. در نتیجه احزاب سیاسی اگر خود ریگی به کفش نداشته باشند، باید این باند را منزوی و طرد کنند و مطلقا به عنوان یک جریان سیاسی در میان اپوزیسیون در مبارزه علیه جمهوری اسلامی برسمیت نشناخته و رابطه و بند وبست با آن را بطور کامل قطع کنند.

همچنین فعالین سیاسی و کارگری و مدنی در کردستان، با آشکارتر شدن توطئه های تروریستی باند مهتدی، علیه این جریان برای مردم و بخصوص بخش ناآگاه جامعه، آگاهگری کرده و جوانانی را که از سر ناآگاهی به این جریان می پیوندند را از این کار برحذر داشته و خانواده هایشان را به مخاطره ی سرنوشت فرزندانشان در صف این باند آگاه کنند.  

ما در ادامه ی سیاستهای تا کنونی و بخصوص در شرایط کنونی که توطئه های تروریستی این باند افشا شده است، احزاب سیاسی چپ و راست را از برسمیت شناختن آن بعنوان جریانی در اپوزیسیون برحذر می داریم و هر گونه همسویی، مماشات و لاپوشانی تروریسم باند سیاهی زحمتکشان مهتدی را نمی پذیریم. ما از ازادی و امنیت و سلامت مبارزه کارگران و زحمتکشان کردستان و آزادی بی قید وشرط فعالیت سیاسی احزاب در مقابل این جریان که نقش یک عنصر سناریوی سیاه را بازی می کند، دفاع می کنیم و کارگران و فعالین سیاسی و ازادیخواهان کردستان را به مخاطرات چنین باندی آگاه می کنیم. باید پرونده ی این باند را زیر بغلش داد و مانع آن شد که این سنت کثیف در جامعه رایج شود و کاری کرد که هر کس بخواهد با این جریان سرو سری داشته و عملکردهای تروریستی، ضد کمونیستی و ضد انسانی اش را لاپوشانی کند، شرم کرده و به کارگران و مردم ازادیخواه کردستان جوابگو باشد. نهایتا طرد این باند تا حد انحلال آن کمکی است به مبارزه ی سیاسی و طبقاتی در کردستان و جلوگیری از تروریسم و خون پاشیدن به این مبارزات. و حتی کمکی است به جوانان و انسان هایی که با هدف مبارزه علیه جمهوری اسلامی به این باند پیوسته اند تا سرنوشت خود را از آن جدا کنند. همچنین کسانی که از آغاز سرنوشت سیاسی خود را به این باند گره زدند وقتش است که ماهیت آن را صراحتا افشا و حسابشان را از آن جدا کنند.
 

 نینا: آیا سازمان زحمتکشان که الان نام حزب کومه له برخود نهاده است نیرویی هستند؟ آیا خطری محسوب می شوند؟ یا در مورد نقش و عملکرد و مخاطراتش اغراق می شود؟

مظفر محدی: ما از همان آغاز تشکیل این جریان گفتیم سازمان زحمتکشان از نظر اجتماعی نیرویی نیست، اما می  تواند بلحاظ نظامی باندهای فالانژ مسلحی راه بیندازد که اساسش بر نفرت و تحریک بنا شده است. مثل ارتش رهایی بخش کوسوو در مقدونیه. سازمان زحمتکشان نمیتواند نیرویی اجتماعی باشد اما مهتدی می تواند چند صد نفر مسلح را جمع کند، کومه له را تهدید کند و نقشه حمله به اردوگاهش را بریزد، برای فعالین کمونیست احزاب دیگر نقشه ترور بکشد و فردا موی دماغ هر آدم متمدنی در جامعه کردستان بشود، شوراهای مردمی را تهدید کنند و حتی فالانژهایش بمب به خود ببندند و در تجمعات مردم و شوراهایشان منفجر کنند. این ها تروریسم سیاسی و نظامی سازمان داده اند. حزب نفرت عليه چپ درست کرده اند. این ها ناسیونالیسم را تا حد توطئه و ترور و فالانژیسم ارتقا داده اند. حزب دمکرات هم حزبی ناسیونالیست است و با ما جنگ هم کرده است اما نگاهش ميکنى ميبينى که ممکن است در يک چهارچوب سياسى تابع يک مقرراتى شود و مقررات بازى را قبول کند. اما اينها اين طور نیستند. اینها ناسيوناليسم کُرد را به یک باند  فالانژ و تروریست ارتقا داده اند.

به نظر من اگر اينها توانستند بمانند و تعدادی را مسلح کنند به این دلیل است کومه له ی علیزاده بجای اینکه هویت آین ها را نامشروع اعلام کنند بعنوان شعبه دیگری از کومه له  با ان کنار آمدند. اینها بودند که می بایست بگویند این باند در ادامه کومه له نیست و کسی دور آنها نرود. طردشان کنند و به آنها میدان ندهند. برعکس آنقدر میدان دادند و مشروعیت دادند که عده ای به نام طیف کومه له خود را با این جریان تعریف کردند و با شهید خوری سعی کردند همه را به حساب خود بگذارند. تاریخچه کومه له را به نام خود کنند و افرادی را به نام طیف کومه له گمراه کنند. طرف اسم کومه له را میخواست و رسما در روز روشن مثل سرقت مسلحانه این کار را کردند. در حالیکه این جریان هیچ ربطی به تاریخ کومه له و سیاستهایش نداشت و برعکس بر ضد آن تشکیل شد. این آوانسی به این باند بود که به نام کومه له عقبمانده ترین عناصر وامانده را دور خود جمع کند و از آنها جریانی باند سیاهی و فالانژ و بنا به شواهد امروزه هم، تروریست بسازد. درحالیکه می بایست هر کسى معتقد بود که اسم کومه‌له معتبر است، به همان درجه بايد از کارى که اينها کرده‌اند منزجر باشد. ما از اول گفتیم و حالا شواهد اینقدر عریان است که این جریان فردا قرار است ارتش آزاديبخش کوسوو باشد. و ميخواهد اين کار را به اسم کومه‌له انجام دهد. این ها حقانیتی در مورد نام کومه له نداشتند. امروز بیشتر از هر زمانی محرز شده است که این باند اسمش هر چه باشد، مطلقا یک جریان اجتماعی و یک جریان سیاسی نیست. اما ظرفیت باند سیاهیش را نباید دستکم گرفت. امروزه در دنیا با پول و اسلحه ی امریکا و عربستان  انواع باندهای اسلامی و قومی و فالانژ و تروریست سازمان داده می شوند و به جامعه خون می پاشند. ظرفیت باند مهتدی ولو به اندازه ارتش کوسوو یا ارتش آزاد سوریه و یا در ابعاد سراسری مانند مجاهد نباشد، اما در همین حد هم مخل ازادی و امنیت و سلامت سیاسی و مبارزه علیه جمهوری اسلامی است. هر جریان و شخصی که اگر ریگی به کفش نداشته باشد باید این حقیقت را بپذیرد و در مقابلش بایستد.

 

 

فایل صوتی